درخانه خود هم امنیت نداریم

نویسنده

po_memarian_01.jpg

امید معماریان

خدیجه مقدم، از فعالان قدیمی جامعه مدنی و از اعضای کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین، هفته پیش به ‏دلیل فشارهای مقامات امنیتی از برگزاری مراسم ختم مادرهمسرش درمنزل خود بازماند.او در مصاحبه با روز ‏علاوه برشرح بخش هایی از ماجرای بر هم زدن مراسم یاد شده، تحلیل خود را از وضعیت کنونی کمپین و ‏همچنین تاثیر برخوردهای امنیتی با جامعه مدنی بیان کرده است.‏

khadijemoghadam.jpg

ممانعت از برگزاری مراسم ختم در منزل یک فعال حقوق زنان، بعد از برهم زدن تجمع خانوادگی اعضای فعال ‏جنبش کارگری درماه گذشته، دومین دخالت آشکارمقامات امنیتی درزندگی شخصی فعالان اجتماعی به شمار می ‏رود که واکنش های مختلفی را برانگیخته است. خدیجه مقدم که درمیان فعالان سازمان های غیردولتی به ‏صبوری، ملایمت و شهره است می گوید: “حتی درخانه خود نیز احساس امنیت نمی کند”. متن این گفت و گو در ‏زیر می آید.‏

‎ ‎جلوگیری از مراسم ختم مادرهمسرتان خیلی غیرمنتظره بود. آیا ازاین به بعد فعالان اجتماعی برای ‏مراسم ختم وعروسی هم باید از پلیس امنیت اجازه بگیرند؟‎ ‎

اینطور به نظر می رسد. من به دلیل دستگیری جلوه جواهری و مریم حسین خواه نتوانستم بعد ازفوت ‏مادرهمسرم، مراسمی درمنزل برگزارکنم. برخی از دوستان واقوام وهمسایگان ودوستان کمپینی من تصمیم ‏گرفتند که یک روز برای تسلیت پیش ما بیایند. من هم موافقت کردم وقرارشد شنبه مجلسی درمنزل ما برگزارشود. ‏از ساعت سه بعد ازظهر شروع کردند به تلفن زدن که شما نمی توانید این نشست را برگزار کنید. من درپاسخ ‏گفتم که من دراین مملکت زندگی می کنم ومی خواهم که دراین مملکت زندگی کنم. ما عزاداری و جشن داریم ومی ‏خواهیم زندگی کنیم. گفتند که نمی شود و باید مجوز داشته باشید. گفتم شما بر اساس چه قانونی این را می گویید؟ ‏گفتند که ما خودمان قانون هستیم و شما باید به پلیس امنیت بیایید. گفتم که نمی آیم وشما هم نمی توانید به صورت ‏شفاهی ازمن بخواهید که بیایم. گفتند پس کتبی برایتان احضاریه می فرستیم. نیم ساعت بعد احضاریه کتبی پلیس ‏گیشا را به منزل ما آوردند ویک ماشین که دو نفر سرباز ودونفر لباس شخصی بود نیز آمدند. کارت شناسایی شان ‏نشان می داد که ازاداره اطلاعات وپلیس امنیت بودند. ازمن خواستند با آنها بروم. من نرفتم. فکر کنید که احضاریه ‏را ساعت سه ونیم تحویل می دهند ومی گویند که ساعت چهار فلان جا باش. گفتم: گفته اند که ساعت چهار آنجا ‏باشم ولی نگفته اند که با شما بیایم. آنها ایستادند دم در ومن با وکیلم شیرین عبادی صحبت کردم که ایشان تاکید کرد ‏همین احضاریه هم غیرقانونی است، چرا که فقط دادستان می تواند احضاریه کتبی صادر کند. در همین حال می ‏دیدم که میهمانان می آیند وآنها نمی گذاشتند آنها وارد شوند. ‏

‎ ‎چه مواردی را درصحبت های خود مطرح می کردند؟ آیا اساسا موضوع برگزاری مراسم عزا مشکل ‏بود؟‎ ‎

آنها درصحبت هایشان می گفتند کمپین یک میلیون امضا غیرقانونی است. من به آنها گفتم: براساس چه قانونی می ‏گویید کمپین مسالمت آمیز زنان غیرقانونی است؟ گفتم حرکت های شما غیرقانونی است. اگر ماده قانونی دارید که ‏بگوید حرکت من غیرقانونی است نشان دهید تا من از آن تبعیت کنم. ما همین قوانین را هم می خواهیم تغییر کند، ‏اما تا وقتی تغییر نکرده ما از آن تبعیت می کنیم. پاسخی برای گفتن نداشتند وگفتند همکاران ما نیستند صبح بیایید ‏تا ما بتوانیم مواد قانونی را نشانتان بدهیم. به هرحال حرکتشان بسیار زشت وناپسند بود. مهمان های من از راه ‏های دور آمده بودند، ازجنوب شهرگرفته تا شمیران وکرج. یک سری آنها مجبور شدند برگردند ویک سری هم با ‏من به اداره پلیس آمدند. آنها می خواستند ازمن تعهد بگیرند که هر وقت پلیس امنیت احضارم کرد بروم. من گفتم ‏چنین تعهدی نمی دهم. برای اینکه چنین قانونی نداریم که پلیس برای یک جلسه ختم یا عروسی ویا نشستی که ‏غیرقانونی نیست، کسی را احضار کند. ما انقلاب کردیم قانون اساسی نوشته شده، براساس ماده 27 می توانیم ‏تجمع کنیم مادامی که مسالمت آمیز است. اما متاسفانه ما درخانه خود هم امنیت نداریم. به هرحال جلسه ما را به هم ‏زدند. من هم گفتم: فقط با دستور کتبی دادستانی می توانید من را احضار کنید ودیگر با احضاریه پلیس امنیت ‏حاضر نخواهم شد چرا که پلیس امنیت تنها درشرایط حکومت نظامی می تواند چنین احکامی را صادر کند. ‏

دوستانم یعنی کمیته مادران کمیپین یک میلیون امضا در جلوی پلیس امنیت تجمع کرده بودند. من به آنها گفتم که ‏مصرهستم به شما بگویم حرکتتان زشت است واصلا امنیت کشوررا شما به خطر می اندازید. گفتند که شما هنوز ‏جلسات کمپین را برگزار می کنید؟ گفتم بله. ما طبق روال معمول این جلسات را برگزار می کنیم ومانند صدها ‏عضو کمپین خیلی ازجلسات در منزل ما برگزارمی شود وخواهد شد. ما از خیلی ازفرهنگسرا ها با دادن ‏مشخصات کامل تقاضای مکان کرده ایم که نشست های خود را درمکان های عمومی برگزار کنیم. من وهمسرم ‏روی هم رفته شصت سال دراین مملکت کارکردیم ومالیات دادیم اما نمی توانیم با دادن کرایه یک سالن از آن ‏استفاده کنیم. نشستی که می توانیم در سالن را برای مردم وحتی خود آقایانی که معترض هستند بازبگذاریم تا بیایند ‏ببینند چه می گوییم.‏

‎ ‎دربین گفت وگوهایتان متوجه شدید که ریشه نگرانی های آنها چه بود؟ درواقع چه چیزی باعث می شد ‏که بخواهند تن به پیامد های یک اقدام غیرمنتظره غیرمتداول بدهند که به قول شما تنها درشرایط حکومت نظامی ‏قابل فهم است؟‎ ‎

نگرانی شان مردمی شدن کمپین است؛ چرا که کمپین باهمه محدودیت هایی که ایجاد می کنند خیلی خوب به حرکت ‏خود ادامه می دهد. غافل ازاینکه مساله زنان عمومی شده و حتی خیلی ازمسئولان و فقها خواستار تغییر قوانین ‏شده اند. درخود مجلس ازفعالین زنان خواسته اند که بروند آنجا بحث وگفت وگو کنند. اینها نشان می دهد کمپین تا ‏به این اندازه موفق بوده است. متاسفانه اینها با برابری حقوق زن ومرد مخالف هستند وهرکسی را با یک انگی می ‏خواهند ازمیدان به در کنند. یک جوانی را با دوستانش درخانه اش می گیرند و می گویند شما جلسه گلدکوییست ‏دارید، یکی را می گیرند ومی گویند تشویش اذهان عمومی است و دیگری را می گویند اقدام علیه امنیت ملی ‏ودرهیچ کدام موضوع کمپین را مطرح نمی کنند. چرا که کمپین آنچنان حرکت شفاف، اصولی ودرستی است که ‏نمی توانند بگویند به خاطر آن شما را احضار کرده ایم. هرکسی را به بهانه ای متوقف می کنند. به هرحال ‏دوستان من آنجا بودند ومن را آزاد کردند. ‏

‎ ‎به نظر شما تاثیر چنین اقداماتی، علی رغم همه هزینه هایی که برای فعالان اجتماعی چون شما دارد و ‏حتی منجر به مختل شدن زندگی روزمره تان می شود، روی حرکت های مسالمت آمیزی مانند کمپین تغییر برای ‏برابری چیست؟‎ ‎

تاثیر برعکس می گذارد چرا که مردم متوجه مسائل هستند. اگر آنها می خواهند کاری کنند که کار کمپین را ‏متوقف کنندعکس آن اتفاق خواهد افتاد. ببینید مردمی که از کرج ودیگر مسافت های دور آمده بودند، فعالان ‏اجتماعی و اعضای کمپین، من را می شناسند ومی دانند من کار درستی انجام می دادم. درنتیجه چنین اقداماتی، ‏ماهیت مخالفان کمپین را نشان می دهند ودرنتیجه مردم به ماهیت آنها پی می برند و می بینند چطور جلوی آزادی ‏های مشروع را می گیرند ومردم را محکوم می کنند واز خود می پرسند مگر اینها چه می گویند که با چنین ‏مخالفتی، حتی دربرگزاری یک مراسم ساده ختم درمنزلشان، مواجه می شوند؟ بنابراین درمجموع به نفع کمپین ‏تمام می شود. ممکن است نتوانیم به سرعت یک میلیون امضا جمع کنیم و روی سرعت اخذ امضاها تاثیر بگذارد ـ ‏کما اینکه گذاشته- اما درمجموع صدمه ای به اصل روند نمی زند. به شما بگویم که هم اکنون چندین میلیون نفر ‏موافق کمپین هستند، اما به خاطرمحدودیت هایی که ایجاد کرده اند امضاهایمان به یک میلیون نرسیده است. مردم ‏شاید بترسند وامضا نکنند اما با آن موافق هستند. این حرکت ها ما را درتصمیم هایمان مصرتر وجدی تر می کند ‏که باید به راهمان ادامه بدهیم تا چنین بی عدالتی هایی ازبین برود. با توجه به اینکه مطالبی که ما مطرح می کنیم ‏کف وحداقل مطالبات ماست. اما آنها این حداقل خواسته های ما را هم نمی توانند تحمل کنند. درنتیجه ما باید با ‏انرژی وتوان بیشتری به راهمان ادامه بدهیم.‏

‎ ‎تاثیر این برخوردها روی فعالان جوان جامعه مدنی که می بینند افرادی به خوشنامی شما نیز با چنین ‏رفتارهای ناپسندی مواجه می شوند، چیست؟‎ ‎

‏ تاثیر مثبت دارد چون جوانان می بینند کسی راکه سن وسالی از او گذشته برای برگزاری یک مراسم ساده ختم ‏درمنزلش احضار می کنند ومی برند به پلیس امنیت و می گویند که کارشان غیرقانونی است - ومن از پلیس امنیت ‏شکایت خواهم کرد ـ واینها می رود درسایت ها واخبار وپخش می شود و جوان ها می بینند که اینجوری نیست؛ که ‏احضار پلیس امنیت وکلانتری کارهایی غیرقانونی است واینها حق ندارند این کارها را انجام بدهند. بعد هم روند ‏پیشرفت کمپین کند نمی شود. آموزشی برای جوان ها خواهد بود. از طرف دیگر همان کسانی که ازجنوب شهر ‏می آیند می بینند که چقدر این حرکت ها زشت است وآنهایی که با ما موافق نبوده اند با ما موافق می شوند. ‏درنهایت این نوع برخوردهای زشت وزننده به ضرر آنها تمام می شود. ما دوست داریم درآرامش به این حرکت ‏مسالمت آمیزادامه بدهیم ولی درتصمیم ما چنین اقداماتی تاثیری ندارد، حتی ما را مصمم تر هم می کند. ‏

‎ ‎چه رفتاری را از حکومت انتظار دارید؟ یعنی اگر فهم متفابلی وجود داشت چگونه می توانستند ‏ازظرفیت های کمپین زنان برای تغییر قوانین به عنوان اقدامی خودجوش برای بهبود وضعیت زنان درجامعه ‏استفاده کنند؟‎ ‎

با این حرکت مسالمت آمیز باید درست برخورد کنند. ما در حال تقویت جامعه مدنی هستیم. ما کاری را انجام می ‏دهیم که به صورت سنتی جزو کارویژه های دولتهاست و آن همانا بالابردن فرهنگ جامعه است. ما از جان ومال ‏وزندگی مان مایه می گذاریم که فرهنگ عمومی بالا برود. شما می بینید درکشوری مثل مراکش، پادشاه این ‏کشورخودش مایل به تغییر قوانین بود ولی به خاطر اینکه بتواند ازروحانیت اجازه بگیرد این طرح را آنجا اجرا ‏کردند وحتی برای اینکه با مردم صحبت وآنها را آگاه کنند بودجه تخصیص دادند. آن هم نه به شکل کاری که ما ‏انجام می دهیم، ولی با این حال جمع کردن یک میلیون امضا برای آنان چندین سال طول کشید. اما ما با همه ‏محدویت هایمان آگاهی خیلی زیادی به مردم می دهیم وسرعت کارمان خیلی بیشتر است. اگر حکومت بخواهد ‏واقعا به نفع مردم کارکند باید خیلی هم ازاعضای کمپین ممنون باشد که اینقدر دلسوزانه برای پیشرفت وتوسعه ‏کشورشان وبالا بردن فرهنگ عمومی جامعه وتاثیر گذاشتن روی قانون گذاری کار می کنند. ما انتظار جایزه ‏نداریم اما تنبیه هم نباید بشویم. ‏

‎ ‎کمپین یک میلیون امضا برای تغییرقوانین حوزه زنان طی دوسال گذشته روند شفاف، مسالمت آمیز و ‏همگرایانه ای داشته است. چرا بخش هایی ازحاکمیت چنین ویژگی هایی را نادیده می گیرند وبا چشمانی کاملا ‏بسته، موجب آزار واذیت شهروندانی می شوند که به قول شما اگر درانتظار دریافت جایزه نباشند، شایسته تنبیه نیز ‏نخواهند بود؟‎ ‎

دوست ندارند مردم به این شکل مشارکت کنند. آنها رابطه خوبی با سازمان های غیردولتی ومشارکت آنها در حل ‏مسائل کشورندارند. نمی توانند ببینند مردم با همدلی وهمراهی هم تصمیم بگیرند و بخشی ازسرنوشت خود را ‏تغییر بدهند. به نظرم حتی چنین چیزهایی برای آنها خوشایند نیست. ما طرفداران محیط زیست، حتی نمی توانیم ‏مجوز بگیریم که یک تجمع برای مسائل محیط زیستی مسائل شهر وکشورمان برگزار کنیم. اینها که اجازه نمی ‏دهند ما درمورد محیط زیستمان هم با مردم صحبت کنیم، فکر می کنید درمورد تغییر قوانین تبعیض آمیز وزن ‏ستیز مایل هستند که با گفت وگوکنند؟

عکس‎:‎‏ سایت تغییر برای برابری