این سخنگوی شورای نگهبان هم موجود بامزه ای است. تا دیروز معلوم شد بیش از 2000 نفر رد صلاحیت شده اند، یک روز اعلام می کنند که 4500 نفر تائید صلاحیت شدند، روز دیگر اعلام می کند بیش از 4000 هزار نفر تائید صلاحیت شدند، یک روز اعلام می کنند بیش از صد نفر علاوه بر 4400 نفر تائید صلاحیت شدند، روز دیگر اعلام می کنند 800 نفر در تهران تائید صلاحیت شدند، روز بعد می گویند 3600 نفر علاوه بر تهران تائید صلاحیت شدند. فعلا هر روز داریم همان خبر دیروزی را به شکلی جدید می شنویم.
اصلاح طلبان با سه لیست انتخاباتی وارد انتخابات تهران شدند که این سه لیست تقریبا در 27 مورد از 30 مورد شبیه هم است، اصولگرایان هم با یک لیست انتخاباتی وارد شدند که در همان یک لیست ده تا سی نفر متفاوت هستند. فعلا مهم ترین موضوع این است که هنوز لیست نهایی نامزدها اعلام نشده، مردم هم می دانند که انتخابات حتما ده روز دیگر برگزار می شود. دولت هم از همه می خواهد در انتخابات شرکت کنند، اصولگرایان هم پیش بینی کردند که انتخابات را می برند، اصلاح طلبان هم در انتخابات شرکت می کنند ولی معلوم نیست به کی می خواهند رای بدهند. مطابق معمول همه چیز در وقت اضافه اتفاق می افتد. البته برای ما به عنوان یک ایرانی خیلی هم فرق نمی کند، وقتی ما برای تصمیم گرفتن در مورد سرنوشت مان به ده دقیقه وقت نیاز داریم، در هر حال فرقی نمی کند، اگر دو سال هم فرصت داشته باشیم در همان ده دقیقه آخر تصمیم می گیریم.
همان اشتباه همیشگی
البته ما که مومن نیستیم، آنها هم مار نیستند، ولی نمی دانم چند بار باید یک اتفاق بیفتد تا به این نتیجه برسیم که همان اتفاق خواهد افتاد؟ اصلاح طلبان که در چند انتخابات قبلی یا عملا انتخابات را تحریم کرده بودند یا اینکه فکر کرده بودند بالاخره یک طوری می شود و بعدا به این نتیجه رسیدند که کار اشتباهی کردند، باز هم دارند همان اشتباه قبلی را می کنند. چرا فکر نمی کنند که اگر می توانند ده نفر را به مجلس بفرستند، همان ده تا را باید محکم نگه دارند. البته « شورای فعالان ملی مذهبی اعلام عدم شرکت در انتخابات را کردند» باز هم بهتر از تحریم کردن است. البته بگویم که من خودم عمیقا طرفدار تحریم هستم، ولی واقعیت این است که این کار از نظر عقلانی درست نیست. چند دلیل هم دارم که به نظرم روی آنها فکر کنید بهتر است تا روی آنها فکر نکنید.
اول: اگر انتخابات را تحریم نکنیم، حدود 53 درصد در انتخابات شرکت می کنند، اما اگر انتخابات را تحریم کنیم، احتمالا 51 درصد از واجدین شرایط در انتخابات شرکت می کنند، با این وجود ما معتقدیم که 90 درصد مردم مثل ما فکر می کنند، البته فقط ما اینطوری نیستیم، کسی که 20 درصد رای می آورد هم عملا معتقد است 90 درصد مردم طرفدارش هستند، کسی هم که 2 درصد طرفدار دارد فکر می کند 90 درصد مردم طرفدارش هستند. اشکال تحریم این است که معلوم می شود چند درصد طرفدار ما هستند، به همین دلیل برای جلوگیری از افسردگی سیاسی بهتر است تحریم نکنیم.
دوم: ما در هر حال معتقدیم انتخابات با تقلب برگزار می شود. در انتخابات احمدی نژاد که اصلاح طلبان آن را برگزار کردند و شورای نگهبان دست اصولگرایان بود و اصولگرایان پای صندوق ها بودند، هم اصولگرایان و هم اصلاح طلبان این انتخابات میمون و مبارک را تقلبی می دانستند. نکته این که رئیس قوه مجریه و رئیس قوه مقننه هر دو معتقد بودند انتخابات با بداخلاقی برگزار شده است. ما که در هر حال حتی اگر انتخاب بشویم هم معتقدیم که انتخابات با تقلب برگزار می شود، این چه کاری است در انتخاباتی که با تقلب برگزار می شود تحریم می کنیم؟ فقط انتخاباتی را می شود تحریم کرد که مطمئن باشیم برگزاری آن با سلامت صورت می گیرد، چون اگر انتخابات سالم نباشد ما چطور می خواهیم اثبات کنیم که تحریم ما اثر داشته است؟
سوم: اگر به فرض انتخابات تحریم شود و با یک فرض دشوار دیگر دولت اعلام کند که مثلا 60 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند( که مطمئنیم که دولت این کار را نمی کند) تازه می توانیم ثابت کنیم مردم در انتخابات به دلیل تحریم مورد نظر ما شرکت نکردند، در این صورت می توانیم بگوئیم که حکومت مشروعیت قانونی ندارد. یعنی همین چیزی که همین حالا هم بدون دلیل و آمار می گوئیم در آن شرایط با دلیل می گوئیم، ما که در هر حال چنین اعتقادی داریم، پس چرا بیخودی خودمان را آزار می دهیم؟
چهارم: هیچ کس در این تردیدی ندارد که انتخابات احمدی نژاد با کمترین حضور مردمی و با بیشترین تحریم پس از انقلاب برگزار شد و طبعا به همین دلیل دولت احمدی نژاد باید کمترین مشروعیت را داشته باشد، کمترین قدرت را داشته باشد و در جهان کمترین پذیرش را داشته باشد، در حالی که دولت احمدی نژاد بیشترین قدرت را دارد، در تمام دنیا هم تا به حال هیچ رئیس جمهوری به اندازه احمدی نژاد نماینده ایران نبوده است. حتی بچه های پنج ساله آمریکای لاتین هم اسم رئیس جمهور ایران را می دانند و او را با انگشت نشان می دهند و می گویند « ماحموت ماحموت» اگر قرار است تحریم کنیم اما دولت مشروعیت بیشتری پیدا کند، بیخودی چرا خودمان را سبک می کنیم.
پنحم: ما اگر انتخابات را تحریم نکنیم و انتخابات با حضور گسترده مردم برگزار شود، حکومت در هر حال اعلام می کند که آخرین انتخابات پرشورترین انتخابات بود. اگر هم انتخابات را تحریم کنیم و مردم در انتخابات شرکت نکنند باز هم حکومت اعلام می کند انتخابات با شور فراوان برگزار شد، ما که می دانیم در هر حال حکومت همین را اعلام می کند.
ششم: قبلا پنج انتخابات را تحریم کردیم نتیجه اش را دیدیم، حداقل به آنچه دیدیم اعتماد کنیم. البته نکته مهم این است که هر ایرانی معتقد است این دفعه فرق می کند، و البته در آن پنج بار هم به همین موضوع معتقد بودیم.
قطعنامه سوم
قطعنامه سوم هم طبق معمول تصویب شد، می شود گفت گیجم. از شنیدن خبری که یقین داشتم اتفاق می افتد تعجب کردم. به نتایج زیر رسیدم
یا حکومت ایران خیلی دیوانه است.
یا همه دنیا خیلی احمق اند.
یا حکومت ایران فکر می کند همه دنیا خیلی احمق اند.
یا همه دنیا فکر می کنند حکومت ایران خیلی دیوانه است.
یا دنیا عوض شده است و ما خبر نداریم.
یا ایران عوض نشده است و دنیا هنوز این را نمی داند.
دیکتاتوری مسرت بخش و دیکتاتوری معمولی
احمدی نژاد در جریان بازدید از عراق گفت « عراق بدون دیکتاتور مسرت بخش است.» آگاهان سایر موارد را چنین اعلام کردند
1) در ایران دیکتاتوری ربطی با مسرت ندارد
2) ما نمی دانیم دیکتاتوری یعنی چه
3) دیکتاتور یکی بود و آهن هم مرد.
4) ما به زور اثبات می کنیم دیکتاتور نیستیم و هر کسی هم بگوید دیکتاتور هستیم پدرش را در می آوریم.
5) ما معتقدیم که آمریکا نمی تواند با تانک به عراق دموکراسی بیاورد، و در همین حال معتقدیم که آمدن آمریکا به عراق باعث شد وضع مسرت بخشی غیر دیکتاتوری ایجاد شود.
بنده مسوول آن نخواهم بود
رئیس جمهور پس از تصویب لایحه بودجه گفت « دولت مسوول گرانی های سال آینده نخواهد بود.» رئیس جمهور در حالی این نظر را داد که در سالهای قبلی هم هرگز قبول نکرده بود مسوول گرانی است.
مسوول گرانی های امسال دولت قبلی بود
مسوول گرانی یک سال قبل دار و دسته هاشمی رفسنجانی بودند
مسوول گرانی های دو سال قبل هم به گفته رئیس جمهور مطبوعات و خبرنگاران بودند.