انفرادی بوده، ولی شکنجه نشده

نویسنده

‏‏ مریم کاشانی

خانواده علی عزیزی، دانشجوی امیر کبیر و عضو زندانی شورای مرکزی دفتر تحکیم وحدت، پس از دو ماه بی خبری، ‏با او در زندان اوین ملاقات کردند. خسرو عزیزی، پدر علی که صبح دوشنبه به همراه مادر و خواهر وی با او ملاقات ‏کرده، از این دیدار با روز سخن گفته است. آقای عزیزی از رنگ پریدگی و پژمردگی فرزندش گفته، اما با این تاکید ‏که: “علی گفت به هیچ وجه توهین و کتک در کار نبوده.“‏

تلفن را پدر علی جواب می دهد؛ برعکس وقت های دیگر که مادر، با اولین زنگ گوشی را بر می دارد. او نیست: ‏‏”نخیر، رفته قم. با دخترم.“‏

و از صدای پدر که روزهای بی خبری را به سختی گذرانده و شب ها، با قرص آرامبخش، خوابیده، شادی می بارد: ‏‏”می دانید من خیلی ناراحت بودم. هر شب با دارو می خوابیدم. مادرش روحیه بهتری داشت.“‏

و از ملاقات می گوید: “یکشنبه شب خود علی زنگ زد و گفت فردا ـ دوشنبه ـ ملاقات دارم. ما هم صبح اول وقت به ‏اوین رفتیم. پذیرش شدیم و بعد علی را آوردند. ملاقات کابینی بود. رنگ پریده بود. بالاخره در انفرادی بوده و آفتاب ‏ندیده. یک کمی هم پژمرده بود؛ بالاخره تنها بوده، ولی گفت حالم خوب است. از او پرسیدیم مشکلی دارد، اذیت شده. ‏بالاخره ضرب و شتم. گفت: نه؛ به هیچ عنوان کتک و توهین در کار نبود. بعد گفت:بازجویی هایم تمام شده؛ احتمالا ‏هفته دیگر آزاد می شوم. بعد گفت: نگران نباشید. هیچ چیزی در پرونده ام ندارم. هیچ اتهامی را باز گو نکرده اند.“‏

پیش از این خانم عزیزی به ما گفته بود: “علی حرف های بدی نمی زد. انتقاد می کرد. از وضعیت دانشگاه. از رئیس ‏دانشگاه. از وضعیت کشور. خب مردم زندگی خیلی سختی دارند. اینها هم جوان هستند، ناراحت می شوند. انتقاد بچه ها ‏همین چیزهاست. چیز دیگری نمی گویند.“‏

مادر، برای همین مطمئن بود که “هیچ چیزی در پرونده اش نیست. فقط انتقاد کرده.” و می پرسید: “چرا کسی این بچه ‏ها را درک نمی کند؟”‏

خانواده عزیزی دیروز به علی فقط کمی “وجه مالی” داده اند: “قبلا لباس داده بودیم. می گفت: اینجا سرد است.” و حالا ‏پدر خوشحال است: “علی حتی با قاضی حداد هم صحبت کرده. از او در مورد پرونده اش پرسیده ولی او هم چیزی ‏نگفته.“‏

اما خوشحالی اش چیزی کم دارد: “بقیه، مخصوصا آن سه نفر.[احسان منصوری، احمد قصابان، مجید توکلی]خدا کند ‏تکلیف آنها هم روشن شود. همه اینها مثل بچه های ما هستند. با علی فرقی ندارند.“‏

و صحبت وثیقه که می شود، صدایش رنگ تردید می گیرد: “حتما برایش وثیقه تعیین می کنند. انشالله مقدارش جوری ‏باشد که بتوانیم آن را تامین کنیم. چه می دانم والا!“‏

مادر علی دیشب به تهران باز گشت. او حالا در راه دادگاه است: “باید با آقای موسوی، قاضی پرونده صحبت کنیم. ‏دیگر باید دستور آزادی علی را بدهند.“‏

علی عزیزی را در منزل دستگیر کردند. همه مدارک او را هم بردند، از جمله “لوح های تقدیر” او را که مادر بابت آنها ‏ناراحت است: “نمی دانستم خب. دفعه اول بود. می توانستم بگویم لوح های بچه ام را چرا می برید.“‏

به هر حال مامورین اسلحه در دست داشتند و حکم نداشتند؛ ووقتی اسلحه هست و حکم نیست، پرسیدن، آسان نیست.‏

 

 





علی عزیزی، عضو سابق شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه امیرکبیر، روز ۱۳ آبان به دستور قاضی حداد ‏بازداشت و پس از ضرب و شتم به بند ۲۰۹ زندان اوین منتقل شد. این دانشجو از زمان دستگیری چند بار با خانواده ‏خود به صورت تلفنی تماس گرفت. ‏



پس از پیگیری های فراوان انجام گرفته از زمان بازداشت این دانشجو، خانواده عزیزی دوشنبه، ۲۶ آذر، موفق شدند با ‏او ملاقات کنند. در این ملاقات که به صورت کابینی انجام شد علی عزیزی از مساعد بودن حالش خبر داد. ‏


علی عزیزی همچنین گفت که بازجویی های او تمام شده و چند روزی است که از سلول انفرادی به سلولی چند نفره ‏منتقل شده است. عزیزی نسبت به طولانی شدن مدت بازداشتش در حالی که بازجویی های او به اتمام رسیده اعتراض ‏داشت.‏