جنیفر روبین
رابرت گیتس، وزیر دفاع سابق آمریکا بدرستی گفته است: هیلاری، در برابر انتخاب بین سیاست خارجی هوشمند و مسئولانه و شانس فرصت عزیز کردن خود برای چپ انزواطلب در حزب دموکرات روبرو شده و گزینه دوم را انتخاب خواهد کرد.
همانطور که رئیس جمهور اوباما گفت باید به دپیلماسی فرصتی برای به نتیجه رسیدن بدهیم و در عین حال همه گزینه ها را روی میز نگه داریم… تحریم ها می تواند ما را از سطح دیپلماتیکی که با تلاش بسیار به آن دست یافتیم، دور کند، جبهه بین المللی متحدی که ایجاد کرده ایم را از بین ببرد و در دراز مدت با گشودن دریچه به روی دیگر کشورها برای ترسیم اصولی متفاوت، فشار بر ایران را تضعیف کند.
این همان منطق پیچیده ای است که باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا و سناتور راند پاول در پیش گرفته اند. کلینتون تصدیق می کند که این تحریم ها باعث آمدن ایران پای میز مذاکرات شد اما حال اینطور استدلال می کند که حفظ تحریم ها به عنوان یک اهرم فشار برای متقاعد کردن ایران به توافقی قابل قبول با غرب می تواند به معنای جنگ باشد. این رویکرد اتفاقا، دقیقا همان خط ایران و منتقدان ضداسرائیلی مانند گروه جی استریت است. ضمن اینکه کلینتون مانند اوباما، راند پاول، سناتور جمهوری خواه ایالات کنتاکی و جان کری، وزیر امور خارجه آمریکا یک مسئله کاملا واضح را نادیده می گیرند: هیچ ناظر عاقلی – از جمله اعضای سنا- فکر نمی کند که “همه” گزینه ها روی میز است. این رئیس جمهور مدت ها پیش مشخص کرد که هیچ علاقه ای به استفاده از قدرت آمریکا ندارد.
جان بولتون، سفیر سابق آمریکا در سازمان ملل در این باره گفت: “کلینتون به سیاست اوباما در قبال ایران پیوسته، همانطور که پاول پیشتر این کار را کرد. به زودی شاهد پیامدهای غرق شدن این کشتی خواهیم بود.” متاسفانه این کشتی در حال غرق شدن یا دستیابی ایران به توانایی تولید تسلیحات هسته ای است یا جنگی است که در آن اسرائیل مجبور است از خود و غرب دفاع کند. آرامش خیال اندکی از اینکه مرگ سیاسی کلینتون نیز شامل این گزینه ها شود، وجود دارد.
اگر نخست از زاویه سیاسی به این موضوع بنگریم، می بینم که کلینتون برای مدت زمانی طولانی قادر نبود دیدگاه های واقعی خود در مورد ایران را مخفی کند. وی بار دیگر نشان داد که به عنوان یک فرصت طلب منتظر است ببیند که باد به کدام سمت می وزد. سپس دیدگاه های خود را در بیانیه ای مطرح می کند. اما این بیانیه وی را روی صندلی داغ قرار می دهد. وی نمی تواند مسئولیت ناشی از احتمال ختم شدن دیپلماسی به یک فاجعه را انکار کند چراکه اینطور تمام قد از دیپلماسی حمایت می کند. شاید برای رای دهندگان جناح چپ چندان اهمیتی نداشته باشد اما از دست دادن ایران، صلاحیت وی به عنوان فرمانده کل قوا را از تمامی ابعاد سلب خواهد کرد.
برای جامعه طرفداران اسرائیل، بهانه تراشیدن برای اقدامات کلینتون یا اکثریت رهبری دمکراتیک فعلی از جمله اوباما و سناتور هری رید سخت تر و سخت تر می شود. این افراد دقیقا در نقطه مقابل مهمترین مسئله ای که جامعه طرفداران اسرائیل تاکنون با آن روبرو بوده، قرار گرفته اند. جامعه طرفداران اسرائیل می تواند تمام اصول خود را به دست باد بسپرد و همچنان از کلینتون و دیگر رهبران دموکراتیک که ما را به سمت جنگ یا یک ایران هسته ای می برند، همراهی کنند. یا می توانند بگویند زمانیکه مسائلی به این مهمی پیش می آید، کاملا از اسرائیل و خاورمیانه جدا هستند. چرا گروه های طرفدار اسرائیل آنها را به کنفرانس های خود دعوت کنند؟ واقعا بهتر است که نماینده ای از خاندان سلطنتی عربستان که تهدید ایران را به خوبی درک می کند و خواستار اقدامی در این راستا است، به چنین کنفرانس هایی دعوت شوند.
دولت اوباما با تعهد به نتیجه ای که ایران را از قرار گرفتن در آستانه هسته ای شدن، دور نگه نمی دارد خود را تضعیف کرده است. اگر اوباما نتواند به چنین توافقی دست یابد، سخت می تواند اعلام پیروزی کند. شاید دولت وی تلاش کند که از یک توافق پوسیده خبر دهد اما تعریف یک توافق قابل قبول از سوی سازمان ملل- و خود دولت آمریکا اعلام شده است. ایران باید سایت فردو و اراک را برچیند، مواد غنی شده و ده ها هزار سانتریفیوژ خود را کنار بگذارد و امکان بازرسی ۲۴ ساعته را بدهد.
مشکل خود تحریم ها نیست بلکه سیاست ایران است که هیچ ارتباطی به پایانی که آمریکا به دنبالش بوده، ندارد. اگر معجزه ای رخ ندهد اوباما، هیلاری کلینتون، راند پاول و دیگر مخالفان تحریم ها به تشدید گزینه جنگ یا یک ایران مسلح به تسلیحات هسته ای کمک خواهند کرد. ما به زودی با انتخاب وحشتناکی روبرو خواهیم بود که سیاست اوباما- کلینتون برای جلوگیری از آن طراحی شده بود.
منبع: واشنگتن پست، ۲ فوریه