بار دیگر، و در اظهارنظری علنی، رهبر جمهوری اسلامی نسبت به افزایش تنش میان اهل تسنن و اهل تشیع هشدار داد. آیتالله خامنهای در سخنان روز عید مبعث خود، برای چندمین بار در ماههای اخیر، اختلافافکنی میان شیعه و سنی، و خطر و تهدید مترتب بر جنگ مذهبی را مورد اشاره و نقد قرار داد.
وی در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی، تاکید کرد که دشمنان “جنگ شیعه و سنّی بهراه میاندازند و تحریکات قومی و طائفی را لحظه به لحظه افزایش میدهند… در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند… این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان و نخبگان این است.”
دو ماه پیش بود که در موضعگیری مشابهی، رهبر جمهوری اسلامی خطاب به مداحان ـ که شبکهی تبلیغاتی قدرتمندی برای بازتولید مواضع کانون مرکزی قدرت محسوب میشوند ـ اظهار داشت: “اگر خداینکرده جلسات ما، جلسات وحدتشکن باشد، فرصت را از دست دادهایم… امروز اختلافات مذهبی در میان مسلمانان، یک وسیله و برگهای است در دست دشمنان ما. علنی کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهای اعتقادی، به زبان آوردن مطالبی که کینهها را برمیافروزد، یکی از وسایلی است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد میکند.”
وی با اعتراض و به تندی افزوده بود: “در جلسات نباید کینهورزیهای مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کردهایم؛ بعضی حاضر نیستند گوش کنند. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیدهی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چهکار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟”
این دست موضعگیریها ـ چنان که در همین نقل قول اخیر محسوس است ـ در ماههای اخیر کم نبوده (برخی از شواهد مهم، در انتهای یادداشت آمده است)؛ بهعنوان نمونهای دیگر، آیتالله خامنهای در اردیبهشت سال گذشته در دیدار با مداحان تاکید کرد: “شما از حنجره استفاده میکنید، که نعمت خدا است… اگر در خدمت اختلافافکنی واقع شد، اگر در خدمت تحریک عصبیتهائی قرار گرفت که امروز به خاطر این عصبیتها، متعصبین لجوج در نقاطی از دنیا بیست تا، سی تا سر میبُرند، این استفاده، استفادهی بدی است؛ این را خیلی مراقب باشید. شما اینجا یک شعری بخوانید، امروز هم که ویدئو و اینترنت و وسائل گوناگون انتقال پیام وجود دارد؛ عکس و تفصیلات آن برود در فلان نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحریک کند، بیندازد به جان یک مشت زن و بچهی بیگناه، خون اینها را بریزد. مراقب این چیزها باشید.”
حساسیت مهم
حساسیت رأس نظام سیاسی نسبت به این موضوع، صرفنظر از انگیزههای پرداختن به آن، به ملاحظهی مهمی اشاره دارد. و این مستقل از نگاه متفاوت آیتالله خامنهای به موضوع، نسبت به روحانیت سنتی است. رهبر جمهوری اسلامی پیش از انقلاب با محافل روشنفکری دینی در رابطه بود. البته حکایت این سالهای وی، یکسره متفاوت است. او از زاویهی شخص نخست جمهوری اسلامی به موضوع میپردازد، با روحانیانی (چون مصباح یزدی) همدل است که هیچ نسبتی با روشنفکری دینی نداشتهاند، و جانب بخشی از روحانیت حوزه را گرفته که هیچ تعریضی به حکومت ندارد یا اینکه گوش به فرمان ولایت مطلقه فقیه است.
برکنار از این وجه، همین که رهبری نظام از بروز حوادث خونین و پرهزینه (مشابه آنچه در سوریه و عراق و برخی دیگر از کشورهای منطقه رخ داده) در هراس شده، معنادار و مهم است. بیگمان وی گزارشهای مهمی از تهدیدهای مشابه در ایران در اختیار دارد و آنها را تهدیدی برای نظام ارزیابی کرده است. اینکه وی نسبت به وقوع ناامنی و اغتشاش در جمهوری اسلامی هراسناک است، یا در پی بهبود مناسبات خود با دولتهای منطقه است، یا میکوشد پای نظام تحت زعامت خود را از اتهامها کنار کشد، یا دیگر دلایل محتمل، چندان مهم نیست. آنچه اهمیت دارد، نفس این ابراز نگرانی رهبر نظام سیاسی، و البته در گام بعدی تدابیر و چگونگی مواجهه با تهدید بالقوه یا بالفعل است.
همین که از مهمترین تریبون جمهوری اسلامی، زیرمجموعههای نظام به مدارا و پرهیز از اختلافافکنی و اجتناب از قرار گرفتن در چرخهی معیوب توهین و تکفیر و خشونت توصیه شوند، امر مهمی است. البته اینکه توصیههایی از این دست به چه میزان توسط نهادهای امنیتی و اطلاعاتی یا مداحان و… مورد اعتنا قرار میگیرد و اجرایی میشود، خود بحثی دیگر است.
اما درهرحال باید پذیرفت که موضوع، بهویژه از زاویهی منافع ملی و مصالح ایرانیان و تمامیت سرزمینی ایران، بس مهم و قابل تأمل است.
البته در سطحی فراتر از ابراز حساسیت نسبت به تهدید ملموس ـ و چنانکه ذکر شد، مستقل از انگیزههای رهبری در طرح این موضوع ـ مسئلهی مهم، راهبرد و تدابیر سیاسی، فرهنگی و حتی اجتماعی و اقتصادی حکومت برای رفع خطر است. صاحبان قدرت برای غلبه بر این تهدید و به حاشیه بردن آن، چه نقشهای طراحی کرده و برنامههایی پیشبینی نمودهاند؟
مواجههی سلبی و ایجابی
حکومت ناگزیر به مواجهه با موضوع، در دو سطح سلبی و اثباتی است.
در وجه سلبی، مهار تریبونهای رسمی و حکومتی و بلندگوهای مبلغ تشیع برای پرهیز از توهین و طرح و تبلیغ موارد مورد اختلاف شیعه و سنتی، و نیز محدودیتسازی برای تندروهای خشونتپیشه و افراطیهای مذهبی، گریزناپذیر و بلکه ضروری مینماید. میزان توفیق حکومت در این عرصه مشخص نیست. بهویژه که برخی شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و اینترنتی مروج ادبیات ارتدوکس و قرائت افراطی از تشیع، در داخل مرزها فعالاند. بهتازگی اخباری دال بر محدودیتسازی این دست رسانهها شنیده شد؛ اما روند کنترل، منتهی به توقف فعالیت تمام آنها نشده است.
و اینها، مستقل از تداوم فعالیت تبلیغی و ترویجی شبکههای اجتماعی سنتی و افراطی شیعی ـ و نیز سنی ـ در داخل مرزهای کشور است که در عمل تکثیرکنندهی خصومت و نزاع بالقوهاند.
در همین حوزه (نفیی)، متأسفانه قرائتهای غیررحمانی و غیرعقلانی و تقدیسگر خشونت، که اتفاقا از نظر سیاسی همسو و همدل با کانون مرکزی قدرت محسوب میشوند، هنوز دستی گشوده و امکانات و تریبونهایی فراوان دارند.
در حوزهی مزبور (سلبی) و در سطحی دیگر باید به مداخلهی مستقیم و فعال نظامی و امنیتی ـ اطلاعاتی جمهوری اسلامی در سوریه، عراق، لبنان و… اشاره کرد. دخالتهایی که متاسفانه، خود در تعارض با لزوم کنارهگیری از مناقشههای پرخطر است.
در سوی دیگر موضوع، یعنی وجه ایجابی اما، به نظر میرسد که وضع ناگوارتر است. اهل سنت با وجود سپری شدن ۳۵ سال از عمر جمهوری اسلامی و ۲۵ سال از عمر رهبری آیتالله خامنهای با تنگناها و مضیقههای گوناگون و محدودیتها و تهدیدهای فراوان، در چالشاند. مصادیق ـ سوگمندانه ـ کم نیستند. بهعنوان نمونه، در پایتخت جمهوری اسلامی، مسجد رسمی و امنی برای اهل سنت موجود نیست. رسانه ملی هیچ امکانی در اختیار علمای اهل سنت قرار نمیدهد. فشارها و محدودیتها علیه اهل سنت در سیستان و بلوچستان هم به اندازهی لازم، مشهور است. ممنوعالخروج بودن مولوی عبدالحمید، شاخص تاسفباری است. روحانی برجستهای که مشارکت فعال و موثرش در آزادی مرزبانان گروگان گرفته شده، بار دیگر نگاه انسانی و ملی او را مشهود ساخت.
نگاه توطئهمحور و امنیتی به اهل تسنن و خواستهها و نقدهای اجتماعی ـ فرهنگی آنان، مواجههی نظام اقتدارگرا با این بزرگترین اقلیت مذهبی کشور را خشنتر و توأم با فشار بیشتر کرده است. وضعی که بهویژه برای فعالان مذهبی در استانهای سیستان و بلوچستان، کردستان، خوزستان، آذربایجان غربی و گلستان محسوستر است.
در همین عرصه (اثباتی)، جمهوری اسلامی از فراهم آوردن بستر آزاد و امن برای گفتوگوی باورمندان به قرائتهای گوناگون از دین، پرهیز میکند. آزادی و امنیت روشنفکران دینی و نواندیشان مذهبی و روشنفکران عرفی برای تبیین و توضیح و تبلیغ دیدگاههای خود، قابل مقایسه با امکانات دراختیار جریانهای سنتی یا دینمداران همسو با حکومت نیست. ضمن اینکه به هرگونه نشست و برخاست و گفتوگوی گروه نخست (روشنفکران عرفی و نواندیشان دینی) با اهل سنت، از منظری امنیتی نگریسته شده، و با رخداد مزبور برخورد میشود.
القصه، حساسیت رهبر جمهوری اسلامی هرچند بجا، اما در وجه عملیاتی و راهبردی، و در دو حوزهی سلبی و ایجابی، فاقد پاسخ منطقی و واقعبینانه است. اقتدارگرایی و فقدان فضای آزاد و امن برای گفتوگو و تبادل نظر، خود از عوامل بزرگ و مشوق تشدیدکنندهی اختلاف مذهبی و تهدیدکنندهی منافع ملی است.
تا مشارکت فعال و امن لایههای اجتماعی در روندهای اساسی و زندگی جامعه ممکن نشود، و صاحبان ادیان و مذاهب و آیینهای گوناگون مجال و امکان طرح و تبلیغ باورهای خود را ـ در عین احترام به سوی مقابل ـ نداشته باشند، «در»ِ ناامنی بر همین “پاشنه” خواهد چرخید، و توصیههای رأس نظام سیاسی و اقدامات امنیتی و محدودکننده نیز، تاثیر اساسی و نتایج ماندگار و زیربنایی چندانی بهجای نخواهد گذاشت.
پینوشت:
برخی از مهمترین اظهارنظرهای رهبر جمهوری اسلامی در این خصوص، که تنها در ماههای گذشته ابراز شده، در زیر آمده است:
- در خرداد 93
امروز در دنیا، تحریکات ایمانی و عقیدتی برای به جان هم انداختن مسلمانان، بهوسیلهی دستهای استکباری انجام میگیرد. یک عدّهای، عدّهای را تکفیر میکنند؛ عدّهای علیه عدّهی دیگری شمشیر میکشند؛ برادران به جای همکاری با یکدیگر و گذاشتن دست در دست یکدیگر، علیه برادران دست در دست دشمنان میگذارند! جنگ شیعه و سنّی به راه میاندازند و تحریکات قومی و طائفی را لحظه به لحظه افزایش میدهند؛ [البتّه] دستهایی که این کارها را میکنند، دستهای شناختهشدهای هستند.
امروز در دنیای اسلام برای اینکه دستگاههای استکباری به هدفهای استکباری خودشان برسند، برای اینکه مشکلات خودشان را پوشیده و مخفی نگه دارند، در میان مسلمانان اختلاف ایجاد میکنند؛ شیعههراسی بهوجود میآورند، ایران هراسی بهوجود میآورند، برای اینکه رژیم غاصب صهیونیستی را محفوظ نگهدارند، برای اینکه تضادهایی که سیاستهای استکباری را در این منطقه به شکست کشانده است، بهنحوی حل کنند؛ راه آن را در این میبینند که بین مسلمانها اختلاف بیندازند. خب، این را باید دید، این را باید فهمید؛ انتظار از زبدگان این است، انتظار از نخبگان این است.
- در فروردین 93
اگر خداینکرده جلسات ما، جلسات وحدتشکن باشد، این فرصت را از دست دادهایم؛ اگر کیفیّت حرف زدن ما یا مضمون حرفهای ما جوری باشد که دشمنان ما را در هدفهایشان موفّق بکند، ما این نعمت الهی را - بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً - تبدیل کردهایم به نقمت؛ این را باید مواظب بود، باید مراقب بود. بارها ما گفتهایم، برای آدمهای آگاه و مطّلع از اوضاع جهان و جهان اسلام هم این مثل روز روشن است که امروز اختلافات مذهبی در میان مسلمانان، یک وسیله و برگهای است در دست دشمنان ما. یک شمشیر در دست دشمنان ما، همین اختلافات مذهبی است. علنی کردن اختلافات، صریح کردن مخالفتهای اعتقادی، به زبان آوردن مطالبی که کینهها را برمیافروزد، یکی از وسایلی است که دشمن ما از آن بیشترین استفاده را دارد میکند. حالا [اگر] ما جوری عمل بکنیم که این مقصود دشمن برآورده بشود، این “بَدَّلوا نِعمَتَ اللهِ کُفراً” است. در جلسات نباید کینهورزیهای مذهبی را زیاد کرد؛ این را چقدر باید تکرار کرد؟ بارها تکرار کردهایم؛ بعضی حاضر نیستند [گوش کنند]. شما اگر بخواهید آن کسی را که موافق مذهب شما نیست و عقیدهی حقّ شما را قبول ندارد هدایت کنید، چه کار میکنید؟ اوّل شروع میکنید به مقدّسات او بدگویی کردن و دشنام دادن؟ اینکه بکلّی او را از شما دور خواهد کرد و امید هدایت او را به صفر خواهد رساند.
- در دی 92
اگر زبدگان و نخبگان ملّتها - چه نخبگان سیاسی، چه نخبگان علمی و دینی - وظائف خودشان را درست انجام بدهند، آیندهی دنیای اسلام آیندهی مطلوبی خواهد بود؛ به این آینده، امید وجود دارد. امروز دنیای اسلام احساس بیداری میکند. درست در همین نقطه است که دشمنان اسلام - آن کسانی که با بیداری اسلامی مخالفند، با استقلال ملّتها مخالفند، با حاکمیّت دین خدا در کشورها مخالفند - وارد میدان میشوند؛ انواع و اقسام ترفندها برای معطّل گذاشتن جوامع اسلامی بهوجود میآید و مهمترین آنها ایجاد اختلاف است.
- در دی 92
امّت اسلامی نشان داد که فلسطین را از یاد نبرده است؛ این خیلی مسئلهی مهمّی است. در همین شرایط است که همهی تلاشهای دشمن متوجّه این میشود که امّت اسلامی را از یاد فلسطین غافل کند. چه جور؟ با ایجاد اختلافات، با جنگهای داخلی، با ترویج افراطگریِ انحرافی به نام اسلام و به نام دین و شریعت؛ عدّهای عامّهی مسلمانان را، اکثریّت مسلمانان را تکفیر کنند. وجود این جریانهای تکفیری که در دنیای اسلام بهوجود آمدند، برای استکبار، برای دشمنان جهان اسلام یک مژده است. اینها هستند که بهجای توجّه به واقعیّت خبیث رژیم صهیونیستی، توجّهها را بهجای دیگری معطوف میکنند. درست نقطهی مقابل آنچه اسلام خواسته است؛ اسلام از مسلمانان خواسته است که «اَشدّاءُ عَلَی الکُفّارِ رُحَماءُ بَینَهُم» [باشند]؛ مسلمانان باید در مقابل دشمنان دین سرسخت باشند، باید بایستند، باید تحت نفوذ قرار نگیرند… آنوقت یک جریانی بهوجود بیاید که مسلمانها را تقسیم کند به مسلم و کافر! عدّهای را بهعنوان کافر هدف قرار بدهد، مسلمانها را به جان هم بیندازند! چه کسی میتواند شک کند که وجود این جریانها و پشتیبانی این جریانها و تَمویل این جریانها و دادن سلاح به اینها کار استکبار است و کار دستگاههای امنیّتی خبیث دولتهای استکباری است؟ مینشینند و برای همین کار برنامهریزی میکنند. دنیای اسلام باید به این مسئله بپردازد؛ این خطر بزرگی است… هم مسلمانها را به جان هم میاندازند، هم با بزرگنماییِ دستگاههای تبلیغاتی دشمن، اسلام را در چشم افکار عمومی دنیا زشت جلوه میدهند؛ وقتی تلویزیونها یک آدمی را نشان میدهند که به نام اسلام، جگر یک انسانی را دارد میجود و میخورد، دربارهی اسلام چه فکر میکنند؟ دشمنان اسلام برنامهریزی کردند؛ اینها چیزهایی نیست که دفعتاً بهوجود بیاید، اینها چیزهای خلقالسّاعه نیست؛ اینها چیزهایی است که دربارهی آن مدّتها برنامهریزی شده است، پشت سر اینها سیاست هست، پشت سر اینها پول هست، دستگاههای جاسوسی پشت سر اینجور کارها هستند. مسلمانها باید با هر عامل مخالفِ وحدت و ضدّ وحدت مقابله بکنند؛ این یک تکلیف بزرگ برای همهی ما است؛ هم شیعه باید این را قبول کند، هم سنّی باید قبول کند، هم شعبههای گوناگونی که در میان شیعیان و در میان سنّیها وجود دارد این را باید بپذیرند.
- در شهریور 92
اختلاف مذاهب اسلامی، اختلاف شیعه و سنّی در حدّ اختلاف عقیدتی - یکی یک عقیدهای دارد، دیگری یک عقیدهی دیگری دارد؛ اینها باهم اختلاف دارند - مشکلی بهوجود نمیآورد؛ مشکل آن وقتی است که این اختلاف عقیدتی به اختلاف روحی، به اختلاف رفتاری، به درگیری، به ستیزهگری، به دشمنی بینجامد؛ دشمنان دنیای اسلام دنبال این فکرند، دنبال این نقشهاند. خوب فهمیدند که اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یک طرف گروههای تکفیری را به راه میاندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیاری از فِرق اهل سنّت را هم تکفیر کنند؛ از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که میبینید، میشنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها میگذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمیخورد. رهبران دینی تشیّع و بخصوص بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، امام بزرگوار و دیگران، این همه تأکید میکنند بر حفظ اتّحاد امّت اسلامی و برادری مسلمانان با یکدیگر، آنوقت یک عدّهای - کاسهی داغتر از آش - دنبال آتشافروزی، دنبال ایجاد درگیری و اختلاف [هستند[. این همان چیزی است که دشمن میخواهد؛ این همان چیزی است که دشمنان دنیای اسلام که نه شیعهاند، نه سنّیاند، نه این را دوست دارند، نه آن را دوست دارند، دنبالش هستند. اینها را باید بفهمیم، اینها را باید توجّه کنیم.
- در شهریور 92
امروز ملاحظه میکنید در دنیای اسلام غیر از کارهایی که دشمنان در زمینهی ایجاد اختلاف فکری و روحی و عقیدتی میکنند، آتشافروزی هم میکنند؛ ببینید در کشورهای همسایهی ما - در پاکستان یک جور، در عراق یکجور، در سوریه یکجور، در بحرین یکجور - چطور آتش جنگ را برمیافروزند بین مردم به بهانهی شیعه و سنّی؛ آنجایی هم که مسئلهی شیعه و سنّی نیست، اسم شیعه و سنّی رویش میگذارند، که من مکرّر اشاره کردهام به مواردی از اینها؛ حاضرند منطقه را به آتش بکشند، برای خاطر مقاصد سیاسی؛ ابرقدرتها اینجوریاند.
- در شهریور 92
یکی از راهبردهای اساسی دشمنان اسلام و بخصوص دشمنان نظام اسلامی در منطقه، راهبرد ایجاد اختلاف فرقهای و مذهبی و مسئلهی شیعه و سنّی است؛ این را توجّه داشته باشید. و دو دسته عامل و مزدور دشمن در این زمینه شدند: یک دسته از سنّیها، یک دسته از شیعهها؛ یک دسته آن تکفیریهای منحرفِ از حقیقت دین، یک دسته هم از کسانی که برای دشمن کار میکنند، زیر اسم شیعه و به نام شیعه، تحریکِ احساسات دیگران را میکنند، و دشمنیها را توجیه میکنند و آتش فتنه را برافروخته میکنند. هر مجموعهای، هر دستگاهی، هر دولتی که فریب این توطئهی بزرگ را بخورد و غرق بشود در این قضیّه، و هر مجموعهای که اشتباه بکند، قطعاً ضربه خواهد زد به حرکت اسلامی و به نظام اسلامی، بخصوص به کشور ما ضربه خواهد خورد. من اصرار دارم بر اینکه بزرگان علما، چه شیعه، چه سنّی، چه در ایران، چه در مناطق دیگر، توجّه بکنند که اختلافات بین فرقههای اسلامی نباید موجب بشود که ما یک جبههی جدیدی در مقابل خودمان باز کنیم و از دشمن اصلی که دشمن اصل اسلام و دشمن استقلال و دشمن بهروزی مردم منطقه است، غافل بمانیم.
- در خرداد 92
امروز اتحاد و اتفاق بین مسلمانان، یک فریضهی فوری است. ببینید از جنگ و اختلاف چه مفاسدی به وجود میآید؛ ببینید در دنیای اسلام، تروریسم کور به بهانهی اختلافات مذهبی، چه فجایعی به راه میاندازد؛ ببینید با این اختلافاتی که بین ما مسلمانان به وجود آوردند، رژیم صهیونیستی غاصب چه نفس راحتی میکشد. هر وقتی کشورهای اسلامی و ملتهای اسلامی بخواهند به هم نزدیک شوند، یک توطئهای درست میکنند، یک حادثهای به وجود میآورند. اینها باید چشم ما را باز کند، اینها باید ملتهای مسلمان را بیدار کند، اینها باید چهرهی رؤسا و حاکمان بااخلاص را از حاکمان دستنشاندهی دشمنان ممتاز کند.
- در خرداد 92
امروز ما مسلمانها احتیاج داریم به هوشیاری؛ احتیاج داریم به اینکه نقشهی کلی زندگی خود و مواجههی دشمنان با خود و با اسلام را بشناسیم. اگر نقشه را شناختیم، راه را درست انتخاب خواهیم کرد. اشکال آنجاست که گاهی ما مسلمانها خودمان نقشهی دشمن را درست نمیشناسیم، خود ما جزئی از آن نقشهی دشمن میشویم؛ که امروز متأسفانه دنیای اسلام مبتلای به این است. نقشهی دشمن، اختلافافکنی در بین مسلمانان است؛ نقشهی دشمن، تحریک عصبیتهای مذاهب مختلف اسلامی علیه یکدیگر است؛ نقشهی دشمن این است که توجه امت اسلامی را از نقطهی حقیقی خصومت و دشمنی - یعنی سرمایهداریِ فاسد و مفسد و صهیونیزم - منحرف کند و به جاهای دیگری متوجه کند.
- در اردیبهشت 92
شما ]مداحان] از حنجره استفاده میکنید، که نعمت خدا است؛ از لحن و آهنگ استفاده میکنید، که نعمت خدا است؛ از شعر استفاده میکنید، که قریحهاش نعمت خداداد الهی است. این نعمتها در اختیار شما است؛ اینها را در خدمت چه قرار میدهید؟ در خدمت معرفتافزائی. اگر در خدمت اختلافافکنی واقع شد، اگر در خدمت تحریک عصبیتهائی قرار گرفت که امروز به خاطر این عصبیتها، متعصبین لجوج در نقاطی از دنیا بیست تا، سی تا سر میبُرند، این استفاده، استفادهی بدی است؛ این را خیلی مراقب باشید.
شما اینجا یک شعری بخوانید، امروز هم که ویدئو و اینترنت و وسائل گوناگون انتقال پیام وجود دارد؛ عکس و تفصیلات آن برود در فلان نقطه، چهار تا آدم جاهلِ متعصب را تحریک کند، بیندازد به جان یک مشت زن و بچهی بیگناه، خون اینها را بریزد. مراقب این چیزها باشید.اینکه بنده این همه اصرار میکنم، تأکید میکنم برای اینکه اختلافات مذهبی و طایفهای را کمرنگ کنید، برای این است. کسی خیال نکند که اگر ما بخواهیم نعمت این عشقی که دلهای مردم ما را بحمداللَّه پر کرده و مالامال از محبت اهلبیت است، شکرگزاری کنیم و این عواطف را تحریک کنیم، راهش آن است؛ نه، اشتباه است. اختلافافکنی یا تحریک عصبیتهای اختلافافکن، مصلحت نیست؛ نه امروز مصلحت است، نه زمان امام صادق (علیهالسّلام) مصلحت بود؛ آنها هم جلویش را گرفتند. بعضی از افراد سطحینگر به این مسئله توجه ندارند.
- در اردیبهشت 92
امروز یکی از خطرناکترین چیزهائی که نهضت بیداری اسلامی را تهدید میکند، اختلافافکنی و تبدیل این نهضتها به معارضههای خونین فرقهای و مذهبی و قومی و ملّی است. این توطئه هماکنون از سوی سرویسهای جاسوسی غرب و صهیونیزم، با کمک دلارهای نفتی و سیاستمداران خودفروخته، از شرق آسیا تا شمال آفریقا و بویژه در منطقهیعربی، با جد و اهتمام دنبال میشود و پولی که میتوانست در خدمت بهروزی خلق خدا باشد، خرج تهدید و تکفیر و ترور و بمبگذاری و ریختن خون مسلمانان و برافروختن آتش کینههای درازمدت میگردد. آنها که قدرت یکپارچهی اسلامی را مانع هدفهای خبیث خود میدانند، دامنزدن به اختلافها در درون امت اسلامی را آسانترین راه برای مقصود شیطانی خود یافتهاند و تفاوتهای نظری در فقه و کلام و تاریخ و حدیث را - که طبیعی و اجتنابناپذیر است - دستاویز تکفیر و خونریزی و فتنه و فساد ساختهاند.
نگاه هوشمندانه به صحنهی درگیریهای داخلی، دست دشمن را در پس این فاجعهها بروشنی نشان میدهد. این دست غدّار، بیشک از جهلها و عصبیتها و سطحینگریها در میان جوامع ما بهرهبرداری میکند و بر روی آتش، بنزین میریزد. وظیفهی مصلحان و نخبگان دینی و سیاسی در این ماجرا بسیار سنگین است.
اکنون لیبی به گونهای، مصر و تونس به گونهای، سوریه به گونهای، پاکستان به گونهای، و عراق و لبنان به گونهای درگیر یا در معرض این شعلههای خطرناکند. باید بشدت مراقب و در پی علاج بود. سادهاندیشی است که این همه را به عوامل و انگیزههای عقیدتی و قومی نسبت دهیم. تبلیغات غرب و رسانههای منطقهایِ وابسته و مزدور، جنگ ویرانگر در سوریه را نزاع شیعه و سنّی وانمود میکنند و حاشیهی امنی برای صهیونیستها و دشمنان مقاومت در سوریه و لبنان پدید میآورد. این در حالی است که دو طرف نزاع در سوریه، نه سنّی و شیعه، بلکه طرفداران مقاومت ضدصهیونیستی و مخالفان آنند. نه دولت سوریه یک دولت شیعی، و نه معارضهی سکولار و ضد اسلامِ آن یک گروه سنّیاند. تنها هنر گردانندگان این سناریوی فاجعهآمیز آن است که توانستهاند از احساسات مذهبیِ سادهاندیشان در این آتشافروزی مهلک استفاده کنند. نگاه به صحنه و دستاندرکاران سطوح مختلف آن، میتواند مسئله را برای هر انسان منصفی روشن کند.
این موج تبلیغات در مورد بحرین نیز به گونهای دیگر به دروغ و فریب سرگرم است. در بحرین، اکثریتی مظلوم که سالهای متمادی است از حق رأی و دیگر حقوق اساسییک ملت، محرومند، به مطالبهی حق خود برخاستهاند. آیا چون این اکثریتِ مظلوم شیعهاند و حکومت جبارِ سکولار، متظاهر به سنیگری است، باید این را نزاع شیعه و سنّی دانست؟ استعمارگران اروپائی و آمریکائی و همپیالههای آنان در منطقه البته میخواهند چنین وانمود کنند، ولی آیا این حقیقت است؟
اینها است که علمای دین و مصلحان منصف را به تأمل و دقت و احساس مسئولیت فرا میخواند و شناختن هدفهای دشمنان در عمده کردن اختلافات مذهبی و قومی و حزبی را بر همه فرض میسازد.