با زدن یک کبریت شعله‌ور می‌شوند

فریبا داوودی مهاجر
فریبا داوودی مهاجر

دانش آموز ۱۲ ساله‌ای در ایلام به خاطر گرفتن نمره پایین، دست به خودسوزی زد. این اتفاق نشان می‌دهد خودسوزی در میان ایلامی‌ها به شرایط بحرانی رسیده؛‌‌ همان طور که مدیر کل بهزیستی استان نیز هشدار داده است. رستمی با اشاره به اینکه سن خودکشی در استان ایلام به کمتر از ۳۰ سال کاهش یافته است،گفته: در برخی شهرستان ها، بخصوص “ایوان” وضعیت از مرز بحران نیز عبور کرده است.

این اظهارات درحالیست که تا کنون هیچ کدام از مسوولان آمار رسمی شمار خودسوزی در ایران را منتشر نکرده اند.

حسین فرزند زنی که شاهد خودسوزی مادرش در ۸ سالگی بوده می گوید : “مادرم رفت توی زیر زمین و با یک پیت نفت برگشت توی حیاط. من بچه بودم و از پشت شیشه، از میان پرده توری که خودش دوخته بود نگاهش می کردم. نفت را ریخت به تنش و کبریت کشید. او با همان کبریت من را هم آتش زد با این تفاوت که خودش بعد ۳ روز برای همیشه رفت و من هر روز در آن آتش می سوزم. حتی شب عروسی ام فقط او را می دیدم که شعله ور دور حیاط می دوید و من لال شده بودم”.

معاون پیشگیری بهزیستی استان ایلام نیز قوی نبودن پژوهش ها را مهم ترین مشکلات و آسیب های استان ایلام می داند و می گوید: “یکی از مشکلاتی که ما در استان ایلام با آن دست و پنجه نرم می کنیم قوی نبودن پژوهش هاست و همین مساله باعث شده در علت یابی مسائل، با مشکل مواجه شویم و ضعیف عمل کنیم.”

شاپور کردی می گوید: “البته در زمینه آسیب های خاص چون خودسوزی و خودکشی، اعتباراتی به برخی از مؤسسات پژوهشی اختصاص داده شده، ولی باز طرح جامعی از خروجی این کارها و فعالیت ها حاصل نشده است. به عبارت دیگر برنامه های زیادی به صورت جدی شروع می‌شود، ولی عملیاتی نمی شود.”

«دورکیم که می توان او را بنیانگذار الگوی بی هنجاری در تبیین کجروی دانست؛ خودکشی را به عنوان واقعیتی اجتماعی مطرح کرده و آن را محصول بی هنجاری در جامعه دانسته است. حال به نظر می رسد در ایران هم خودسوزی و خودکشی نتیجه جامعه در هم ریخته و فرو پاشیده شده ای است که رهبران آن برای سلامت و جان انسان ها کمترین اهمیتی قائل نیستند و هیچ سیاستگذاری عمومی برای پیشگیری از آن انجام نمی دهند. 

آنچه در خودسوزی نهفته است و آنرا با شیوه های دیگر خودکشی متفاوت می کند پیام اعتراضی آن است. من حاضرم بسوزم ولی شما حرف من را بشنوید. یک دانشجوی دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیراز که روز ۱۷ اردیبهشت اقدام به خودسوزی کرده بود، بامداد روز دوشنبه بر اثر شدت سوختگی جان باخت. یک منبع مطلع که خواست نامش ذکر نشود در گفت‌و‌گو با ایرنا در این مورد گفت: این دختر دانشجو که متولد ۱۳۷۴ و ساکن شیراز بود روز ۱۷ اردیبهشت با رفتن به پارکینگ خصوصی پردیس دانشگاه آزاد اسلامی شیراز اقدام به خودسوزی کرد.

مدیر حوزه یک عملیات سازمان آتش نشانی مشهد از اقدام به خودسوزی زنی میانسال در مشهد خبر داد. مهدی رضایی افزود: “در این حادثه که در خیابان اقبال لاهوری رخ داد، یک زن ۵۰ ساله در یک بنگاه معاملات املاک با ریختن مواد قابل اشتعال روی خود اقدام به خودسوزی کرد.”

 دستفروش ۳۱ ساله‌ای که در اعتراض به شهرداری خرمشهر در مقابل این سازمان خودسوزی کرده بود درگذشت. یونس عساکره متولد ۱۳۶۲ پس از خودسوزی ابتدا به بیمارستان طالقانی آبادان و سپس به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شد اما درمان فایده‌ای نداشت و او درگذشت. مراسم تشییع جنازه او در خرمشهر برگزار شد.

انسان هایی در اطراف ما هستند که خود را آتش می زنند و ما همچنان صدای اعتراض آنها را نمی شنویم. نه قلمی و نه قدمی ،تنها خبرهای خودسوزی هایی را می خوانیم که هر کدام فریاد فروخورده ای است که تنها با زدن یک کبریت شعله ور می شود. یک استمداد است در نهایت استیصال و ناتوانی از آزاری که تمامی ندارد. انسان هایی که خودسوزی می کنند، می خواهند بازماندگان را تنبیه کنند و جانکاه ترین شیوه برای مرگ را انتخاب می کنند. خودسوزی مثل یک انفجار است؛ انفجاری که در یک لحظه رخ می هد و هرگز خاموش نمی شود. 

قوانین نابرابر و تبعیض حقوقی همواره از منابع ایجاد نارضایتی و در نهایت خودسوزی و خودکشی زنان است. علاوه بر مورد فوق، نامساعد بودن شرایط زندگی بعضی از خانواده ها و حساسیت و سخت گیری بیش از حد والدین به دخترانشان، ازدواج های اجباری، افسردگی، زاد و ولد بی رویه، حاملگی ناخواسته، فقر، مسئله ی سرپرستی کودکان (حضانت)، اعتیاد و بیکاری شوهر، ضرب و شتم زنان توسط شوهرانشان، چند همسری، اختلافات خانوادگی، پایین بودن سطح فرهنگ، مسائل ناموسی، توزیع نامتعادل امکانات بین مرد و زن، عدم آگاهی زنان به حقوق خود، نبود حمایت های اجتماعی و قانونی از عللی است که امید به زندگی را کاهش می دهد.

خودسوزی در مناطقی مانند ایلام، لرستان، کردستان، کرمانشاه، خوزستان، چهارمحال و بختیاری، اردبیل، آذربایجان شرقی، بخش ترکمن نشین استان گلستان و بوشهر نسبت به دیگر مناطق کشور بسیار شایع تر است.

در مناطق ذکر شده روابط بیشتر بر اساس طایفه ای و یا ایلی است و در آن مرد حرف اول را می زند و این امر باعث سرخوردگی در بین زنان و دختران و ایجاد محدودیت در روابط آنها می شود.بر اساس تحقیقات به عمل آمده توسط ایسنا، به جرات می توان گفت خودکشی در بین زنان متاهل نسبت به دختران مجرد بسیار شایع تراست.

علت خودکشی دختران مجرد معمولاً اعمال فشار از سوی خانواده، تجاوز جنسی، تهدید و ارعاب، احساس پوچی و بی توجهی خانواده است.

 در سال ۱۳۹۱، به طور متوسط ۴.۳۶ درصد از کل خودکشی ها، خودسوزی اعلام شد و در این میان در این سال استان ایلام بالاترین درصد خودسوزی را داشت و این رقم به ۷۱ درصد رسید که رقم بالایی حساب می‌آید. همچنین در مطالعه ای که توسط “لیلی پناغی” و همکارانش صورت گرفته است، در بین کلیه دانشجویان سال های ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۵، خودسوزی چهارمین شیوه خودکشی بوده است که با ۳۲ مورد گزارش شده، ۱.۱۲ درصد از کل خودکشی ها را شامل می شود و در بین زنان دانشجو با ۷.۸ درصد، دومین شیوه خودکشی محسوب می شود. 

در نهایت باید گفت آنچه در حال حاضر نگران کننده است بی توجهی سازمان ها و مسوولان ذی ربط به پدیده خودسوزی است. حل این آسیب احتماعی برای آنها ارزشی ندارد در حالیکه تاسیس خطوط تلفن بحران و خانه های امن، مراکز مشاوره یی خانوادگی، اصلاح و ساماندهی مراکز مشاوره قبل از ازدواج، ارتقای سطح فرهنگ جامعه در خصوص جایگاه شخصیتی زنان، پیش بینی و تشدید مجازات مردانی که به هر دلیل اقدام به همسر آزاری می کنند، تاسیس وزارت یا سازمان رفاه اجتماعی جهت ارائه خدمات کارآمد به افراد آسیب دیده و آسیب پذیر به عنوان راهکارهایی برای کاهش خودکشی و خود سوزی پیشنهاد شده است که بعضی اجرا و بعضی عقیم مانده اند.