کمپین مخالفان

عباس محمودی
عباس محمودی

اگر بخواهیم مطابق با معیار ها و مدل های رایج در عرصه ی جامعه شناسی، تبیین نسبتا مشخصی از وضعیت جنبش اعتراضی شکل گرفته پس از انتخابات جنجالی سال 88 ایران بدست دهیم، باید جنبش را در لحظه ی بازتوانی ( ریکاوری) در نظر گرفت.

در واقع بر اساس انطباقی ارگانیک، عموما جنبش های اجتماعی پس از قرار گیری در لحظه ی اوج توانمندی و حداکثر کنش گری نیازمند وقفه ی بازتوانی  خواهند بود، در واقع عمر جنبش های اجتماعی به واسطه ی به کارگیری لحظه ای حداکثر کنش گری توده های اجتماعی محدود بوده و در صورت ناکامی عموما ظرف دیگری برای تبیین مطالبات و برآوردن خواسته ها ایجاب می گردد. اما با نگاهی به اردوگاه معترضان حاضر در خواهیم یافت، امکان تحرک سیاسی و اجتماعی معترضان چه به واسطه ی انسداد و انقباض سیاسی ایجاد شده از سوی حاکمیت در داخل و چه به واسطه ی پراکندگی ی نخبگان معترض خارج از مرزها( چه به لحاظ عملی و نظری) به حداقل خود رسیده است. تحرک حداقلی جنبش، ابتکار عمل را در اختیار طرف مقابل قرار داده، آنچنان که سیر وقایع چند ماه گذشته، خود نمودی از تبلور گزاره ی اخیر است، چه آنکه معترضان تنها در مقام واکنش برآمده و این خود فاصله ی معنی دار وضعیت اردوگاه معترضان را با برهه ی اوج کنش گری در ماه های پس از انتخابات نشان می دهد. لذا تحرک حداقلی جنبش اعتراضی ایران در شرایط کنونی، گونه ای تعلیق سیاسی را به ذهن متبادر می کند: تعلیق در عرصه ی عمل و نظر

برخی تحلیل گران برآنند که در شرایط انسداد سیاسی، کنش گری، محتوم به هزینه ی قطعی است، در واقع وضعیت انسداد را به مثابه امتناع سیاسی در نظر می گیرند اما نباید از نظر دور داشت که ایجاب تحرک سیاسی در جامعه محصول جنبش های اجتماعی و منوط به بهره گیری از فرصت های سیاسی همچون شکاف های اجتماعی و سیاسی و مواقع بحران است.

قاعدتا راه برون رفت از این تعلیق، ایجاد تحرک سیاسی و ایجاد قالب و ظرف متناسب با آسیب های متبلا به جنبش اعتراضی حاضر است، قالب و ساختاری که ضمن رفع و دفع آسیب های کنونی جنبش، امکان ایجاد تحرک حداکثری و بهره مندی از حاملان جنبش اعتراضی حاضر را فراهم آورده همچنین با انتقال انباشت تجربه ی بدست آمده، امکان پوشش هر چه فراگیر تر توده های اجتماعی را فراهم آورد. این قالب جدید را می توان “ کمپین مخالفان رژیم مستقر” نام نهاد. نگارنده در ادامه سعی خواهد نمود ضمن تبیین ضروررت شکل گیری کمپین مخالفان به دلایل امکان آن پرداخته و صورت نسبتا روشنی از طرح کمپین بدست دهد. در واقع ضرورت شکل گیری کمپین مخالفان، ارائه طرحی متناسب با آسیب های مبتلا به جنبش اعتراضی حاضر بوده که در ساختار تازه ای پرداخته و بر مبنای رویکردی آسیب شناسانه ارائه می گردد:

-  اساسا نفس شکل گیری کمپین یا اردوگاه ها، همواره حسب شرایط اضطراری، موقت و البته ضروری است، فرض اولیه و البته ذاتی در کمپین ها بر راهبردی جمعی و فراگیر در راستای حفظ انسجام کمپین به مثابه یک مامن و فرصت جمعی استوار است، نگاهی به عرصه ی سیاسی ایران، جبهه ی معترضان، انسداد سیاسی حاکم و البته پراکندگی و فقدان دیالوگ میان نخبگان معترض از ضرورتی حتمی برای هم اندیشی و البته شرایط اضطرار حکایت می کند که در این بین ایجاد کمپین مخالفان در راستای ایجاب یک فرصت جمعی و البته موقت، ضروری و قابل تامل می نماید.

-  کمپین، اردوگاه تجمع مخالفان حاکمیت سیاسی خواهد بود، لذا در بادی امر، حامل هویت، وضعیت و خواسته ی مشخص و صریحی خواهد بود، چه آنکه عنوان کمپین، هویت صریح “مخالف” را برای حاملان خود ایجاد و عضو کمپین را به مثابه یک مخالف در وضعیت مشخص و روشنی در مقابل حاکمیت سیاسی قرار می دهد. همچنان که فقدان شفافیت و ابهام در استراتژی و هدف گذاری، نسبت نامشخص با حاکمیت سیاسی و سایر گروه ها از جمله آسیب ها و نقاط ضعف جنبش سبز بوده و هست، اساسا جنبش سبز در ایجاد هویت فردی مشخص برای حاملان خود( چه اصلاح طلب، میانه رو و چه مخالف) ناتوان بوده و حاملان خود را در وضعیت مبهم و مه آلودی قرار داده، هر چند این وضعیت در بدنه ی جنبش با رادیکال شدن خواسته ها تا حدودی مرتفع گردید، لیکن عدم انطباق خواست بدنه و رهبری جنبش همچنان مقوله ی بغرنج اردوگاه معترضان است.

-  درک سریع و بی واسطه ی خواست کمپین از سوی توده های اجتماعی. در واقع کمپین مخالفان حتی در نام و عنوان خود نمودی از وجود یک نقطه و گره سلبی مشخص یعنی مخالفت با حاکمیت سیاسی خواهد بود. اساسا مولفه ی شفافیت در طرح مطالبات به عنوان مولفه ی ساختاری جنبش های سیاسی و اجتماعی به مناسبت تسریع و تسهیل در انتقال بی واسطه ی خواست جنبش ها مورد تاکید قرار می گیرد. حال آنکه در جنبش سبز، طرح مطالبات متنوع، کلی گویی و ابهام، مجال درک سریع و بی واسطه را از توده های اجتماعی گرفته و توانایی قیاس ایشان را به حداقل رسانیده است.

-  کمپین مخالفان جلوه ی کمی و عددی مخالفان و نمایشگر وزن اجتماعی مخالفان در جامعه خواهد بود. طرح فراخوان های کمپین و فعالیت اعضای کمپین در طرح و جذب توده های اجتماعی و نمایش عددی مخالفان خود رسانه ی قابل اتکایی برای کمپین خواهد بود. در واقع کمپین مجال مشترکی برای حضور تمامی مخالفان خواهد بود، چتری فراگیر، فارغ از سلایق و مسلک ها و تنها بر مدار مخالفت و مقاومت در برابر استبداد و توتالیتاریسم حاکم، لذا ضمن ایجاد مجمعی فراگیر از گروه ها و نیروهای سیاسی، امکان دیالوگ فعال و تعامل سازنده را بر مدار مخالفت در جهت رسیدن به یک نقطه ی ایجابی فراهم خواهد نمود.

-  از جمله آسیب های مبتلا به جنبش اعتراضی حاضر در ایران، فقدان تشخیص و تباین کافی از حاکمیت سیاسی و جبهه ی موافقان نظام سیاسی است که ریشه در همان ابهام اولیه در استراتژی و خواست دارد. حال آنکه در جنبش های اجتماعی همواره سعی در ایجاد تمایز و تباین حداکثری در جهت بالا بردن قدرت قیاس توده های اجتماعی، مولفه ای اساسی است. در حقیقت ایجاد تمایز و تشخیص کافی با حاکمیت سیاسی مستقر دو نمود درونی و بیرونی را متحقق می نماید، نمود درونی آن معطوف به مسئله ی هویت جنبشها و حاملان آن بوده و نمود بیرونی، معطوف به نگاه حاکمیت سیاسی یا موافقان نظام مستقر خواهد بود. تمایز و تباین حداکثری مخالفان از نظام سیاسی حاکم، هویت و نمود بارزتر و منسجمی در اختیار حاملان جنبش قرار داده و از سوی دیگر تصویر بیرونی سازمان یافته و قابل اعتنایی مقابل حاکمیت سیاسی و توده های منفعل که هنوز به تصمیم مشخصی نرسیده اند ترسیم خواهد نمود. حال آنکه کمپین مخالفان در ابتدا، تمایز حداکثری را ایجاد و قدرت قیاس توده ها ی منفعل را حسب فاصله ی مشخص خود از حاکمیت سیاسی بالا خواهد برد.

-  همچنین رویکرد جنبش اعتراضی حاضر در عرصه ی نمادها، ابتکارات و طرح شعارها، غالبا مبین پژواک ضعیف شده ای از نمادها، شعارها و ابتکاراتی بوده که همواره مورد اتکای حاکمیت سیاسی بوده، لاجرم به واسطه ی هژمونی ابزاری، رسانه ای و در اختیار داشتن نهاد دین، هیچگاه نمود برتر و بارزتری نیافته است. در واقع تاکید بر نماد ها و المان های مذهبی در جنبش هم از سویی منجر به نادیده انگاشتن سلایق طیف سکولار حاضر در جنبش شده و از سوی دیگر ذیل هژمونی ابزاری و رسانه ای حاکمیت سیاسی و موافقان رژیم نمود مشخصی نیافته است. حال آنکه کمپین مخالفان به مثابه یک اردوگاه اضطراری و موقت، فارغ از سایر محدودیت های سازمان های سیاسی، از امکان مانور تبلیغی، رسانه ای و فراخوان های گسترده ی اجتماعی و سیاسی برخوردار بوده و ضمن ارائه شکل و قالبی جدید، به طرح نمادها و ابتکارات مشخص خود مطابق با هویت کمپین اقدام می نماید.

-  ایجاد هویت مخالفت در کمپین ضمن برخورداری از عنصر شفافیت، صراحت، قدرت تمایز بالا با نظام مستقر و فراگیری پایگاه های متنوع اجتماعی، چشم انداز مشخص و یکسانی را پیش روی تمامی مخالفان حاضر در کمپین قرار می دهد. در واقع وجود چشم انداز مشخص و البته یکسان برای حاضران در کمپین مخالفان که همانا عنصر “مخالفت” است، طرح و تدبیر راهبرد و نقشه ی راه را متناسب با چشم انداز “مخالفت” تسهیل خواهد نمود.

-  در نهایت آنکه اردوگاه مخالفان در راستای شکل گیری مجمعی فراگیر در جهت هم اندیشی بر مدار مخالفت با رژیم مستقر و شکل گیری هسته های مقاومت در داخل کشور با استفاده ازمدل ارتباط شبکه ای، ساختار قابل اتکایی برای ایجاد تحرک در جنبش اعتراضی و خروج از فضای تعلیق کنونی خواهد بود.