“اگر بنده کاری کردهام که نباید میکردم یا ترک فعلی کردهام که باید انجام میدادم، از همه عذر میخواهم، از همه حلالیت میطلبم. من از طرف خودم حرف میزنم، به دیگران کاری ندارم. من از کارهای کرده و نکرده خودم نگرانم.. اگر همه ما درست عمل کرده بودیم وضع این نبود. ولی گمان میکنم همه ما، همه مسئولین، از سابق تاکنون، باید از مردم عذرخواهی کنیم. ضرورت این کار البته برای مسئولینی که در لباس روحانیتند بیشتر است”
آنچه خواندید، عذرخواهی آیت الله عبدالکریم موسوی اردبیلی، دومین رییس قوه قضاییه جمهوری اسلامی، از مردم در پایان یکی از جلسات درس خارج فقه خود در اواخر بهار امسال است. همچنین، از گوشه و کنار اخبار غیررسمی و رسمی به گوش می رسد که برخی فرماندهان و مقامات باسابقه سپاه پاسداران نیز به شدت از سرکوب ها و خون های ریخته شده بویژه طی سه سال اخیر ناراضی و متاثرند و در محافل خصوصی، پیام عذرخواهی شان را برای مردم فرستاده اند؛ این شرایط در میان سپاهیانی که اخیرا از بدنه سپاه بیرون رانده شدند، با شدت بیشتری قابل ارزیابی است. از جمله این موارد، می توان به نامه مهم یکی از فرماندهان سابق سپاه به آقای محمد نوری زاد اشاره کرد که نشان می دهد جمع قابل اعتنایی از فرماندهان سپاه، اگرچه خیلی دیر و البته بنا به دلایل مختلف، ندای انسانیت شان را بازشنیده اند و از رفتار خود و نهاد متبوع شان با مردم به شدت پشیمان اند.
اگرچه همین عذرخواهی غیررسمی و گاه باصدای بلند (همچون آیت الله موسوی اردبیلی) را باید به فال نیک گرفت اما به باورم، این نوع عذرخواهی ها بویژه از جانب مسئولان سابق و رده بالای نظام جمهوری اسلامی، تا حدود زیادی ناکافی و غیرقابل پذیرش است. چرا؟
بی شک، یکی از اصلی ترین دلایل این “رفتار به ظاهر دموکراتیک مآبانه”، نوعی عافیت طلبی، استغفار و اعتقاد به سبک کردن بار گناهان عمدی و سهوی است. چه، در متون مذهبی بر این رویه تاکید شده که مومنان همواره و بویژه در کهولت از مردم و اطرافیان شان حلالیت گیرند. از این رو، بیراه نیست اگر گمان بریم که بخش قابل توجهی از این عذرخواهی ها از سوی مذهبیونی که گرد پیری بر محاسن شان نشسته، عاری از هرگونه بار سیاسی و بیشتر نوعی ادای حق الناس است. چه اگر زمان به گذشته بازگردد، در دوران مسئولیت شان همان رویه ای را دنبال کنند که پیشتر بر آن بودند؛ بی هیچ پیشمانی.
مهمتر از آن، حضرت آیت الله موسوی اردبیلی و فرماندهانی که به هر حال شهامت دارند و حلالیت طلبیده اند، قبل از هر چیز باید صراحتا به این پرسش پاسخ دهند که دقیقا بخاطر چه رویدادی، کدام پرونده، چه حقوق ضایع شده ای پشیمان اند و خود را شایسته ندامت می دانند؟ آیا صرفا بخاطر یک اشتباه اداری در دوره مسئولیت شان پشیمان اند یا خود را بخاطر سرکوب ها، کشتار سال ۶۷، زنان و دانشجویان زندانی و اینهمه ایرانی آواره از وطن مقصر می دانند؟ از میان اینهمه پرونده نقض حقوق بشر، ناکارآمدی و دردها و رنج های مردم ایران، مشخصا در کدام مورد خود را دخیل و مسئول می دانند و مستوجب ندامت؟
هم از این سو، کمترین انتظار این است که پس از عذرخواهی، رسما از نظام جمهوری اسلامی جدا شوند و همسنگر با مردم، جنبش دموکراسی خواهانه دیرپای ایرانیان را همراهی کنند؛ نه اینکه با جمله ای عذرخواهی در محفلی خصوصی یا در پایان درس خارج فقه، عملا هر نوع بار مسئولیت را از خود ساقط کنند؛ به کنج عزلت پناه برند و کوشش های دموکراسی خواهانه مردم را بی تفاوت نظاره گر شوند.
البته دور نیست زمانی که در یک ایران آزاد و دموکراتیک، تک تک این پرونده ها و اتهام ها در یک ساختار قضایی عادل و بی طرف، مورد رسیدگی قرار گیرد؛ هم آمران به میز محاکمه فراخوانده شوند و هم عاملان. همچون دادگاه بین المللی کیفری در یوگسلاوی سابق که رسیدگی به پرونده سیاستمداران و مسئولانی همچون رادوان کاراجیچ و راتکو ملادیچ را به اتهام نسل کشی و جنایت علیه بشریت بر عهده دارد.
نیازی نیست یادآور شویم که چه کوهی از این پرونده ها و رازها همچنان در وجدان و حافظه مردم، مفتوح مانده اند. از سوی دیگر، چه بسیار آبروها و شرافت هایی که از آنها باید اعاده حیثیت شود. بیگناهانی که بی هیچ جرمی، ماه ها و سال هایی از پربازده ترین دوران زندگی شان را در زندان و انفرادی گذراندند؛ از عبدالله مومنی ها، نسرین ستوده ها؛ زیدآبادی ها و مسعود باستانی ها.
بی تردید، هرچه ترک های بیشتری بر ساختار جمهوری اسلامی وارد شود، این روند ابراز پشیمانی ها فزونی خواهد گرفت؛ آنچنانکه امروز در سوریه شاهدیم رفته رفته دایره بریدگان از نظام بشار اسد به نزدیک ترین حلقه های دیکتاتور سوری هم رسیده است. از این رو، در آینده نیز شاهد چنین عذرخواهی هایی خواهیم بود؛ امروز روحانیون و سپاهیان؛ فردا تکنوکرات ها و یقه سفیدها.
نه تنها زندانیان محبوس در اوین و رجایی شهر، نه تنها آنها که پیام عذرخواهی می فرستند بلکه بر مسئولان خود نظام جمهوری اسلامی نیز هویداست که این “بهمن”، دیر یا زود اما “قطعا” فرو خواهد ریخت و از این روست که بسیاری از مسئولان سابق را به عذرخواهی رسانده است؛ با این وجود، چه بهتر که بجای عذرخواهی های دیرهنگام در آستانه فروپاشی نظام و یا استغفار در کهولت، همین امروز و هرچه زودتر چنین کنند و به جنبش دموکراسی خواهی ایرانیان بپیوندند. چه، در این صورت، از مهربانانی چون ایرانیان، دور نیست که با سعه صدرو گذشت بیشتری بر پیشنیه آنان نظر کنند.