تهدید ضمنی عربستان و قطر از سوی روحانی به خاطر کاهش قیمت نفت، تا چه قدر عملی و ممکن است؟ آن هم با این ادعا که مردم منطقه جواب این توطئه را خواهند داد.این تهدید را روحانی روز چهار شنبه ۱۹ آذر در هیات دولت دوباره تکرار کرد.
روحانی در سیاست خارجی به دید موسویان نزدیک است که معتقد است به خاطر خزان بهار عربی باید به عربستان نزدیک شد تا اوضاع منطقه بی ثبات تر نشود. حال با زبان تهدید با برخی از کشور ها سخن گفتن نشانه عصبانیت است یا نشان اقتدار رئیس دولت ایران؟
سخنان روحانی در هیات دولت نشان ازعصبانیت دارد، بخصوص وقتی نوع تهدید را،واکنش مردم منطقه می داند و کاهش قیمت نفت را برعلیه مردم منطقه و مسلمانان قلمداد می کند.
امروزروحانی توجه دارد و می داند که مسلمانان با هم می جنگند. روایت است که افسران دولت اسلام گرای ترکیه و افسران دولت دینی ایران بر سر تصاحب شهر مهم حلب در مقام فرماندهان راهبردی در برابر هم قرار گرفته اند.داستان داعش هم که جای خود دارد. عربستان و ایران نیز که بر سر بسیاری از کشور های منطقه با هم کشمکش دارند.
در کشمکش اسلام ها در منطقه به راحتی نمی توان از جبهه مسلمان و غیر مسلمان سخن گفت. از طرفی یک حقوق دان می داند که تهدید کلی و مبهم در دنیای، سیاست کار راهبردی نیست؛ آن هم در هیات دولت که مکان رسمی دیپلماسی است.
آقای روحانی به عنوان مقام رسمی کشور که حقوق دان و سخنران فاخر و دیپلماتی است اگر سخنی می گوید باید توجه داشته باشد که انعکاس سخنان وی در منطقه و جهان برای ایران بازتاب و هزینه خواهد داشت.
روحانی به توطئه عربستان حمله می کند اما در رابطه با سوریه، به طور یک جانبه به تروریست ها در سوریه حمله می کند اما نقش دولت بشار اسد که سوریه را به جهنم جنگ داخلی کشانده مطرح نمی کند. در صورتی که دولت روحانی می تواند با عربستان وارد گفتگو شود و از بحران در منطقه بکاهد.
در دوران جنگ واژگان خنازیر خلیج(خوک های خلیج)که آقای خامئه ای در نماز جمعه برای رهبران کشور های عربی در مقام رئیس جمهور به کار برد برای ایران هزینه فراوان در بر داشت. اما حالا سیاست خارجی ایران نمی تواند با خط و نشان کشیدن مبهم در منطقه پیش برود که نتیجه این خط و نشان کشیدن ها به میدان دادن به سیاست های افراطی ختم خواهد شد که می تواند مذاکرات هسته ای را هم تحت الشعاع خود قرار دهد یا موجب آن شود که ایران امتیازات بیشتری بدهد در حالیکه روحانی بر روی توافق هسته ای سرمایه گذاری کرده است. البته تردید یک ساله روحانی برای مذاکره با عربستان ضربه خود رابه منافع ایران وارد کرده و حتی در منطقه به تنش بیشتر منجر شده است.
شاید در شرایط حاضر روحانی بهتر بتواند رضایت رهبری نظام را برای مذاکره با عربستان کسب کند. در نتیجه حمله مبهم به عربستان کار ساز نیست و انتظار برخورد بهتر و پخته تری از روحانی می رود.درگیری لفظی با عربستان باعث آن می شود که ایران در منطقه وارد تنشی شود که به نفع دولت بوروکرات روحانی نیست. اگر نظامیان سیاسی در مورد سوریه و تنش مدیریت شده با عربستان، دولت روحانی را با خود همسو کنند در داخل کشور هم وی را در برنامه هایش به شکست می کشانند. در نتیجه مثلث پول و تفنگ و رسانه کار خود را می کند.بازی سوریه برای حکومت و مردم ایران هزینه زا و پیچیده شده است.
بی گمان بشار اسد به زشتی جنایت خود نمی اندیشد؛ وی مردم خود را کشته و آواره کرده است.ساختار حزب بعث خشونت و بی رحمی خود را داراست که نوع عراقی و سوری آن فرقی نمی کند. اگر دولت هم به دنباله روی از سپاه به حمایت از بشار اسد بپردازد به راهی می رود که به نفع برنامه های داخلی اش هم نیست.
منطقه به تعامل عربستان و حکومت ایران نیاز دارد وحتی توافق هسته ای را هم بهتر پیش می برد.دولت روحانی توجه کند که حکومت سوریه، اگر این گونه هم بر سر کار بماند، دیگر مانند دوران قبل از جنگ داخلی ثباتی نخواهد داشت که ایران بتواند روی آن حساب راهبردی باز کند مگر آشتی در کشور صورت بگیرد.
دولت روحانی باید در این مسیر حرکت کند و در این راه و مسیر به آشتی ملی در سوریه و رابطه با عربستان نیاز دارد.در چنین فضایی سیاست خارجی نمی تواند دست خوش عصبانیت یا مصرف داخلی شود؛ نکته ای که یک حقوق دان بهتر از همه می داند.