جنگ نا برابر رسانه ای

مژگان مدرس علوم
مژگان مدرس علوم

دو هفته قبل از برگزاری انتخابات 22 خرداد مردم ایران سیمای تازه ای از رسانه ملی مشاهده کردند و صداهای تازه ای از آن شنیدند. در آن دو هفته دو نامزد جریان اصلاح طلب فرصت یافتند در برنامه های زنده بی سانسور با مردم سخن بگویند و در فیلمهای تبلیغاتی خود هر چند پس از ممیز های معمول کمی به تغییر فضای همیشگی رسانه ملی کمک کنند.

با این همه پس از برگزاری انتخابات و شروع اعتراضات سراسری به نتیجه غیر قابل قبول آن، رسانه ملی همان سیمای کهنه را از خود نشان دادو به کارکرد جناحی و یک جانبه گرایانه باز گشت. در ابتدا همه شبکه های تلویزیونی و رادیویی اخبار اعتراضات را بایکوت کردند، اما پس از دو روز و با گسترش اعتراضات و بر گزاری راهپیمایی سه میلیونی 25 خرداد در تهران صدا و سیما به وارونه نمایی حوادث مشغول شد. در دو روز اول اعتراضات هیچ خبری از ماجراهای بزرگی که در سطح کشور در جریان بود در برنامه های خبری شبکه های صدا و سیما انعکاس نیافت ولیاز روز سوم اندک اندک به بروز به اصطلاح اغتشاشاتی پراکنده اشاره شد. وقتی که دامنه اعتراضات چنان گسترده شد که انکارش نا ممکن می نمود تمام امکانات صدا و سیما به طور تمام وقت به کار گرفته شد تا اثبات گردد همه قدرتهای استکباری جهان دست به دست هم داده اند تا اغتشاشات اخیر را در ایران راه اندازی نمایند. همچنانکه، به گفته تحلیل گران حکومتی، همین قدرتها از چند ماه قبل از انتخابات مشغول فضا سازی رسانه ای بوده اند تا مردم را پیشاپیش نسبت به سلامت انتخابات بد بین کنند.

این رویکرد صدا و سیمای جمهوری اسلامی که مبتنی بر پیش فرض غلط و توهین آمیز تاثیرپذیری مردم ایران از القائات رسانه های بیگانه است، انهم تا حدی که این رسانه ها میتوانند راهپیمایی چند میلیونی در خیابانهای تهران راه اندازی کنند ، در درجه اول توهین به شعور سیاسی مردم ایران است و در درجه دوم اعترافی تلویحی و عاجزانه به ناتوانی رسانه ملی در تاثیر گذاری در افکار عمومی جامعه ایران.

اما از این واقعیت که بگذریم انچه که در این ارتباط قابل توجه است جنگ نابرابر رسانه ای میان حامیان دولت و معترضان به تقلب در انتخابات است. در دو هفته اخیر صدا و سیما و چند روزنامه دولت و حکومتی در یک طرف ماجرا قرار داشتند و یکی و دو روزنامه مستقل در طرف دیگر.  این در شرایطی است که ان دو یکی روزنامه هم امکان اطلاع رسانی کافی را از ترس تعطیلی و توقیف نداشته اند و برای بقای خود اجبارا به تحمیلات و سانسورهای دادستانی تهران تن داده اند. در فضای مجازی نیز همین حکایت جاری بوده است.  فیلتر شدن سایت ها و قطع بودن متمادی اینترنت امکان کسب اخبار خارج از مجاری رسمی و حکو متی را بسیار دشوار کرده است و حتی تلفن های همراه نیز در ساعات متعدد روز از کار افتاده اند.

این وضعیت تا جایی پیش رفته است که رسانه شایعه دوباره از دیگر رسانه ها سبقت جسته  و سیلی از شایعات در جامعه دهان به دهان می گردند و سپس برخی از آنها تکذیب می شوند. انچه این نکته را بسیار دل ازار می کند نگاه همیشگی حکومت گران به مردم است که به سخن و گفتار، ولی نعمت حاکمان و صاحبان اصلی کشورند ولی در عمل چونان نا محرمان نباید از اخبار کشور و حتی محله های مجاور خود هم مطلع شوند.

واقعیت این است که جنگ نابرابر رسانه ای علیه معترضان به نتیجه اعلامی انتخابات و در واقع علیه مردم ایران تنها تنها به بی اعتبارشدن هر چه بیشتر “چوپان های دروغگو” منجر شده و خواهد شد، وگرنه چرا باید چند رسانه بیگانه با مخاطبانی کم شمار بتوانند راهپیمایی میلیونی و پر خطر در تهران راه اندازی کنند اما رسانه ملی با مخاطبانی پر شمار نتواند به اصطلاح “آرامش” را به جامعه باز گرداند؟ با این روند یعنی با وارونه سازی اخبار و پنهان کردن واقعیات از مردم در یک جنگ نابرابر رسانه ای فردا روزی مردم حتی اخبار راست صدا و سیما را هم باور نخواهند کرد .اتفاقی که مدتهاست در مورد ورق پاره ای به نام کیهان افتاده است.