مذاکره با سولانا رضایتبخش بود

نویسنده


ax---r----radmanesh_b.jpg


مازیار رادمنش

با فاصله ای نه چندان گذشته از اولین مذاکره ایران و آمریکا در بغداد که پس از 28 سال روی داد، و با فاصله ای نه چندان مانده به جلسه شورای امنیت که تا چند روز دیگر قطعنامه دیگری علیه ایران را احتمالا صادر خواهد کرد، علی لاریجانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران برای گفتگو با خاویر سولانا مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به اسپانیا سفر کرد. لاریجانی گفت: “مذاکره با آقای سولانا یک گام بسوی حل مسئله هسته ای ایران بوده است.” لاریجانی تاکید کرد که ایران ظرفیت اتمی خود را به دست آورده و آماده ‌است تا با مذاکراتی “سازنده”، برای حل اختلافاتی که بر سر فعالیت اتمی خود با قدرتهای جهان دارد به تفاهم و توافق برسد. اگرچه ظاهر این توافق نشان می دهد که گفتگوی ایران و اروپا ممکن است به راهی برای خروج از بن بست ایران و آمریکا منجر شود، اما بسیاری از کارشناسان سیاسی آن را تلاشی برای وقت گذرانی بیشتر ایران می دانند. تا به حال مذاکرات ایران و اروپا در دو سال گذشته نتیجه ای نداشته است.

علی لاریجانی کیست؟

علی لاریجانی در سال 1336 در خانواده ای روحانی به دنیا آمد. پدرش آیت الله میرزا هاشم آملی از مراجع تقلید و روحانیون مشهور بود. علی نیزمانند برادر دیگرش، از جمله جواد در شهری با کوچه های تنگ و تاریک چون نجف به دنیا آمدند، شهری که آیت الله آملی بزرگ انتخاب کرده بود تا به دور از هیاهوی سیاسی قم، به تحصیل علوم حوزوی بپردازد. پیش از سفر به قم، آیت الله آملی که در سال 1283 هجری شمسی در روستای پردمه آمل به دنیا آمده بود، تحصیلات مقدماتی را در آمل گذراند و آنگاه به تهران آمد تا دراین شهر دروس سطح رابخواند. ده سال تحصیل در تهران، در سالهای تغییرات سیاسی کشور، بتدریج زندگی را برای روحانیون درتهران دشوار می کرد. آیت الله آملی روزی که به تهران آمد، هنوز خبری از حکومت پهلوی نبود، اما وقتی که ده سال گذشت، حکومت پهلوی رسما برسرکار آمده بود، و بتدریج موقعیت برای زندگی روحانیون دشوارتر می شد. اما در قم آیت الله شیخ عبدالکریم حائری داشت مقدمات ایجاد حوزه علمیه قم را به شیوه اکنونی آن بنیاد می گذاشت. سید هاشم به قم رفت و پنج سالی در آنجا تحصیل کرد و مجتهد شد. برای مجتهدی مانند او ماندن در حوزه جوان و تحت فشار قم دیگر معنی نداشت، بخصوص اینکه طبع ملایم سید هاشم آملی با نجف سازگارتر بود. وی به نجف رفت و سی سال در آنجا ماند. زمانی که آیت الله آملی به نجف می رفت، زمانی بود که حوزه قم تازه وارد دورانی پرآشوب می شد و زمانی که به این شهر بازگشت، تقریبا قم داشت بحران 1342 را می گذراند تا دوباره پس از 1342 کلاس های درس رونق بگیرد. کمی پس از آنکه آملی از نجف به قم بیاید، آیت الله خمینی از قم به نجف تبعید شد. آیت الله آملی در قم ماند و به ادامه فعالیت های فقهی و معنوی خود پرداخت. همراه آیت الله چهار فرزندش یعنی جواد و فاضل و علی و صادق که چهارمی یک سال و نیمه بود، به وطن بازمی گشتند.

ذهن ریاضی و قلب دینی

جواد لاریجانی برادر بزرگتر علی میل به خواندن ریاضی داشت، فاضل نیز به تحصیل در علوم پزشکی پرداخت. حتی صادق نیز در حال سفر برای خواندن علوم محض و ریاضی بود که با انقلاب مواجه شدن و تصمیم گرفت روحانی شود. اما علی لاریجانی نخست برای تحصیل در رشته علوم ریاضی و کامپیوتر به دانشگاه صنعتی شریف رفت و پس از فارغ التحصیل شدن از آن ذانشگاه، که مصادف با ازدواج وی با دختر آیت الله مرتضی مطهری بود، به اصرار مطهری تحصیل در رشته فلسفه را جدی گرفت و دکترای خود را در فلسفه غرب از دانشگاه تهران گرفت.

در کنار روحانیون و در شورای نگهبان

تا پیش از دهه هفتاد نام علی لاریجانی به گوش ها چندان شنیده نشده بود، او تنها 48 ساعت، در دورانی از بحران صدا و سیما، پیش از آنکه محمد هاشمی به این سازمان برود، مدیر صدا و سیما شد، اما جز این 48 ساعت، علی لاریجانی در فعالیت مهمی قرار نگرفت.او مدتی در سپاه پاسداران فعالیت می کرد و مدتها نیز در روابط عمومی شورای نگهبان در کنار مردان پیری که با قدرت تمام از ورود هرنوع موضوع جدیدی به حکومت جلوگیری می کردند، کار می کرد.

وزارت ارشاد، پس از خاتمی

از سال 1365 وزارت ارشاد که زیر نظر سید محمد خاتمی اداره می شد، بتدریج فضای فرهنگی کشور را بازتر کرد. محمد بهشتی در معاونت سینمایی سینمای ایران را به سوی یک سینمای ملی و قدرتمند برد. در سال 1367 احمد ستاری و امین زاده نیز به این وزارتخانه آمدند و مدیریت اداره مطبوعات داخلی زیر نظر احمد ستاری قرار گرفت و مجوزهای فراوانی به مطبوعات داده شد و در کنار آن مجوز تک شماره نشریاتی مانند ماهنامه فیلم و بسیاری نشریات دیگر نیز به مجوز دائمی تبدیل شد. مطبوعات رونق گرفت. هاشمی رفسنجانی نیز در موضع قدرت قرار گرفته بود و این برای اقتدارگرایان مطلوب نبود. روزنامه کیهان که در جریان کشتار 1367 چندین نفر از کارکنانش به عنوان نفوذی های مجاهدین خلق دستگیر و اعدام شده بودند تصفیه شد و مدیریت این روزنامه در اختیار مهدی نصیری جوان 26 ساله ای قرار گرفت که بسرعت روزنامه کیهان را به پایگاهی برای جنگ با روشنفکران تبدیل کرد. فشارها بر خاتمی سنگین شد تا به کنترل فضای فرهنگی بپردازد، اما او ترجیح داد استعفا بدهد و از وزارت ارشاد برود. علی لاریجانی جانشین خاتمی شد، جوانی که بسرعت فضای مطبوعاتی و نشر را کنترل کرد و به حمایت از تندروهای فرهنگی پرداخت. علی لاریجانی مدت زیادی در وزارت ارشاد باقی نماند، چون تئوری تهاجم فرهنگی که از سوی کیهان و نیروهای فرهنگی جناح راست دنبال می شد، اقتضا می کرد که صدا و سیما نیز از دسترس محمد هاشمی خارج شود.

کاشفان فروتن هویت

علی لاریجانی پس از رفتن به صدا و سیما، احمد پورنجاتی مدیر سابق اداره بررسی وزارت اطلاعات و قائم مقام سابق آیت الله ری شهری در دادستانی و بعثه حج را با خود به صدا و سیما برد. وی در مدت ده سال صدا و سیما را به یک رسانه سرگرم کننده تبدیل کرد. این رسانه توسعه یافت و از نظر سیاسی نیز از دسترس رئیس جمهور، هاشمی رفسنجانی خارج شد. وی شبکه سوم را برای افزایش حجم برنامه های ورزشی توسعه داد و شبکه پنجم را که مدیریت آن زیر نظر پورمحمدی، پسرعموی وزیر کشور کنونی بود، تبدیل به یک شبکه سرگرم کننده برای تهرانی ها کرد. شبکه ششم نیز برای خبررسانی ایجاد شد. صدا و سیما در ده سال حکومت لاریجانی از یک سو مردم را سرگرم می کرد، از سوی دیگر با برنامه هایی مانند “هویت” پروژه ضد روشنفکری را دنبال می کرد و از جانب سوم همیشه وسیله ای بود تا به کنترل جامعه از طریق حذف بخشی از جامعه از خبرهای رسمی بپردازد.

صدا و سیما علیه خاتمی

وقتی انتخابات دوم خرداد 76 اتفاق افتاد، صدا و سیما با تمام نیروهایش وارد شده بود که نتیجه انتخابات به نفع ناطق نوری تمام شود. انعکاس کارناوال عاشورا و به میان آوردن حمایت برخی بازیگران تلویزیونی مانند داریوش ارجمند و داوود میرباقری به عنوان شخصیت های محبوب جامعه از ناطق نوری سودی نبخشید، و تنها به بدنامی آن بازیگران محبوب منجر شد. اما این موضوع بزودی فراموش شد و صدا و سیما در مقابل رئیس جمهور جدید سعی کرد تا سیاست جدیدی را اتخاذ کند. صدا و سیما در دوره علی لاریجانی تقریبا رئیس جمهور را از اخبار کشور حذف کرد و تا مدتهای طولانی نام و مطالب هیچکدام از نشریات طرفدار رئیس جمهور در برنامه های بررسی مطبوعات صدا و سیما عنوان نشد. با بالا گرفتن تنش میان طرفداران خاتمی و مخالفان شان صدا و سیما به سخنگوی مخالفان دولت تبدیل شد. در ماجرای قتل های زنجیره ای در آذز 1377 حجت الاسلام حسینیان در برنامه چراغ حاضر شد و ماجرای قتلهای زنجیره ای را به گردن طرفداران خاتمی در وزارت اطلاعات انداخت. همین موضوع باعث شد تا هیات دولت از ورود لاریجانی به جلسه دولت جلوگیری کند. لاریجانی عذرخواهی کرد، اما دشمنی ها ادامه یافت.

کنفرانس برلین، شلیک به اصلاحات

اما مهمترین پروژه صدا و سیما در دوره لاریجانی علیه خاتمی، جز آنکه در روزهای حمله پلیس به دانشگاه در 18 تیر 78 به وسیله فریب افکار عمومی از طریق نمایش اعترافات « منوچهر محمدی» و « ملوس رادنیا» به عنوان شاخص های دانشجویان برانداز تبدیل شده بود، در دوران کنفرانس برلین اتفاق افتاد. صدا و سیما با یک اکیپ کامل برای ثبت این کنفرانس در برلین حضور یافت و تصاویر درگیری اپوزیسیون برانداز با اصلاح طلبان را چنان نشان داد گوئی که این پروژه را اصلاح طلبان علیه نظام سازمان داده اند. پخش صحنه های رقص و برهنه شدن یک بازیگر طرفدار حزب کمونیست کارگری و یکی از کسانی که می خواست از دولت آلمان پناهندگی بگیرد، از صدا و سیمایی که هرگز چنین تصاویری را پخش نکرده بود، وسیله ای شد تا توقیف وسیع مطبوعات و دستگیری های گسترده نویسندگان و نیروهای اصلاح طلب با شدت دنبال شود. سیاست صدا و سیما از آن پس تا زمان پایان دوران خاتمی، جداسازی خاتمی از اصلاح طلبان و حذف خبری تمام نیروهای طرفدار رئیس جمهور از جمله مجلس ششم بود. علی لاریجانی در تمام این مدت صدا و سیما را از یک سو به رسانه ای سرگرم کننده از نظر عامه مردم و رسانه ای بسته از نظر خبررسانی تبدیل کرد. سرانجام لاریجانی پس از ده سال در سال 1382 از سرپرستی صدا و سیما کنار رفت و ریاست این سازمان به معاونش، عزت الله ضرغامی سپرده شد.

دولت امید و هوای تازه

اگر علی لاریجانی در انتخابات سوم تیر 1383 پیروز شده بود، واقعه جانشینی لاریجانی به جای خاتمی در وزارت ارشاد تکرار می شد، با این تفاوت که در آن شرایط یک برادرش( صادق) عضو شورای نگهبان و یک برادر دیگرش یعنی جواد، معاون قوه قضائیه بود. و لاریجانی ها بازهم به خانواده حکومتگر تبدیل می شدند. علی لاریجانی پس از استعفا از صدا و سیما، آماده رقابت در انتخاباتی شد که گروه همفکرش، سه نامزد دیگر، احمدی نژاد و قالیباف و محسن رضایی را نیز به صحنه آورده بودند. اگرچه عقلای محافظه کاران و شاید رهبری کشور دوست داشتند مردی عاقل و توانا مثل علی لاریجانی رئیس جمهور شود، و نظامیان ترجیح می دادند که قرعه به نام قالیباف بیفتد، اما سرانجام احمدی نژاد توانست با جلب حمایت تندروترین گروههای محافظه کار و دادن شعارهای پوپولیستی و با استفاده از آرای سازماندهی شده در مرحله دوم رئیس جمهور شود.

پس از احمدی نژاد

وقتی احمدی نژاد برسرکار آمد، رقبای هم جناح او وارد قهر با او شدند، او رفقای خود را نیز فریب داده بود. سیاست های تندروانه احمدی نژاد در عرصه بین المللی بسرعت دردسر ساز شد و هنوز یک سال نگذشته، او تمام جهان را علیه ایران بسیج کرد. در چنین شرایطی علی لاریجانی بازهم به عنوان مرد رهبری برای تمام فصول وارد صحنه شد. او موظف شد که احمدی نژاد را کنترل کند. گفته می شود که وی تا کنون چند بار تا پای استعفا رفته است، اما واقعیت نشان می دهد که او با در دست گرفتن شورای امنیت ملی و سیاست خارجی، تلاش می کند تا تاریخ بحرانی را که احمدی نژاد بوجود می آورد، به تعویق بیندازد.

احوال شخصی


همسر علی لاریجانی خانم فریده مطهری، فرزند آیت الله مرتضی مطهری است و آنان سه فرزند دارند؛ ساره لاریجانی فارغ التحصیل رشته فلسفه است، مرتضی لاریجانی دانش آموز دبیرستان و محمدرضا لاریجانی دانش آموز دوره راهنمایی است.

کتاب ها:

علی لاریجانی تا کنون سه کتاب منتشر کرده است:

1) متافیزیک و علوم دقیقه در فلسفه کانت

2) روش ریاضی در فلسفه کانت

3) دکتر لاریجانی و پیمان با مردم ( یک کتابچه تبلیغاتی برای انتخابات تیر 83)