ادبیات اسلامی

نویسنده
مهرداد شیبانی

‏ مهرداد شیبانی

ماشاء اله خان شمس الواعظین - همکار روزنامه نویس ما در تهران ـ البته کاشف واقعیت تازه ای نیست که هفته سوم ‏مهرماه 1387 را به نامش سکه بزنیم؛ اما بروشنی تمام حرفی می زند که تیتر اول روز می شود: “رئیس جمهور خود ‏را در نقش انبیاء می بیند.“‏

و هفته می شود هفته ای که “سخنان عجیب مشایی”- به نوشته روزنامه اعتماد ملی- مقدسش می کند: “ملائک مرتب در ‏عرصه کشور ما درحال پرواز هستند.گردشگری بزرگترین عبادتی است که انسان ها را دردنیا به یکدیگر نزدیک می ‏کند، حتی صوابش از نماز و روزه بیشتر است.“‏

‏ دراین هفته مهرگانی، احمدی نژاد که خانمی بنام سارا - معاون رئیس جمهور احتمالی آمریکا - “دیکتاتور خطرناک” ‏می خواندش، وآیت اله منتظری “دروغگو” می نامدش، موقتا انجام رسالت را به معاونین وهمفکرانش می سپاردکه به ‏سبک حضرت محمد به مقامات جهانی نامه بنویسند. یکیشان سعید جلیلی است که هنوز معلوم نیست “سلمان فارسی” ‏است یا “بلال حبشی”، نامه ای به خاویر سولانا می نویسد و از” تمدن غرب” خرده می گیرد. او برای نامه اش تره ‏خورد نمی کند و می گوید: “این فقط یک نامه” است.‏

خود رئیس جمهور هم مشغول تدریس “ادبیات اسلامی” است. او که شایسته است برای وضع قوانین جدید در علم ‏اقتصاد، یک دکترا از نوع “ عوضعلی” از دانشگاه آکسفورد دریافت دارد و جانشین “آدام اسمیت” پدر این علم شناخته ‏شود؛ خطاب به کارشناسان نظام بانکی و‏‎ ‎مسوولان آن می فرمایند: “شما باید در این سیستم ادبیات اسلامی را بیاورید و ‏وارد کنید، کار حرام، حرام است و اگر در اقتصاد وارد شود پدر اقتصاد را درمی‌آورد، نمی‌شود کار‎ ‎حرام را حلال ‏کرد.“‏

‏ ونه پیامبر گونه، درست مانندیک رسول خبر می دهند که هفته، هفته رواج “ادبیات اسلامی” است ـ والبته به روایت ‏طالبان ایرانی ـ و حرف “آ” که همه این ادبیات راگرد”آتش “ سازمان داده است. مرکز فرماندهی اش هم نزد برادران ‏بازجو- روزنامه نویس در کیهان است. ” برادر حسین” این بار فرمان آتش به محمدخاتمی را می دهد: “جناب آقای ‏خاتمی آشکارا از دشمنان بیرونی و دنباله های داخلی آنان فاصله بگیرد تا به آتش آنان نسوزد.” بعد هم یاد گودزورخانه ‏می ا فتد: “و بالاخره با حضور آقای خاتمی در انتخابات آینده، صحنه انتخابات به یک «وزن کشی»” حرف “پ” را پدر ‏معنوی برادر حسین درنماز جمعه، تعریف می کند. آیت اله جنتی می گوید: “یک سفیر پلید می خواهد برای اقتصاد ‏بحران درست کند.” ‏

و اصلا هم این سخنان را از “مراجع تقلید” و دیگر یاران انقلاب نشنیده می گیرد که: “سه نفر از مراجع تقلید قم به ‏فاصله چند روز از یکدیگر به انتقاد از حل نشدن مشکلات کشور مانند گرانی و بحران اقتصادی پرداختند. آیت‌الله مکارم ‏شیرازی، آیت‌الله صافی گلپایگانی و آیت‌ الله منتظری، سه روحانی بلندپایه‌ای بودند که در خطبه‌های نماز عید فطر و ‏دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی، انتقادات خود از اوضاع جاری را مطرح کردند. اما صریح‌ترین انتقاد در این میان ‏مربوط به آیت‌الله ناصر مکارم شیرازی بود که به صراحت اظهار داشت: مشکلات کشور با سخنرانی حل نمی‌شود. “‏

از این سه نفر، دو نفرشان مراجع تقلیدی هستند که خودی اند- البته فعلا- و آیت اله طاهری که درکنار آیت اله منتظری ‏جزو “ غیر خودی” هاست، صریح تر از همه حرف می زند: “مردم زیر بار گرانی له شدند. کارخانه ها و کارگاه ها ‏ورشکسته شده اند.“‏


طهماسب مظاهری هم که تا دوهفته پیش رئیس بانک مرکزی بودو از چند وچون امور اطلاع دقیق دارد، درجلسه تودیع ‏خود می گوید: “دولت مسئول افزایش تورم است.” و اضافه می کند: “اصلاح اقتصاد باتیغ و درفش مقدور نیست.“‏

این در شرایطی است که به نوشته شماره روز سه شنبه روزنامه “کارگزاران”، صندوق بین المللی پول در گزارش ‏اخیر خود در مورد درصد افراد زیر خط فقر اعلام کرده است که ۴۰ درصد از مردم ایران زیر خط فقر زندگی می ‏کنند.‏

این از فقرا. بازاریان اصفهان ومشهد هم به تبریزیان می پیوندند. این بازارها که نقش بزرگی در انقلاب اسلامی داشتند، ‏حالا به افزایش 3 درصد مالیات دولت امام زمانی معترضد. برادر عسگراولادی هم که از بزرگترین تاجر پسته ایران ‏است، از دولت سخت انتقاد می کند.‏

به نظر نبرد ساده ای برای قدرت می آید. اما پیامبر “محمود” هدف بسیار بزرگتری رادنبال می کند. برخی مفسران ‏اقتصادی بر این باورند: “احمدی نژاد ضمن اعلام مخالفت با «سرمایه‌داری»خواهان بیرون آمدن پول و نظام بانکی ‏ازحالت انحصاری یعنی همان توصیه بانک جهانی و صندوق بین المللی پول است. در واقع زمزمه خصوصی کردن ‏بانک مرکزی و خارج کردن درآمد ملی خارج از نظارت ملی مردم است.او از سوسیالیسم صدقه ای و خیراتی سخن می ‏گوید و همچنین از فرصتی که باید با توجه به بحران مالی کنونی امریکا و «وال استریت» استفاده کرد.او سیستم سرمایه ‏داری را بحران امروز امریکا اعلام می کند، اما درعمل مشغول خصوصی سازی از شیر مرغ تا جان آدمی زاد است. ‏و این چیزی نیست جز برنامه صندوق بین المللی پول بر اساس نظریه نئولیبرالیزم اقتصادی.“‏

‏ باین ترتیب ایران از دایره اقتصاد دولتی بیرون می آید و به زنجیره جهانی سرمایه داری می پیوندد. درست عملی که ‏‏”غرب” را از “گرگ” به “میش” تبدیل خواهد کرد. و به این ترتیب به نوشته مجله تایم “بزرگترین دغدغه راهبردی ‏ایران” تامین خواهد شد و “نوعی مصالحه و تضمین امنیتی” از “تنها کشوری که می تواند چنین خواستی را تامین کند ‏یعنی آمریکا” بدست می آورد. ‏

پیامبر دروغگو هم دارد از حالا چکشش را می زند: “دولتمردان آمریکا از سوی مردم این کشور برای ایجاد رابطه با ‏جمهوری اسلامی ایران به شدت تحت فشار هستند.“‏

و برای این هم بروجردی با تعریف حرف “د” از گشایش دفتری که “دلالان دست چندم آمریکا” در صددگشودن آن ‏بودند، مانع می شود.‏

علی لاریجانی صاحب نظریه “شکلات” هم به تعریف حرف “ف” می پردازد و می گوید نمایندگان مجلس که وام 100 ‏میلیون تومانی گرفته اند “فقیر ترین کسانی هستند که درکشور زند گی می کنند.“‏

وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی هم که در سر دبیری کیهان سابقه طولانی در رواج “ادبیات اسلامی” بدست آورده و ‏تخصصش در کلمه “خفقان” است، از قافله عقب نمی ماند: “ذائقه ها ی مختلف رسانه های بیشتری دارند، اما می گویند ‏‏« خفقان» است”.‏

همکاران سابق حضرت سردار هرندی هم که سر انجام خبرگزاری ایرنا را اشغال کرده اند و مشغول وارد کردن فحش ‏و دشنام به جهان خبرند، حرف “ت” را تعریف می کنند و داستانی می سازند که از “تله آکسفورد” برای “ عوضعلی ‏کردان” پرده بر می دارد.‏

حرف “ن” در فرهنگ فارسی خیلی باحرف “پ” فاصله دارد، اما در ادبیات اسلامی انگار چسبیده به همند. “حضرت ‏حجت الاسلام والمسلمین علی سعیدی، نماینده ولی فقیه در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی” درمصاحبه با کیهان کلمه ‏‏”نااهلان” رابکار می برد و روزنامه طالبانی تیترش می کند: “سپاه نمی گذارد انقلاب به دست نااهلان بیفتد.” دراین ‏مصاحبه حضرت سعیدی که تمثال مبارکش هم به چاپ نرسیده، اول خبر می دهد: “ ما در حال حاضر حدود 1400 نفر ‏روحانی در سپاه داریم که متوسط خدمت آنها بیش از 8 سال است.” بعد تعریف جدیدی از” معنویت” می دهد: “معنویت ‏مولفه های گوناگونی دارد: التزام به احکام الهی، برخورداری از روحیه ستیزگری و شناخت دقیق دشمن، آمادگی تحمل ‏سخت ترین شرایط برای دفاع از انقلاب، داشتن روحیه شهادت طلبی و…“‏

بعد به تئوری دستمال کثیف می پردازد: “از جهت دیگر مبانی ترجمه متون غربی نمی تواند ما را به کمال برساند. به ‏تعبیر مقام معظم رهبری «با دستمال کثیف نمی توان شیشه را پاک کرد» باید مبانی ساختاری و دینی ما براساس اصول ‏و اعتقادات اسلامی باشد.“‏

سپس به نحوه “معنوی” ساختن جامعه می پردازد و بااستفاده از عین واژگان متون غربی ونه ترجمه انها می گوید: “در ‏یک فضای قدسی و محیط دور از ویروس انسان ها سالم می مانند اما در یک محیط آلوده و ویروسی نیازمند واکسینه و ‏مراقبت بیشتر هستیم. در این خصوص باید حجم ویتامین را برای ضدعفونی کردن بالا ببریم تا ویروس وارد بدن ‏نشود.“‏

و سرانجام برنامه ای را برای آینده ایران مطرح می کند که تاکنون قدم به قدم اجرا می شد، اما رسما اعلام نشده بود: “ ‏مقام معظم رهبری در یک بیانی 5 مرحله را برای فرایند انقلاب ترسیم فرمودند؛ 1- انقلاب اسلامی 2- نظام اسلامی 3-‏دولت اسلامی 4-جامعه اسلامی و 5-کشور اسلامی. در اینکه انقلاب و نظام، اسلامی است شکی نیست. اما آیا با این دو ‏مرحله می توان خود به خود شاهد تشکیل دولت اسلامی بود؟ باید عرض کنم خیر. دولت اسلامی، دولتی است که باید ‏سازمان و مدیرانش بر مبنای اصول دینی شکل گرفته باشند. و به تعبیر دیگر مدیران از رأس دولت تا دهدار یک دهستان ‏باید دینمدار و پایبند به اصول و مبانی دینی و خط امام(ره) و رهبری باشند.“‏

برای رسیدن به این هدف که همان بر قراری رسمی “سلطنت اسلامی” یعنی همان “خلافت” باشد، این موانع بر سر راه ‏است: “تهدیداتی که امروزه متوجه نظام است تهدیدات سخت (نظامی) نیمه سخت (امنیتی) و نرم (فرهنگی) است.“‏

و دولت نهم از همان روز نخست، سرگرم از بین بردن این تهدیدات است که از آیت اله منتظری تا دختر کوچکی در ‏شیراز دامنه اش گسترده است. در همین هفته شرح وتفسیر “ادبیات اسلامی” مرجع تقلید در حبس خانگی واژه ای ‏رابزبان می اورد که دراین ادبیات با خون خط خورده است: “کجاست آزادی؟ رئیس جمهور در امریکا دروغ گفت.”

‏ هاشمآقاجری هم پرسش های دیگری دارد: “چرا ما باید در ایران با زور حجاب را بر سر مردم کنیم ولی در جوامع‏‎ ‎دیگردختران آزادانه حجاب را انتخاب می‌کنند؟ کجای تاریخ نشان می‌دهد که می‌توان‎ ‎بقای ایمان را با شلاق، زور و ‏اعدام تضمین کرد؟ آیا صاحبان قدرت نباید تجدیدنظر‎ ‎کرده و بدانند که این زورگویی‌ها یکی از عوامل مهم اسلا‌م‌گریزی ‏است؟”‏

آخرین اخبار هم حکایت از آن دارد که: “پیگرد خودسرانه شهروندان بهائی در شهرهای مرکزی ایران ادامه دارد. یک ‏‏شهروند بهائی‎ ‎در یزد که با شغل آزاد به موفقیت نسبی دست یافته، حکم حبس و تبعید گرفته و با توقیف‎ ‎و مصادره ‏اموال ‏روبروست، دختری در شیراز به خاطر خندیدن در هنگام قرائت دعای آل‏‎ ‎یاسین سر صف ‏صبحگاهی محاکمه می‌شود، ‏پدر دختر که به این سختگیری اعتراض می‌کند نیزمحاکمه می‌شود! یک دانشجوی ‏دگراندیش به چندسال حبس تعلیقی ‏محکوم می‌گردد.“‏

و:‏

‏”کنگره سالیانه انجمن بین‌المللی قلم، طی قطعنامه‌ای با رأی مطلق به افزایش نقض آزادی اندیشه و بیان در ایران و ‏ادامه‌ی تهدید، محاکمه و حبس نویسندگان و روزنامه‌نگاران در ایران اعتراض کرد. در این قطعنامه نسبت به اعمال ‏سانسور و ممانعت از انتشار صدها کتاب، فشار بر ناشران، و وجین کردن کتاب‌ها از کتاب‌خانه‌ها ابراز نگرانی شده ‏است.“‏

این از مبارزه با تهدید “نرم افزاری”. نبرد برای از بین بردن “تهدید سخت افزاری” هم این هفته وارد مرحله تازه ای ‏می شود. مجریان سیاستی که “حاجی آقا سعیدی” کلیاتش را گفت، قطعنامه جدید شورای امنیت سازمان را با “نامه” ای ‏جواب می دهند. اول تکلیف حرف “ش” در ادبیات اسلامی روشن می شود که سخنان منوچهر متکی مبنی بر نوعی ‏مصالحه “شیطنت رسانه ها” بوده است. بعد هم موضع جمهوری اسلامی که ادامه غنی سازی است و وقت کشی تا ‏ساختن اولین بمب اتمی.‏

اولین پاسخ را یاپ دی هوپ شیفر، دبیر کل پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو)، می دهد: “برنامه اتمی ایران تهدیدی برای ‏آمریکا و اروپا است.“‏

دیوید میلیبند، وزیر امور خارجه بریتانیا، می گوید: “برای متوقف ساختن غنی سازی اورانیوم در ایران، لندن متعهد ‏است تا به تلاش های خود برای اعمال تحریم هایی علیه صنعت نفت و گاز ایران ادامه دهد.“‏

برنارد کوشنر، وزیر امور خارجه فرانسه، در گفت و گو با روزنامه اسرائیلی “ها آرتص” خبر می دهد: “اسرائیل در ‏حال آماده شدن برای حمله به تاسیسات هسته ای ایران است. از نگاه اسراییل فروش سامانه ضد هوایی اس – ۳۰۰ به ‏ایران، اراده رهبران جمهوری اسلامی را برای ادامه برنامه هسته‌ای خود قوی‌تر می‌کند و از این جهت، فقط تاریخ یک ‏جنگ احتمالی با ایران را جلو می‌اندازد.“‏

سناتور مک کین به صراحت می گوید که در صورت حمله ایران به اسرائیل منتظر شورای امنیت سازمان ملل نخواهد ‏شد. سناتور اوباما نیز ضمن اشاره ای تلویحی به اتخاذ همین رویکرد، چشم انداز منع صادرات بنزین به ایران را مطرح ‏می کند.‏

و هفته با تعریفی واقعی از حرف “ز” پایان می گیردکه فشرده فریاد مردم ایران است. امام جمعه سنی زاهدان می گوید:‏

‏- زندگی ذلت بار نمی خواهیم.‏

بازگشت یکی از شعارهای تکان دهنده ای است که انقلاب را به ثمر نشاند:‏

‏- زیر بار ستم نمی کنیم زندگی…‏

‏ چه کسی باور می کرد، سخن آن روزنامه نگار انگلیسی لباس واقعیت بپوشد:‏

‏- انقلاب ایران پیروزی جهل بر ظلم بود….‏