خفقان و سرکوب به انفجار تبدیل می شود‏

نویسنده

» بهاره هدایت در مصاحبه با روز:‏

baharehhedayat.jpg

با بهاره هدایت، عضو شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت در مورد افزایش فشارها بر دانشجویان، تبعات و علل آن ‏وهمچنین انتخابات دهم گفت و گو کرده ایم. به باور خانم هدایت هدف حاکمیت این است که دانشجویان‎ ‎‏”اولاً به جای ‏رصد کردن فضای سیاسی یا مدنی کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در فصل انتخابات، به دفاع از خود مشغول ‏شوند و ثانیا در این فضای آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران میخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمینه ‏سازی برای بده بستان های پشت پرده، بگویند و انجام دهند.” ‏‎ ‎این مصاحبه در پی می آید.‏


در سه سال و نیم اخیر فشارهای زیادی روی دانشجویان و نهادهای دانشجویی وجود داشته است. این فشارها ‏را چگونه ارزیابی می کنید؟ ‏

ببینید علاوه بر فشارها و سرکوب هایی که در طول این سه سال بر دانشگاه رفته و علاوه بر محرومیت از تحصیل ها ‏و ستاره دار کردن ها، هتک حرمت دختران دانشجو، بازداشت ها و احضارها و احکام قضایی در حق دانشجویان ‏منتقد، اکنون به نظر می رسد که یک موج جدید و هدفمند سرکوب از جانب حاکمیت دامن نهادهای حقوق بشری و ‏فعالان تأثیرگذار جامعه مدنی را گرفته است. این حمله ی جدید با پلمپ کانون مدافعان حقوق بشر و هجوم به منزل ‏خانم عبادی آغاز شد، سپس دامن دفتر تحکیم را گرفت و اکنون هم به جنبش زنان و کمپین یک میلیون امضا رسیده ‏است. بنابراین به نظرم باید وضعیت فعلی اختناق را در یک چارچوب کلان تر نگریست و آن دومینویی است که دارد ‏به یک یک کنشگران جامعه می رسد. تهدیدی که در حال حاضر نسبت به دفتر تحکیم وحدت روا داشته می شود در ‏کمین سایرین هم نشسته و اگر سکوت کنیم این سیلاب سرکوب جدید همه را با خود خواهد برد. اما دلایل این وضعیت ‏جدید یقینا متأثر از فضای انتخاباتی کشور است. حاکمیت ـ و مشخصا دولت احمدی نژاد ـ میخواهد آخرین روزنه های ‏تنفس فضای سیاسی مستقل را یا تماماً‌ مسدود کند یا سکه ی وجاهت و مشروعیت آنها را به نام خود بزند؛ چرا که راز ‏ماندگاری و تأثیرگذاری این نهادها نه «سرسپردگی» به دولت، بلکه افشای فساد و ناکارآمدی آن در عرصه های ‏مختلف و طرح مطالبات واقعی مردم و ریشه یابی برخی معضلات است. ‏

این گونه نهادها و تشکل ها یقینا در فضای سیاسی چند ماه آینده با طرح مطالباتشان می توانند تأثیری بر انتخابات ‏بگذارند که در طرح های «مهندسی چند لایه» ی آقایان برای انتخاب رئیس جمهور قابل کنترل و مهارشدنی نیست، و ‏این به نوعی خواب آنها را در این برهه ی حساس آشفته می کند. لذا شدت سرکوب با سرعتی باورنکردنی به تمام این ‏نهادها تسری داده می شود تا اولاً به جای رصد کردن فضای سیاسی یا مدنی کشور و طرح انتقادات و مطالباتشان در ‏فصل انتخابات، به «دفاع از خود» مشغول شوند و ثانیا در این فضای آشفته و مه آلود هر آنچه دل تنگ سردمداران ‏میخواهد در سوق دادن کشور به قهقرا و زمینه سازی برای بده بستان های پشت پرده، بگویند و انجام دهند؛ از سهمیه ‏ی 40 درصدی بسیج در کنکور بگیرید تا مذاکره با آمریکا.‏


اخیرا وزارت علوم و دیگر نهادهای دولتی و برخی رسانه ها، اعلام کرده اند که طیف علامه دفتر تحکیم ‏وحدت غیر قانونی است. این نهادها اعلام کرده اند که غیرقانونی بودن دفترتحکیم وحدت در سال 83 ابلاغ شده است. ‏آیا این مساله صحت دارد؟ ‏

ما که از این مسأله کاملا بی اطلاعیم، در عین حال طی صحبتی که ما با مسولین پیشین در وزارت علوم دولت ‏اطلاحات داشتیم، آنها هم از چنین مصوبه ای اظهار بی اطلاعی کردند و در بدترین حالت بر «سکوت» وزارتین در ‏مورد تحکیم صحه گذاشتند. حال جای سوال است که اگر مصوبه ای وجود داشته چگونه مسئولین رده بالای وزارت ‏علوم وقت از آن بیخبرند؟! در حالی که نه تنها یک وزارت خانه به تنهایی امکان غیر قانونی اعلام کردن یک اتحادیه ‏دانشجویی را ندارد و می بایست هیأت نظارت هر دو وزارت علوم و بهداشت در این مورد به توافق برسند، در حالیکه ‏اگر هم چنین توافقی قرار بود صورت بگیرد، که نگرفته، باید با حضور نماینده ی آن اتحادیه و تفهیم تخلفات و موارد ‏مستند و قانونی همراه می شد که این مورد هم انجام نشده. تازه بعد از آن نماینده ی آن اتحادیه حق دفاع می داشت و می ‏بایست هیأت منصفه ای تشکیل می شد و رای صادر می کرد و بعد از آن هم حق اعتراض به رای صادره وجود داشت ‏که می توانست منجر به رای دیگری شود. هیچ کدام از این مراحل که طبق همین آیین نامه ها و مقررات فعلی میبایست ‏اعمال شوند، نه در سال 83 و نه در هیچ مقطع دیگری (از جمله در حال حاضر) انجام نشده. و لذا یک چنین اظهار ‏نظرهایی فی نفسه غیر قانونی است. گذشته از این ما اصولا وزارت علوم را در نحوه ی کار اتحادیه ی انجمن های ‏اسلامی (دفتر تحکیم وحدت) دخیل نمی دانیم و فعالیت را حق قانونی خود قلمداد می کنیم. وزارت علوم ابتدا می بایست ‏پاسخگوی صدها مورد تخلف خود در محرومیت از تحصیل و ستاره دار کردن دانشجویان باشد که موجب تضییع حق ‏مسلم و بدیهی آنان در تحصیل و فراگرفتن علم شده است. آیا از چنین وزارتخانه و وزیری جز تمامیت خواهی انتظار ‏دیگری می توان داشت؟! آقایان دانشگاه و تشکل های دانشجویی را تنها برای همنوایی و سرسپردگی به دولت می ‏خواهند نه چیز دیگر.‏


بعد از اعلام حمایت 52 انجمن اسلامی از طیف علامه دفتر تحکیم وحدت، برخی رسانه ها، در پی آن ‏هستند تا صحت این بیانیه را مخدوش و انجمن های نام برده شده را غیرقانونی بنامند. کمی درباره این بیانیه توضیح ‏دهید. ‏

اول من یک مطلبی را بگویم. ببینید در طول این سه سال و نیم برنامه ریزی های متعددی برای تحدید فعالیت انجمن ها ‏صورت گرفت که نمونه ی بارز آن تخریب انجمن اسلامی دانشگاه پلی تکنیک با بلدوزر بود. کادر مدیریت دانشگاه در ‏عملیاتی حساب شده، دفاتر انجمن ها را پلمپ می کرد، اعضاء ارشد آن را ممنوع الورود می کرد و سایر سمپات های ‏انجمن را به کمیته های انضباطی احضار می نمود. در یک کلام انجمنی ها را از دانشگاه بیرون می ریختند و بعد علی ‏الرأس انتخابات فرمایشی برگزار می کردند و می گفتند این شورای جدید انجمن اسلامی است و نام و عنوان انجمن را ‏هم مصادره می کردند! خب در این شرایط از دفتر تحکیم وحدت که اتحادیه ی انجمن های اسلامی است چه انتظاری ‏می رفت؟ اعضاء خودخوانده و منصوب آقایان را باید به رسمیت می شناختیم یا منتخبین دانشجویان آن دانشگاه را که ‏طی انتخاباتی آزاد انتخاب شده بودند؟ تنها گناه این دانشجویان این بود که منتقد سیاست های دولت شمرده می شدند و ‏فعالیت شفاف و علنی در دانشگاه داشتند و مطالبات واقعی دانشجویان را نمایندگی می کردند. نمونه ی مشخص این ‏اقدامات در دانشگاه علامه اتفاق افتاد و نمونه ی اخیر آن را در دانشگاه علوم پزشکی شیراز شاهد بودیم. خوشبختانه ‏بسیاری از این انجمن ها به طور غیر رسمی اما کاملا قانونی به فعالیت خود ادامه داده اند، عضوگیری می کنند و ‏انتخابات منظم سالیانه برگزار می کنند.یقینا دفتر تحکیم وحدت آن انجمن های جعلی را به رسمیت نمی شناسد و به ‏طریق اولی انجمن های منتخب را اصلی و واقعی و عضو خود می داند. در عین حال بسیاری از انجمن ها هنوز هم از ‏طرف دانشگاه رسمی و قانونی تلقی می شوند و به کار خود ادامه می دهند.‏

با وجود تمام این فشارها باز هم خوشبختانه اتفاق نظر بسیار چشم گیری در دفاع از دفتر تحکیم وحدت توسط 52 انجمن ‏در سراسر کشور بوجود آمد که آب سردی بود بر پیکر وزارت علوم و منصوبین آن در دانشگاه و بوق های تبلیغاتی ‏دولت. قابل پیش بینی بود که رسانه های جریانی که سعی در تشدید فشار بر تحکیم را داشته اند وارد عمل شوند و ‏بخواهند این حمایت گسترده را مخدوش جلوه دهند که خوشبختانه آب در هاون کوبیدن بود و ثمری نداشت.الان نگرانی ‏از آنجاست که فشار را بر انجمن های واقعی و رسمی دفتر تحکیم افزایش دهند و آنها را تهدید کنند که «اعلام خروج و ‏برائت از دفتر تحکیم (طیف علامه) را اعلام کنند در غیر اینصورت آنها را منحل و غیر قانونی اعلام خواهند کرد». ‏این فشاری است که در حال حاضر از جانب هیأت های نظارت، نهادهای نمایندگی ولی فقیه در برخی دانشگاه ها و ‏کمیته های انضباطی و سایر نهادهای کنترلی دارد بر انجمن ها اعمال می شود. به برخی انجمن ها گفته شده که لیستی ‏از انجمن های اسلامی از طرف هیأت نظارت مرکزی در اختیار کادر مدیریت دانشگاه گذاشته شده که «تکلیف خود را ‏با دفتر تحکیم وحدت (طیف علامه) زودتر روشن کنند والا منحل خواهند شد».‏


تاثیر فشارهای وارده بر دفتر تحکیم را بر میزان گرایش دانشجویان به فعالیت سیاسی در دانشگاه ها چگونه ‏ارزیابی می کنید؟ ‏

اگر این فشارها برای حذف فعالیت سیاسی منتقدانه از دانشگاه بوده که یقینا کارساز نبوده است، که اگر بود اینهمه ‏پافشاری و استمرار در سرکوب دانشجویان توسط حاکمیت وجود نداشت. اما اگر برای ایجاد موج ناامیدی از اصلاح ‏بوده باید گفت که متأسفانه تا حدی موفق عمل کرده است. هرچند که عملکرد دولت کنونی، به صورت سلبی، این بخش ‏از موفقیت نسبی را هم وارونه کرده و افراد حاضرند از ترس مار غاشیه هر کاری بکنند تا بلکه مملکت در این سقوط ‏آزاد لختی متوقف بماند!‏

به هر حال، در دانشگاه به دلیل تغییر نسلی که رخ می دهد، هر چقدر هم که میزان فشارها زیاد باشد، باز هم نسل جدید ‏و تازه نفسی می آیند و جای قدیمی تر ها را می گیرند و راه را ادامه می دهند. از این بابت باز هم جای نگرانی نیست. ‏نگرانی آنجاست که آسیب به نتیجه نرسیدن مطالبات دانشجویی متوجه نهاد دانشگاه و در بخش کلان تر متوجه جامعه ‏است. از این آسیب ها باید ترسید. از سهمیه ی 40 درصدی بسیج باید نگران بود که دانشگاه را می خواهد مصادره کند ‏و رسما ترکیب جمعیتی دانشگاه را دستخوش تغییرات دلخواه آقایان سازد، از بازنشسته کردن اساتید به جرم آزاد ‏اندیشی باید نگران بود که عملاً پاکسازی پنهان و حذف نیروهای نخبه و کارآمد دانشگاه است، از ستاره دار کردن و ‏اعمال محدودیت برای ادامه ی تحصیلات عالی باید نگران بود که ترکیب جمعیتی نخبگان و دانش آموختگان را هدف ‏گرفته و بازتولید عمال حکومت را در دانشگاه طلب می کند. اینها نقطه ی کانونی سیاست های حذفی دولت نهم در ‏دانشگاه است، که جای نگرانی برای دلسوزان کشور دارد.‏


تا چه حد موج جدید فشارها بر دفتر تحکیم را ناشی از بیانیه این تشکل درباره وقایع غزه می ‏دانید؟ ‏

ما این حد از فشار را حاصل فضای انتخاباتی در کشور ارزیابی می کنیم. دولت و وزارت علوم از ابتدای سال تحصیلی ‏و بعد از قطعنامه ی نشست آبان ماه ما، همه ی تلاشش را کرد تا به نحوی دفتر تحکیم وحدت را از تأثیرگذاری در ‏فضای انتخاباتی محروم کرده و یا لااقل این اتحادیه ی دانشجویی را به «دفاع از خود» مشغول کند. بعد از اینکه دفتر ‏تحکیم در نشست آبان ماه خود اعلام کرد که «موضع پیشینی» در مورد انتخابات ندارد و مشغول رصد کردن اوضاع ‏است تا تصمیم مناسبی اتخاذ کند و «مطالبه محوری» و «مشارکت انتقادی» را دو محور عمده در نگرش خود به ‏انتخابات عنوان کرد، آقایان احساس کردند که دفتر تحکیم می خواهد از توان تشکیلاتی خود در انتخابات بهره ببرد. اما ‏نقطه ی شفاف در رویکرد دفتر تحکیم به انتخابات هر چه باشد، نقد صریح احمدی نژاد و دولت او است، و چون دولت ‏از اینکه در آستانه ی انتخابات باز هم رسوایی ها و فساد و ناکارآمدی اش بر آفتاب افکنده شود خشمگین می شود، لذا ‏‏«حذف» دفتر تحکیم و «مصادره ی عنوان» آن را سرلوحه ی سرکوب هایش در دانشگاه قرار داد.در طول سه ماه ‏گذشته انواع اتهامات را، از رابطه با جندالله گرفته تا مجاهدین و پژاک و سیا به ما (و شورای مرکزی اتحادیه) منتسب ‏کردند! حالا این آقایان خودشان چطور این طیف های مختلف فکری و ایدئولوژیک را در یک شورای مرکزی 7 6 ‏نفره می توانند جمع کنند ما خودمان هم نمی دانیم! علی ایحال به دنبال بهانه بودند. و اطلاعیه غزه هم بهانه ی خوبی ‏شد. اگر بهانه نبود، اظهارات رسمی و بیانیه ی تفصیلی که برای تبیین نظرمان در مورد جنگ در غزه منتشر کردیم ‏اجازه ی انتشار در نشریات را پیدا می کرد و منعکس می شد. در حالیکه عکس این قضیه صورت گرفت. با کارت ‏غزه بازی کردند، همانطور که در سایر عرصه ها این کار را می کنند. ‏

بعلاوه آقایان دل پری داشتند از تجمعات اعتراضی و سوال های بیست گانه ی دفتر تحکیم در سال گذشته بعد از ‏سخنرانی احمدی نژاد در کلمبیا، و همین طور هراس عمیقی از تجمع باشکوه چند هزار نفری دفتر تحکیم در سالگرد ‏‏16 آذر امسال. دفتر تحکیم وحدت خار چشم مستبدین در دانشگاه است برای همین تحمل نمی شود.‏


تحلیل شما از برخورد با بزرگ ترین نهاد دانشجویی کشور در استانه انتخابات ریاست جمهوری ‏چیست؟ ‏

فکر می کنم پاسخ این سوال را داده باشم. فقط یک نکته ی دیگر را هم اضافه کنم و آن اینکه در تجمع امسال دفتر ‏تحکیم وحدت که به مناسب روز دانشجو در دانشگاه تهران برگزار شد و با استقبال باشکوهی هم روبرو گردید، آقایان ‏انتظار داشتند شعاری علیه جریان اطلاحات هم داده شود، که اینگونه نبود. همانطور که گفتم سرلوحه ی عمل ما در این ‏برهه هم، همچون گذشته، نقد صریح سیاست های دولت احمدی نژاد است. و در آن تجمع هم اینگونه بود. لذا سیاست ‏گذاران در دولت مطمئن شدند که از نمد مشی انتقادی دفتر تحکیم به اصلاح طلبان برای آنان کلاهی ساخته نخواهد شد. ‏بنابراین وقتی دیدند تشکلی که در نقد اصلاح طلبان ـ گرچه مصر است ـ اما وارد بازی دولتیان نمی شود و از طرفی ‏سرسپردگی و مجیزگویی سردمداران نیز سالهاست که از مرام این اتحادیه رخت بربسته، تصمیم به حذف و قلع و قمع ‏آن به این شیوه گرفتند.‏


آینده دفترتحکیم را چگونه می بینید؟ ‏

ما مشروعیت خودمان را در نمایندگی مطالبات و انتقادات دانشجویان می دانیم. تا وقتی این مطالبات و انتقادات وجود ‏دارد دفتر تحکیم وحدت نیز به عنوان بخشی از جریان دانشجویی و عملا به عنوان تنها صدای منتقد که از دانشگاه باقی ‏مانده، به فعالیت مسالمت آمیز خود در چارچوب قانون اساسی ادامه خواهد داد. نادیده گرفتن دفتر تحکیم یا به قول ‏مسئولین وزارت علوم «به رسمیت نشناختن» آن، نه مطالبات دانشجویی را پاک می کند و نه دانشجویان منتقد را حذف. ‏مسئولین مجبورند که صدای ما را بشنوند و پاسخگو باشند. خفقان و سرکوب به انفجار تبدیل خواهد شد و گریبان ‏عاملان و آمران را خواهد گرفت.‏