بالاخره برادر خشن، برادر ظریف را تائید کرد. حسن فیروزآبادی معروف به سردارگارسیا از مجاهدت های جواد ظریف در مذاکرات هسته ای تمجید کرد. واقعا هم تمجید کردن دارد. هر وقت به وضع مذاکرات و جواد ظریف فکر می کنم، یاد آن هموطن لر می افتم که رفته بود توی حجله و می خواست مشغول مذاکرات نهایی با عروس خانم بشود و از بیرون تق و تق صدای شلیک گلوله می آمد. خوب آدم دستپاچه می شود و اهداف اصلی را فراموش می کند و عقب نشینی می کند. اینقدر شلیک نکنید.
درست دم به نتیجه رسیدن مذاکرات که قراراست با آمریکایی ها پسرخاله بشویم، در بیرون حجله وین هر کسی یک ششلول برداشته و دارد ایران و آمریکا را تهدید می کند. از یک طرف انجمن مشنگ ها( منتخب شورای نگهبان) که با 200 هزار رای نماینده مجلس شدند و حالا جلوی دولت را در مذاکرات هسته ای و کامل کردن کابینه گرفتند، ششلول در دست، هر سه ساعتی یک تیر در می کنند، جنتی هم در نمازجمعه دیروز اعلام کرده که “ مذاکره کنندگان ذلت نپذیرند”.
از آن طرف هم دیوانه های اسرائیلی ایستادند کنار داعش و عربستان سعودی و ترکیه و به اروپا و آمریکا فشار می آورند که با ایران توافق نکنند. آمریکا هم از یک طرف باید جبهه پایداری جمهوریخواهان مجلس سنای خودش را قانع کند، از طرف دیگر باید به ترکیه و عربستان اطمینان بدهد که در صورت توافق با ایران، اتفاق خاصی نمی افتد. اصلا به اردوغان دیوانه و حکومت عربستان سعودی چه ربطی دارد؟ نصف تروریست های داعش از عربستان و ترکیه سربازگیری شدند و خرت و خرت در سوریه و عراق سر می برند، بعد جفت شان چنان برخورد می کنند انگار پرچم حقوق بشر و دموکراسی و آرامش در خاورمیانه از روز ازل دست آنها بوده.
گارسیا فیروزآبادی همچنین گفته که: “آمریکایی ها حرف ایران را نمی فهمند.” فکر هم کرده چیز عجیبی گفته. فقط آمریکا این مشکل را ندارد. ما هم حرف حکومت ایران را نمی فهمیم. نه فقط ما، ائمه جمعه کشور هم نمی فهمند، اگر معلوم بود حرف ایران چیست، که مشکلی نبود. الآن از ائمه جمعه کشور بپرسید که ایران قصد دارد با آمریکا توافق کند یا نه؟ اگر پنج تاشان توانستند جواب بدهند، من حاضرم تا یک ماه روزی دو ساعت برنامه های پرس تی وی را ببینم. بدرک که دیوانه می شوم. به نظر شما چرا نمایندگانی که قصدشان ساقط کردن دولت رسمی ایران است، با بودجه کشور دارند بنیاد قدرت مجریه را از بین می برند، طرفداران دولت روحانی دستگیر و زندانی می شوند؟ چنین رفتاری را می شود فهمید؟ حکومت ایران طرفدار اسیدپاشی است یا مخالف آن؟ حکومت ایران چرا فیلمهایی که خودش مجوز داده اجازه پخش نمی دهد؟
چرا مهم ترین مجرمان و خلافکارانی که توسط همین قوه قضائیه محاکمه و محکوم شده اند، قاضیان و وزرای یک سال قبل هستند؟ فقط آمریکا نیست که این چیزها را نمی تواند بفهمد، ما که خودمان ایرانی هستیم هم نمی فهمیم. حالا ما ممکن است اطلاع کافی نداشته باشیم، ولی من مطمئنم پاسخ به این سئوالات را علی لاریجانی و صادق لاریجانی و روحانی که روسای سه قوه هستند هم نمی دانند، بعید می دانم خود خامنه ای هم بداند نظری که فردا خواهد داد چیست، آن وقت انتظار داریم آمریکایی ها بدانند؟ برای اینکه شما چیزی را کشف کنید، آن چیز باید وجود داشته باشد، تصمیمی که گرفته نشده، من از کجا بدانم چیست. مملکته داریم؟
جام زهر و علم الهدی
آقا! من خسته شدم از بس علم الهدی حرف مفت زد. از بس به این آدم فکر کردم مغزم شده پر از بابانوئل با لهجه مشهدی. حداقل یک هفته این آدم مزخرف بگوید، یک هفته هم بقیه، همه که نمی شود با هم از چراغ قرمز رد بشوند. همین دیروز آقای علم الهدی گفته: “مردم تحمل ندارند مقام معظم رهبری دوباره جام زهر بنوشند. هر نوع نتیجه ای که مذاکرات داشته باشد، اگر خلاف میل مقام معظم رهبری باشد، مردم در مقابل آن خواهند ایستاد.”
برای چی؟ هیات مذاکره که هر هفت دقیقه یک بار به رهبر گزارش می دهد، یک بار هم باید قبل از تصمیم گیری گزارش بدهد، یک بار به سئوالات طرفداران رهبر در مجلس باید پاسخ بدهد، یک بار هم باید به سئوالات نمایندگان رهبر در نمازجمعه پاسخ بدهد. یک بار هم باید به سئوالات روزنامه رسالت و کیهان که توسط نمایندگان رهبر اداره می شوند پاسخ بدهد، تازه همین پاسخ ها را که داد، باید مواظب باشد که آمریکا و فرانسه و انگلیس و آلمان و چین و روسیه و غیره همه شان وقتی اسم رهبر می آید، سه تا صلوات با صدای بلند بفرستند و بعد هم دست بکشند به صورت شان و فوت کنند به راست و چپ، آخر کار هم وقتی آمریکا با ایران طبق نظر نماینده رهبری در مذاکرات توافق کردند، بعد آقای علم الهدی بزند زیر نتیجه مذاکرات؟
بابا یکی این یارو را از پریز برق بکشد، تمام فرش و اتاق و مشهد و زمین و کاشی ها را کثیف کرد رفت.
نمیرالمومنین و امیرالمومنین
آدم تکلیف ندارد با این آقایان شورای نگهبان. از یک طرف صلاحیت میرحسین موسوی و مهدی کروبی را تصویب می کنند، انتخابات را با نظارت کامل شورای نگهبان برگزار می کنند و نتیجه انتخابات را هم تائید می کنند. حالا اصلا کاری نداریم که در انتخابات تقلب شد یا نه و بعد از انتخابات چه اتفاقی افتاد. از نظر ما تقلب شده، از نظر شورای نگهبان که تقلب نشده، یعنی اینکه هر کسی تا پایان رای گیری از هر کاندیدایی حمایت کرده، کارش براساس نظر شورای نگهبان قانونی بوده.
حالا این آقای جنتی گیرداده که شما چرا طرفدار میرحسین موسوی بودی که ما مجبور شدیم علیهش تقلب کنیم؟ خود آقای جنتی صلاحیت احمدی نژاد را تائید کرده، به نفع اش تقلب کرده، از تمام خلافکاری هایش حمایت کرده، به تخلفات اش درباره قانون اساسی بی اعتنا بوده، بعد می گوید این موجود منحرف است. البته که منحرف است، ولی تو او را روی کار آوردی، چرا از ما سئوال می کنی؟ ما که از روز اول همین را گفتیم و میرحسین بدبخت که از همان روز اول گفت دارید اشتباه می کنید.
همه قدرت را دادند دست یک موجود ۱۲۰ سانتی بی آغاز و پایان، همه تصمیمات را هم می گیرند، همه مخالفان را هم می زنند و لوله می کنند و می گذارند توی بایگانی تاریخ، بعد با سی کیلو وزن، سه هزار کیلو ادعا دارد و غر می زند. اصلا ما چی کاره بیدیم؟ همین می شود که زیباکلام عزیز که زبانش طولانی و قلمش پرطراوت باد، نامه نوشته به شورای نگهبان که “آقای جنتی! همه چیز مملکت زیر نظر شماست، آنوقت دیگران باید پاسخگوی فسادها باشند؟” راست می گوید، جواب بده موسیو نمیرالمومنین!
پشت سرمرده حرف نزنید
این “جفری شون”، معروف به جعفر شجونی، پورن استار فیلمهای ساواک قبل از انقلاب که ظاهرا در سرقت لباس های زیر اعضای مونث خاندان پهلوی نقشی بسزا داشته است، توانایی عجیبی دارد که از مرده ها نقل قول کند. البته همه ماها از این اخلاق ها الحمدالله رب العالمین داریم. فقط موافق نظر کسی هستیم که یا مرده و نمی تواند حرف بزند، یا طرفدار کسی هستیم که توی زندان است و از طرفش حرف می زنیم. ما که هیچی، ولی این جعفر خان شجونی متخصص اعلام نظر مرحومین، شهدا، متوفیان و درگذشتگان است. اخیرا هم گفته که “مهدوی کنی دیگر چشم دیدن ولایتی را نداشت.” بابا! برادر من! حاج آقای کت مخملی! اینقدر پشت سر مرده حرف نزن!
سرنخ جدید اسیدپاشی
یا ابوالفضل! دوباره پرونده پرت شد به هفتاد سال دیگر. هر وقت کسی می گوید که در موردی به سرنخ جدیدی رسیدیم، می فهمم که قرار است آن مورد تا صد سال دیگر به نتیجه نرسد. وزیر کشور گفته که “به سرنخ های جدیدی از پرونده اسیدپاشی رسیدیم.” یعنی حالا حالاها اسیدپاش ها یافت می نشوند.
علت اینکه موضوع اسیدپاشی به نتیجه نمی رسد خیلی ساده است. این آقایان دنبال کسی می گردند که مشکل روانی داشته باشد، انگیزه شخصی برای اسیدپاشی داشته باشد، شخصیت ضداجتماعی داشته باشد، فساد اخلاقی داشته باشد و از این جور ماجراها، و فکر نمی کنند هر کدام از فرماندهان بسیج از جمله خود نقدی را اگر بررسی کنند، هم شخصیت ضداجتماعی دارد، هم انگیزه شخصی برای اسیدپاشی به هر زن تمیز و مودب و با شعوری دارد، هم بحران روانی دارد، اصلا از چفیه نقدی اگر یک نخ بکشید و ادامه اش بدهید، به راحتی به اسیدپاش ها می رسید. حتی نخ هم لازم نیست، یک کلمه به او بگوئید لطفا شماره تلفن اسیدپاش ها را بده، می خواهیم دعوتش کنیم برای شام، اگر نداد، من ضامن.
اتفاق آمد دلیل اتفاق
مملکت هردمبیل امام زمانی همین است. الآن این خانم غنچه قوامی گرفتار شده، مگر حالا حالاها ول می کنند، فعلا وکیلش که برکنار شده اعلام کرده که غنچه قوامی از جرم جاسوسی و تبانی علیه نظام تبرئه شده. خیلی هم عالی، ولی مگر به همین سادگی است. حالا برایش پرونده درست می کنند که چرا با بی بی سی مصاحبه کردی. جواب می دهد مصاحبه نکردم. می گویند برای چی رفته بودی لندن از ملکه الیزابت تایلور پول بگیری؟ می گوید من پول نگرفتم، داشتم درس می خواندم، می پرسند برای چی در انتخابات رای دادی؟ می گوید خب، مگر غیرقانونی است. می گویند اصلا اینها هیچی، برای چی آمدی جلوی مامور ما که او مجبور شود تو را بازداشت کند و وقت ما را بگیری و برای نظام هزینه بسازی؟
همین است دیگر. تا وقتی گیر نیافتادی کی هچ، آمممممما، اگر گرفتار شدی حالا حالاها داستان خر است و باقالی. مثلا همین مرتضوی، تا وقتی هفته قبل حکم اش اعلام نشد، هیچ اتفاقی برایش نمی افتاد، عالم و آدم هم نمی توانستند دست به او بزنند، شوخی که نبود، خدا باید از او وقت می گرفت تا آرزویش را برآورده کند، آممممما، حالا که حکمش اعلام شده، باید برود توی باقالی ها. اصلا همین احمد زیدآبادی فرقی که با رضاخاتمی ندارد، آن یکی دستگیر شد و رفت توی بایگانی تاریخ، این یکی شانس آورد دستگیر نشد، آمممما اگر دستگیر می شد، حالا شهید زنده بود.
مملکت که نیست، همینطوری قوانین الکی دارد. داستان فرمان یازدهم است، یعنی آن ده فرمان که همه اش دستوراتی برای خلاف نکردن است را بی خیال شو، هر خلافی خواستی بکن، اما فرمان یازدهم را رعایت کن، فرمان یازدهم هم این است که “هر کاری می کنی بکن، فقط گیر نیافت.” لابد می پرسی راهش چیست؟ مرد حسابی! در ایران که قانون وجود ندارد، گیرافتادن یک حادثه است، ممکن است همین الآن اتفاق بیافتد، یا هزار سال دیگر اتفاق نیافتد.
برای رفتن به هوا، مهدی بیا مهدی بیا
من نمی فهمم با این همه نشانه های ظهور که هر نیم ساعت هفت تای آنها تتق می زند وسط چشم های آدم، این امام زمان کجاست؟ فکر کنم او هم همراه لیاخوف رفتند ددر و حالا حالاها نمی آیند. فعلا هر روز هفتصد تا نشانه ظهور آقا امام زمان می خورد وسط چشم آدم، یکی اش همین که شورای شهر تهران اعلام کرده در راستای پیشرفت های علمی و فنی و فرهنگیام القرای اسلام، در تهران ۱۵ هزار کارتون خواب داریم که سه هزار تای آنها زن هستند، آقای جنتی و خامنهای کلاهشان را دو سانت بالاتر بگذارند.
در همین هفته گذشته یک آهنگساز، نه قاچاقچی بلکه آهنگساز، در کرج با ۱۵۴ ضربه چاقو و یک معلم، نه دزد بلکه معلم، با ضربه چاقو توسط دانش آموز خودش کشته شدند و یک قهرمان ملی کشتی ایران در زندان خودکشی کرد. یک مربی بوکس هم به علت اینکه قهرمان عصبانی با ماشین از روی او و بچهاش عبور کرده دارد با مرگ دست و پنجه نرم میکند، به آقای خامنهای خبر بدهید کلاهش را سه سانت بالاتر بگذارد.
درام القرای اسلام هم که سالی ۲۰۰ میلیون لیتر مشروبات الکی ۱۵۳ درصد مصرف میشود همین دیروز اعلام شد که نرخ کالباس گوشت خوک ۴۷ هزار تومان و نرخ کالباس گوشت گراز ۶۵ هزار تومان برای هر کیلوست. آن وقت می گویند خدا نیست. بخدا اگر حکومت اعلام کرده بود مردم باید گوشت خوک بخورند، الآن تخم هر چه خوک در خاورمیانه است ملخ خورده بود. البته ما که بدمان نمی آید، ولی آنهایی که مواظب چکمه و خشتک مردم هستند، کلاه شان را چهارسانت بالا تر بگذارند.
البته همهاش که خبر بد نبود، اعلام شد که در تهران ۲۶ کافه که لابد مرکز اختلاس و سرقت بود، پلمب شده و کسانی که به این کافهها میرفتند تا مثل آدم قهوه و کاپوچینو و کافه لاته و چای بخورند، حالا باید بروند ودکای دست ساز ۸۴ درصد بخورند و شیشه بزنند به بدن، حالا آقایان میتوانند کلاهشان را پنج سانت بالاتر بگذارند.
در سیرجان هم یک باند شش هفت نفره از بچههای ۱۸ تا ۲۰ سال که دسته جمعی به خانههایی که زنان در آن بودند حمله می کردند و به زنانی که در خانه بودند تجاوز گروهی می کردند، همین سه روز قبل دستگیر شدند. حالا برو شش سانت بالاتر.
آمممما، در همین حال حجت الاسلام و المسلمین حضرت آیت الله العظمی سابق که پدرشان در آرزوی دفتری در لندن درگذشت، یعنی جناب آقای فاضل لنکرانی ادام الله ظله تعالی رئیس مرکز فقهی ائمه اطهار در واکنش به همه این اتفاقات تلخ، اعلام کرد “بعد از دیدن فیلم طبقه حساس تا صبح خوابم نبرد.” بیخودی نبود که حضرت علی می گفت “اگر مسلمانی از کشیدن خلخال از پای زنی یهودی دق کند، جا دارد.” خلخال که هیچی، اگر کل لباس دختر یهودی که هیچی، اگر لباس سی تا دختر مسلمان را وسط شهر سیرجان یا قم از تن شان بیرون بیاورند و وسط خیابان به آنها تجاوز دسته جمعی کنند، حاج آقا نه تنها خوابش می برد که با توپ هم نمی شود بیدارش کرد. ولی دیدن یک فیلم انتقادی حالش را خراب می کند و بیخواب می شود.
حالا علت بیخوابی حاج آقا چه بوده؟ ایشان فرموده بخاطر این که این فیلم ها به غیرت اسلامی بی توجهی کرده. بقول محسن مخملباف که ۲۵ سال قبل در مصاحبه با ماهنامه فیلم گفته بود “طرف در خیابان می بیند که دارند به مادر کسی تجاوز می کنند، فریاد می زند که بیایید مادرش رو گائیدن، ملت به جای اینکه به داد زن مورد تجاوز برسند، به طرف می گویند فحش نده، مودب باش. برای چی حرف زشت می زنی؟”
یعنی این حاج آقا غیرتش کجاست که وقتی به شش زن در خانه شان تجاوز می شود به جناح چپ اسب حضرت عباس هم نیست، ولی با دیدن یک فیلم خوابش نمی برد؟ بابا یکی به این لورازپام بده، مرد از بیخوابی.