در زمان انتخابات ریاست جمهوری سال ۹۲، محمدباقر قالیباف که می کوشید از خود چهره های مدرن و اصلاح طلب به نمایش بگذارد در پاسخ به سئوال یک دانشجو درباره حقوق همسرش زهرا سادات مشیر استخاره که آن زمان مدیرکل امور زنان شهرداری بود، ادعا کرد که وی با وجود چندین پست کلان مدیریتی در مجموعه شهرداری تهران، از این نهاد هیچ پولی دریافت نمی کند و حضور وی در شهرداری “به خاطر رشته تخصصی، کارهایی اجتماعی و کمکهایی که تا کنون در بخش اقشار ضعیف اجتماعی و در بحث زنان سرپرست خانوار و زنان زندانی دارد” است.حال اما یک سایت نزدیک به هاشمی رفسنجانی فاش کرده که همسر قالیباف اگر چه در ظاهر به دلیل انجام امور عام المنفعه در شهرداری تهران کار می کند و از این نهاد ثروتمند حقوق نمی گیرد، اما به دلیل ارتبطات ویژه و امتیازات خاص با راه اندازی بنیادهای خیریه پوششی، درآمد های میلیاردی ای را به بهانه کمک به زنان بی سرپرست به جیب زده است.
پس از بالا گرفتن انتقادها از اقدامات محمدباقر قالیباف در خصوص اجرای طرح تفکیک جنسیتی در شهرداری تهران ، سایت پیام نو با هدف روشن شدن ادعاهای قالیباف در خصوص “غیرت دینی” در خصوص کار بیرون از منزل زنان به سراغ خیریه ای موسوم به “موسسه خیریه متوسلین به امام رضا” رفت که همسر قالیباف، یعنی “دکتر زهرا سادات مشیر استخاره” مدیریت آن را بر عهده دارد.
در جستجوهای سایت پیام نو در خصوص ارتباط این موسسه پوششی برای فعالیت های کلان اقتصادی، مشخص می شود که شهردار و همسرش در حال ساخت یک مرکز تخصصی بیماری های مغز و اعصاب هستند که با کمک پروفسور سمیعی در زمینی به مساحت ۳۵۶۲۰ متر مربع و در ۱۱ طبقه درحال ساخت است.جالب آنکه محمدباقر قالیباف نیز در خصوص تکمیل هر چه سریعتر آن در مقام شهردار تهران اعلام آمادگی کرده است: “بنده در مقام یک شهروند و یک مدیر شهری اعلام آمادگی خود را برای کمک به ساخت و تکمیل این مرکز اعلام می کنم”.
محمدباقر قالیباف اما در سخنان خود اشاره نکرده که این مرکز تخصصی متعلق به همسرش بوده و دو تن از دوستان وی نیز در این پروژه همکاری دارند.
او به جای بیان این نکات، ادعا کرده بود: “کارهای خیر خیریه متوسلین به امام رضا مرزهای سیاسی، مدیریتی و قدرتی را برمی دارد و افراد این مجموعه نیز مصداق این مرزشکنی هستند”.
او در حالی ادعا کرده بود “افراد این مجموعه نیز مصداق این مرزشکنی هستند” که اعضای هیات موسس این خیریه را آنطور که پیام نو فاش کرده این افراد تشکیل می دهند: “۱- خانم زهرا سادات مشیر استخاره(همسر محمد باقر قالیباف)؛ مدیرکل سابق امور بانوان و رئیس سابق ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران، مشاور فعلی شهردار تهران در حوزه زنان و عضو جدید هیات مدیره سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران.۲- آقای فرهاد یعقوبی قزوینی(یکی از نزدیکترین افراد به قالیباف)؛ معاون هماهنگی در نیروی انتظامی تهران بزرگ در زمان خدمت شهردار تهران در این ارگان.۳- آقای رضا شیران خراسانی(یکی دیگر از دوستان محمدباقر قالیباف)؛ قائم مقام جبهه پیشرفت و عدالت ایران اسلامی، رئیس ستادهای مردمی قالیباف در انتخابات ریاست جمهوری و مسئول پاسخدهی به کلیپی مربوط به فرمانده اسبق نیروی انتظامی تهران بزرگ پیرامون وقایع ۱۸ تیر که به یکباره منتشر شده بود و در حال حاضر مشاور ارشد شهردار تهران”.
پیام نو، فاش کرده که انگیزه اولیه راه اندازی این خیریه جابجایی پول بین شهرداری و خیریه خانوادگی و دوستانه قالیباف،کمک به جذب رای در انتخابات ریاست جمهوری بوده است.
بخشی از درآمد های میلیاردی این موسسه پوششی، از ناحیه اجرای طرحی موسوم به “هبه” انجام می شود.بر این اساس، شهرداری تهران در ابتدا مدعی می شود که مناقصه ای را برای شناسایی موسسات خیریه ای که خواهان دریافت کمک های مردمی و توزیع آن در بین نیازمندان هستند، برگزار کرده و ناگهان به طور اتفاقی این موسسه همسر و دوستان اش بوده که برنده مناقصه شده است!
این سایت افزوده: “طی توافقنامه ای مقرر گردید که کلیه امور هبه از مورخ ۸۹/۱۱/۱۹ که در سال ۱۳۸۶ با حضور شهردار تهران افتتاح شده بود به موسسه خیریه ی متوسلین به امام رضا(ع) واگذار شود. در متن این توافق نامه آمده است؛ نظر به ماهیت و لزوم مردمی بودن موضوع هبه و ضرورت انجام امور آن توسط مؤسسات خیریه(…) از میان موسسه های خیریه داوطلب، درخواست مؤسسه خیریه متوسلین به حضرت امام رضا به شماره ثبت ۱۹۷۵۱ پذیرفته گردیده و توافقنامه ای تنظیم گردید”.
راه اندازی شرکتی به نام “پیام سلامت پاسارگاد” هم بخش دیگری از فعالیت های کلان اقتصادی موسسه خانوادگی قالیباف است.
پیام نو در این مورد نوشته: “قرار بوده که این شرکت با تلاش متخصصین و بهره مندی از تجهیزات سخت افزاری و نرم افزاری مناسب، بعنوان پیشگام در ارائه خدمات نوین سلامت، اقدام به راه اندازی خدمات تخصصی «edical Call Center» بنام خدمات «فون طب» کند.اما وقتی با شماره تلفن شرکت پیام سلامت پاسارگاد که در سایت ها موجود است تماس می گیریم می گویند این جا دفتر پروفسور سمیعی برای مشاوره ی بیمارهایی که مشکل دارند با آلمان است!”
پیام نو در پایان از قالیباف پرسیده است: “آیا اگر موسسه ای غیر از موسسه خیریه متوسلین به امام رضا با اعضای خاص هیات مدیره از شهرداری تقاضای کمک مالی می کرد، دست رد بر سینه اش زده نمی شد؟ آیا امکاناتی نظیر یکی از خطوط مستقیم تلفنی ۱۳۷ که شهرداری در اختیار این موسسه قرار داده، به موسسات دیگر هم تعلق می گرفت؟قالیباف تحت چه عنوانی اینچنین به این موسسه، محبت ساطع و توجه بذل میکند و حتی حاضر می شود برای آن سخنرانی ویژه کند؟ آیا موسسات دیگر هم می توانند مشمول! این توجه خاص اقای شهردار شوند؟ آیا موسسه های دیگر هم می توانند با کمک شهرداری صاحب پروژه های سنگین و آنچنانی شوند؟این موسسه قرار بود چه نقشی در انتخابات سال ۹۲ داشته باشد؟ پروژه هبه با چه مکانیسمی و چه قانونی به خیریه همسر آقای قالیباف واگذار شده است؟ پروژه بزرگترین مرکز علوم مغز و اعصاب ایران چگونه به این خیریه واگذار شده است؟”.
جالب آنجاکه خانم مشیر استخاره، تا قبل از شهردار شدن همسرش، هیچ سابقه مدیریتی نداشته وحالا پس از حضور چندساله به صورت فی سبیل الله در شهرداری تهران، علاوه بر پست های متعدد مدیریتی که آخرین آن عضویت در هیات مدیره سازمان فرهنگی هنری شهرداری به عناون یکی از ثروتمند ترین موسسات ایران است، مدیریت چند طرح کلان پزشکی و خدماتی را به بهانه امور خیریه بر عهده دارد.
او در سال ۸۸، یک مصاحبه با روزنامه شرق انجام داد و همان زمان خبرنگار شرق در توضیح سوابق خانم استخاره نوشت: “عمر مدیریت زهرا مشیر به میزان حضور قالیباف در ساختمان بهشت (چهار سال) است وشاید به دلیل حرف و حدیث های فراوان در باره این گزینش فامیلی شهردار است که سایه همسرشهردار کلان شهر تهران بودن همواره بر مدیر کل امور بانوان شهرداری پایتخت چربیده است. به دلیل همین سنگینی نگاه است که در طول مصاحبه خانم مشیر بارها بر توانایی خود و تحصیلاتش اشاره می کند تا بگوید لیاقت این مسوولیت را داشته و به خود نمره قبولی بدهد”.
در همین مصاحبه، خانم استخاره تلاش می کند تا تصویری از علاقه قالیباف به فعالیت های زنان در بیرون از خانه ارائه دهد و می گوید: “دیدگاه حمایتی دکتر از حقوق زنان منجر به پیشنهاد ایشان به بنده شد. شاید خود بنده هم به دلیل آنکه دغدغه های ایشان را خوب می دانستم و از طرفی با حوزه زنان آشنایی هایی داشتم، می دانستم بسیاری از کسانی که امروزه بعنوان مسوول در حوزه زنان فعالیت می کنند؛ نمی توانند دغدغه های ایشان را پیاده کنند به همین دلیل داوطلب بودم و فکر کردم شاید من بتوانم کمک بیشتری انجام دهم. تا اینکه تشکیلات به وجود آید و تصویب شود و در اختیار دیگری قرار گیرد”.