فریدا گیتیس
از میان مجموعه ای از وقایع غیر مترقبه و تحولات در شرف وقوع در خاورمیانه در ماه های اخیر، تحولات ایران، که در آن محمود احمدی نژاد در حال از دست دادن قدرت خود است، از همه حیرت انگیزتر است. اشتباه نکنید: این نیروهای دموکراسی خواه نیستند که قصد سرنگونی احمدی نژاد و آیت الله ها را دارند.
بر عکس، همان روحانیت شیعه که با زور از ریاست جمهوری او در برابر اعتراضات وسیع مردم در دو سال گذشته حمایت کرد، اکنون علنا علیه وی برگشته است.
هرچند مناقشات سیاسی و نبرد در سطوح بالا ادامه دارد، ولی یک چیز روشن است و آن اینکه تاریخ مصرف احمدی نژاد از نظر عملی دیگر سر آمده است.
در نگاهی سطحی، این امر ممکن است برای صدها هزار وشاید هم میلیون ها نفراز ایرانیانی که در سال 2009 به خیابان ها آمدند تا تقلب درانتخابات ریاست جمهوری را محکوم کنند، خبر خوبی به شمار آید. این خبر همچنین ممکن است برای غرب، که سالهاست سعی می کند برنامه هسته ای ایران را تحت کنترل در آورد، خبر خوبی باشد.
متاسفانه نزاع میان احمدی نژاد و آیت الله ها، نبرد میان تندروهاست. طرفداران راستین اصلاحات دموکراتیک در این میان تنها نظاره گر هستند؛ هرچند شاید امیدوار باشند که این منازعات آنقدر باعث ضعف تندروها شود که نهایتا سرنگونی رژیم را به دنبال داشته باشد.
در این نبرد میان بد و بدتر، احمدی نژاد دست پائین را دارد. مسلما دشمنان احمدی نژاد، که زیر سایه آیت الله علی خامنه ای هستند پیروز خواهند شد.
پس از پایان یافتن چنین درگیری هایی، فضای سیاسی ایران بسته تر خواهد شد و رژیم به هیچ یک از خواسته های دموکراتیک مردم روی خوش نشان نخواهد داد و کمتر از آن به درخواست های بین المللی برای توقف غنی سازی اورانیوم پاسخ خواهد داد.
معذالک، شکاف در سطوح بالای رژیم ایران حاکی از معضلاتی است که رژیم در تلفیق نظام اسلامی ولایت فقیه و عناصری از دموکراسی با آن روبروست. احمدی نژاد، بنا به فرض، انتخاب مردم بوده است. آیت الله ها، “نشانه های خداوند در زمین”، آخرین حرف را در اختلافات میان احمدی نژاد، باصطلاح منتخب مردم، و رهبر عالی غیر انتخابی می زنند. ادعای رژیم در مورد دموکراسی کم کم بی رنگ می شود.
رهبر ایران در زمانی که احساس کرد حاکمیتش از سوی جنبش سبز مورد تهدید قرار گرفته است با تمام قوا از احمدی نژاد حمایت کرد. ولی در ماههای اخیر، خامنه ای و روحانیت هوادار او کشفت کردند که رئیس جمهور و بخصوص رئیس دفتر او، اسفندیار رحیم مشایی، قصد دارند کشور را در مسیر دیگری هدایت کنند که در آن ریشه های ملی و ایرانی بر خصلت های اسلامی ارجحیت دارد. تشدید ملی گرایی به صورت تهدیدی جدی علیه قدرت روحانیت تلقی شد.
ملاهای مجلس که طرفدار خامنه ای هستند حمله به رئیس جمهور و مشایی که دخترش همسر پسر احمدی نژاد است را آغاز کردند. هواداران خامنه ای اتهامات عجیبی به مشایی وارد آوردند و اورا به عنوان فردی فاسد و پیرو جادو و خرافات معرفی کرده اند که احمدی نژاد را طلسم کرده است.
مجلس ایران تا کنون چندین وزیر منتخب رئیس جمهور را رد کرده است و مقامات قضایی چندین نفر از نزدیکان و متحدان احمدی نژاد را دستگیر کرده اند. گفته شده که تعدادی از این افراد به جرم های خود اعتراف کرده اند.
کوشش احمدی نژاد برای تسکین مناقشات به جایی نرسیده است. زمانی که او رابطه خود با رهبر ایران را رابطه پدر و فرزندی نامید، یکی از نزدیکان رهبر ایران گفت رابطه صحیح رابط مرید و مراد است.
نمایندگان مجلس ایران قصد داشتند وی را استیضاح کنند ولی ممکن است از این کار صرفنظر کنند زیرا حذف وی ممکن است باعث بروز بحران در کشور شود. رئیس جمهور قصد ندارد مشایی را برکنار کند و گفته است که تا آخر خواهد جنگید. ولی خامنه اکنون پر و بال او را بریده است. حداکثر اینکه ممکن است بگذارند او برای دوره ریاست جمهوری خود در این مقام باقی بماند.
در همین حال سرکوب وحشیانه طرفداران دموکراسی همچنان ادامه دارد. به گزارش عفو بین المللی ایران در سال 2010 از حیث تعداد اعدام ها مقام دوم را بعد ازچین داشته است.
توسعه سلاح هم به راه خود ادامه می دهد. ویلیام هیگ، وزیر امور خارجه بریتانیا در پارلمان این کشور گفت ایران صاحب موشک هایی است که قادر است کلاهک هسته ای حمل کند.
در کشورهای دیگر خاورمیانه حرکت های مردمی قدرت دیکتاتورها را زیر سئوال برده است. در ایران، دیکتاتوری بر علیه خودش می جنگد: علیه احمدی نژاد که خود ملا ها او را بر سر کار آوردند.
آنچه از درون این مناقشات بیرون خواهد آمد، پیروزی تندروترین قشر تندروها خواهد بود؛ ولی رژیم، که مدعی مشروعیت مردمی است، صدمه دیده و آسیب پذیرخواهد بود.
منبع: میامی هرالد - 3 ژوئیه