اسید پاشی به صورت زنان اصفهانی حادثه تلخ و ناگواری بود. اما در پس هر حادثه ناگوار، آنچه نتایج گوارا در پی دارد، عکس العمل مناسب به رفتار های تلخ و نادرست است. اعتراض خیابانی و میدانی به این عمل زشت در تهران و اصفهان که جا داشت در شهر های دیگر هم انجام شود اقدامی مبارک و سنجیده از سوی جامعه مدنی تحت فشار ایران بود.
فضای رسانه ای و همچنین شبکه های اجتماعی هم در این مورد حساسیت خوبی نشان دادندو با پی گیری مناسب این حادثه تلخ، افکارعمومی را به مرحله واکنش و ایجادحساسیت در جامعه رساندند و در عمل هم نشان دادند که می توان بر فضای رسانه ای رسمی و حکومتی فشار آورد که واقعیت را تا حدودی با افکار عمومی در میان بگذارد.
همچنین فضای رسانه ای مستقل و شبکه های اجتماعی خود را به عنوان نهادی مستقل که توان خبر رسانی برای مردم را دارا است به رخ کشیدند.
با این حال دو عامل مهم در حادثه اسید پاشی را باید مد نظر قرار داد. ۱- حساسیت و کنش رسانه ای وحضور میدانی جامعه مدنی ژله ای ایران ۲- میزان همراهی دولت با مردم در محکومیت اسید پاشی.
کنش جامعه مدنی
آنان که این اسید پاشی را در دستور کار خود قرار داده اند قصد مرعوب کردن جامعه رادارند. این مرعوب سازی برای ایجاد ترس در جامعه و در عین حال گرفتن مجلس آینده و بعد مقام ریاست جمهوری، در اینده هم ادامه خواهد داشت.این هدف تاکتیکی در راستای یک دست کردن کامل حکومت است تا بتوانند به شیوه حکومتی غیر پاسخ گو ادامه دهند.
این جریان افراطی در قدرت که از مصونیت هم برخوردار است در موضوعات اجتماعی به حضور مستقل مردم معتقد نیست، چون می پندارد که مردم را نباید پررو کرد. لذا سیاست ارعاب جامعه مدنی از سوی افراطیون در قدرت در ایران ادامه خواهد یافت.آنها حتی اگر در سیاستی هم با جامعه همراه باشند، اجازه نمی دهند نهاد های مدنی به شکل مستقل و حضور میدانی سیاست آنان را تائید کنند.
از همین روست که حضور میدانی زنان و مردان به اعتراض به اسید پاشی، افراطی ها را خوش نمی آید. از طرفی دولت اعتدال را هم کمی نگران می کند چون می خواهد در پیشبرد گفتگوهای هسته ای با غرب حمایت جریان راست سنتی را داشته باشد.
اما حضور جامعه مدنی در این اعتراض امیدوار کننده بود. اگر چه حضور میدانی گسترده همه نهاد ها در ایران امکان پذیر نیست اما رفتار هماهنگ نهاد های ذی نفع در این موضوع در جامعه منجر به اعلام نظر و موضع گیری می شود.از این زمره می توان به مواضع کانون وکلا در مورد لایحه جامع وکالت و یا مواضع انجمن صنفی معلمان ایران در مورد مسائل آموزشی اشاره کرد. مورد دیگر سخنان آقای روحانی در نیویورک بود که اعتراض روزنامه نگاران را بر انگیخت. این مواضع نشان از ظهور بروز رفتار مدنی در جامعه ایران می دهد که امیدوار کننده است.
اما با حضور میدانی این بروز جلوه بهتر و مناسبی می گیرد، بخصوص اگر بدانیم که این حضور عواقبی برای برگزار کنندگان این مراسم ها دارد.یعنی با وجود این هزینه ها و عواقب بازاین اعتراضات میدانی انجام می گیردکه نشان می دهد اگر موضوعی حساسیت جامعه را برانگیزد می تواند به موج مناسبی برای قدرت جامعه مدنی تبدیل شود.
افراطیون با امکانات خود برای ارعاب جامعه ادامه خواهند داد اما این بار با بخش مدنی جامعه به شکل مستقیم در گیر شدند و رفتارمناسب مردم و دولت می تواند آنان را زمین گیر کند.
دولت روحانی و جامعه مدنی
واکنش دولت به این حادثه تلخ با فراز ونشیب همراه است. عمل وزیر بهداشت جای تشکر دارد البته این وزیر به وظیفه خود عمل کرده است، اما موضع روحانی مناسب ولی دیر هنگام بود. ولی همین موضع آن سان بود که صدای راست افراطی را در بیاورد. روحانی هم به لایحه امر به معروف در مجلس اعتراض کرد و هم اسید پاشی را محکوم و خواستار پی گیری آن شد.
دولت روحانی باید بداند زمانی که جامعه به صدا در می آید،به نفع دولت است که همراهی کندو نباید از جریان راست افراطی ملاحظه فلج کننده داشته باشد. اما روحانی وزارت کشور را به فردی داده که در عمل برای سیاست های دولت وی مسائل فراوانی ایجاد خواهد کرد؛به این فرد انتقادات فراوانی شده.تا حدی که برخی از مواضعی را که وزیر کشور باید اتخاذ کند تا فشار بر علیه روحانی کم شود، خود روحانی مجبور به اتخاذ موضع شود و در نتیجه این مواضع روحانی بیشتر از سوی افراطیون تحت فشار قرار می گیرد که نمونه آن همین اسید پاشی در اصفهان بود؛موردی که وزارت کشور موضع مناسب نگرفت.
دولت اگر حمایت مردم را می خواهد باید با میدان دادن به نهاد های مدنی جامعه را دلگرم نگه دارد.بخصوص با وضع اقتصادی نا مناسب جامعه رفتار حمایتی دولت از جامعه مدنی امری لازم است.
جامعه ایرانی در فراز و نشیب حوادث خارجی و داخلی قرار دارد. جامعه مدنی ایران باید قوی شود و به چشم حکومت آید. پیمودن این میسرچندان ساده نیست.ن را وابسته خود می سازد. جامعه مدنی ژله ای یا قوام نگرفته ایران هر از گاه خودرا بارزتر می نماید و امید ایجاد می کند که نمونه آنعکس العمل و اعتراض میدانی به اسید پاشی بود.
در این مسیر کسب قدرت نهاد های مدنی همراهی بخشی از حکومت لازم است در شرایط حاضر دولت به چاره و به ناچار در مراحلی با صدای جامعه همراه می شود اما این همراهی راهبردی نیست. در چنین وضعی جامعه با اقدام درست خود می تواند دولت را به همراهی با خود وا دارد. حتی اگر این همراهی کافی نباشد اما لازم است.این نکته را فعالان مدنی و هم سیاسیون می توانند در نظر داشته باشند تا در راه تقویت جامعه مدنی موفق شوند