چاپ دوم ♦ سینمای جهان

نویسنده
امید روحانی

omidrohani.jpg

امید روحانی از آن دسته نویسندگان و منتقدانی است که هرگز محدود به یک رشته هنری نبوده. درباره تئاتر، نقاشی، ‏سینما، ادبیات و… نوشته، سخنرانی کرده، تدریس کرده و مصداق واقعی لقبی شده که خود ابداعش کرده است: ‏روشنفکر تمام وقت… روحانی در میان منتقدان و نویسندگان سینمایی ایران جایگاهی رفیع دارد. بیش از سه دهه در این ‏زمینه فعالیت کرده و گاه شنا کردنش خلاف جریان آب همگان را به حیرت انداخته است. زمانی که کمتر کسی سینمای ‏ایران را جدی می گرفته، با سهراب شهید ثالث همکاری کرده و در دو دهه گذشته با مصاحبه های موشکافانه و بلند ‏خود با فیلمسازان سعی کرده دنیای فیلم های شان را در برابر چشم سینما دوستان حلاجی کند. و این بار در زمانه و ‏موقعیتی که همه از مرگ هالیوود دم می زنند، او حرف دیگری دارد: هالیوود هنوز زنده است!!!‏

عکس 1‏

امید روحانی

‎ ‎هالیوود هنوز زنده است‎ ‎

هالیوود هنوز زنده است. با همه قدرت‌و صلا‌بت‌اش. هر سال، آدم‌های تازه‌ای می‌آیند و مشرب‌ها و سلیقه‌های تازه. سالی ‏‏12 -10 نام تازه‌، بدون شلوغی و بدون هیاهوی مرسوم. چشمه‌کتاب‌های قابل اقتباس خشک نشده، چرا که سنت نوشتن ‏کتاب‌های پرفروش‌عامه‌پسند تداوم دارد و هالیوود همیشه به بازسازی فیلم‌های گذشته مشغول بوده. هالیوود جذب می‌کند، ‏از هر جا، از همه جا، از آسیا و آمریکای جنوبی و هر جایی که استعداد‌های قابل انعطاف پیدا کند، استعدادی که بتواند با ‏نظام تولیدی‌اش کنار بیاید. هالیوود دائم خودش را اصلا‌ح می‌کند، پند می‌پذیرد. عقاید و آرا جمع می‌کند و نتیجه می‌گیرد. ‏هنوز هم می‌کوشد سلیقه بسازد و اگر نشد یا نتوانست، دوباره سالی بعد و سالی بعد‌تر. می‌کوشد گونه‌ای به ظاهر مرده ‏را زنده کند و اگر نشد، سالی بعد و بعدتر. ‌ ‏

اما هالیوود این سال‌ها- بگیریم از 2000 به بعد، بگیریم از 11 سپتامبر به بعد، مثلا‌ - تغییر‌های بسیار کرده است. ‏هالیوود آموخته که باید- یا می‌تواند- بسته به شرایط زمان و مکان و اوضاع تغییر لحن و سلیقه بدهد. این را همیشه ‏می‌دانست اما به سادگی نمی‌پذیرفت، حالا‌ پذیرفته است. دیگر از فیلم‌های بزرگ و عظیم خبری نیست. هالیوود حالا‌ ‏پشت تولیدهای کوچک و ساده‌اش می‌ایستد. دیگر به دنبال اثبات نظریه‌اش برای تولید یک بیمار انگلیسی دیگر یا تایتانیک ‏دیگر نیست. چند سالی است که هالیوود پشت فیلم‌های ساده‌ای شبیه همین‌ها که امسال هستند، سنگر گرفته است. هالیوود ‏به راحتی به برادران کوئن، به جو رایت، به پل تامس آندرسن و… تکیه نمی‌کرد و به تیم برتون که هنوز رام نشده است. ‏در معیار‌های هالیوودی همه اینها چموش‌اند، رام نمی‌شوند. همه به آن جبهه‌ای تعلق دارند که هالیوود آنها را “مستقل” یا ‏‏”ایندی” می‌داند. هالیوود، فعلا‌ <تا پیدا کردن فرصت تازه> با همین‌ها می‌سازد، آنها را بزرگ می‌کند و بسته‌بندی شیک ‏می‌کند و جایزه می‌دهد و می‌داند که تاریخ داوری‌اش را خواهد کرد. ‌ ‏

اما در ضمن هالیوود همیشه آغوش باز می‌کند. همین مستقل‌های چموش رام نشده، قابل رام شدند. هالیوود حکم را بر ‏حضور همه اینها در چرخه تولید می‌داند. اینها می‌توانند با هزینه‌هایی کمتر هم کار تولید کنند و هالیوود سال‌های سال ‏توانسته بر سود اندک تولیدی‌های کوچک کم‌هزینه، زندگی کند تا به تولید گران‌قیمت دهان پرکنی برسد. اما ابزار‌هالیوود ‏کند نشده است. تازه چند سالی است که تاویل‌ها و تفسیر‌ها آغاز شده‌اند. سه‌گانه ماتریکس موضوع بحث‌‌های فلسفی و ‏هستی شناسانه شده است. در 25 سالگی تریلر مایکل جکسون، تفسیر‌های تازه نشان از تاویل‌های پشت متن می‌دهند. ‏هالیوود طبعا این مهملا‌ت را نمی‌خواند اما رصد می‌کند و می‌داند که از پس این تنوع، این گشادگی سلیقه- که تازه پیدا ‏کرده- و از سر این راه دادن به هر جوانک تازه از گرد راه رسیده‌ای- البته با چیدمانی که او برایش فراهم می‌کند، از ‏اتاق فیلمنامه گرفته تا استوری برد دقیق و فناوران حسابی- می‌تواند بقا و تداوم داشته باشد. ‏

اما جذاب‌ترین وجه قضیه- دست‌کم برای من و بسیاری از ما، اینجا که سینما را هنوز به جدی‌ترین وضع ممکن ‏می‌گیریم- اینها نیستند. اینها بدیهیاتند. تغییر عمده هالیوود در این است که از همه روشنفکران، سینماگران، تحلیلگران، ‏کارشناسان و پژوهشگران سینما جلو افتاده است. ‌ اگر در سال‌های دهه 1990، هالیوود به پست‌مدرن‌ها رو کرد و به ‏آنها راه داد و از سینمای اروپا و روشنفکر‌های جهان سوم جلو افتاد، حالا‌ در آستانه قرن جدید، دوباره شالوده‌شکنی کرده ‏است. هالیوود سنت جدید پست‌مدرنیسم را می‌شکند و دوباره به گونه برمی‌گردد. “تاوان” بازگشت به یکی از گونه‌های ‏سینمای شمال اقیانوس اطلس است و “خون به پا می‌شود” و “سرزمینی برای پیرمردها نیست”، هر دو شالوده‌شکنی و ‏ساختار‌شکنی نسبت به قواعد و اصولی‌ هستند که یک دهه و نیم بر سلیقه هالیوود- سلیقه متوسط جمعی مورد پذیرش - ‏حاکم بود. بازگشت یا کوشش دوباره برای احیای وسترن را هم شاهدیم و نوعی بازگشت به وسترن بعد از نابودی‌اش ‏توسط پکین پا. آدم‌های تازه کوئن‌ها، آن آدمکش‌جناب نفرت‌انگیز یادآور آدم‌بد‌های دهه‌های گذشته هالیوود است و دانیل ‏دی‌لوییس اخیر، تداوم همان قهرمان‌های گذشته. ‌ ‏

هالیوود، زنده، جذاب، شگفت‌انگیز باقیمانده اما یک تفاوت عمده پیدا کرده است: دست‌روشنفکر‌های تاویل‌گرا و تحلیلگر ‏کشورهای اهل بحث و فلسفه و نقد و بررسی را هم خوانده است. دزد با چراغ همیشه گزیده می‌برد. ‌ ‏

منبع روزنا- اعتماد ملی- تیتر از روز