در ستایشجبهه سبز امید

عیسی سحرخیز
عیسی سحرخیز

پنج سال گذشت. چه زود و چه زیبا، هر چند همراه با سختی و مرارت و بیشتر برای بستگان و دوستان زندانیان سبز، ستم دیدگان مستقر در حبس و حصر و اکنون اغلب در مسیر آزادی، به عنوان عضوی مقاوم و استوار از “جبهه سبز امید”.

تا چشم به هم بزنیم به سالگرد انتشار بیانیه های رهبران “جنبش سبز” هم خواهیم رسید که در نیمه اول تیرماه۸۸، در اوج مقاومت مسالمت آمیز مردم ایران و تلاش همه جانبه برای بی اثرساختن نتایج انتخابات فرمایشی و زنده ساختن رای خود، پی در پی صادر شدند.

 پنج سال پیش، جبهه پوسیده “رای سازان” و “رای دزدان” تا به خود بجنبند، در اندک زمانی از روز تائید “انتصابات ۲۲ خرداد ۸۸ ” توسط شورای نگهبان، سه گلوله توپ سنگین از جانب سران اصلاحات در قالب بیانیه های سیاسی به خیمه و خرگاه اردوگاهشان فرود آمد و ده ها گلوله خمپاره از نوع بیانیه مرحوم آیت الله طاهری.

گلوله هایی بود با قدرت تخریب وسیع و گسترده که اقتدارگرایان نه تنها جرات و جسارت آن را نداشتند که اجازه دهند حتی یکی از این بیانیه ها در نشریات اصلاح طلب منتشر شود، بلکه بار دیگر در یک شب دست به توقیف فله ای شش روزنامه زدند، تنها به جرم باز نشر این بیانیه ها.

بیانیه های پی در پی مهدی کروبی و میرحسین موسوی و سخنان شورانگیز سید محمد خاتمی که در رد “کودتای نرم و مخملین”، در گرامیداشت یاد شهدای دو هفته اول جنبش منتشر می شد و روشن ساختن چشم انداز آینده. صدور این بیانیه های افشاگرانه در اوج یاس و انفعال مردم چنان هیجانی در قلب ملت و شور و امیدی در دل جوانان می آفرید که هنوز که هنوز است،- حتی پس از دستگیری های گسترده و حبس های سنگین و حصرهای غیرقانونی- شاهد اثرگذاری آن ها هستیم؛ همان شور و امیدی که چهار سال بعد تمام رشته های جریان تمامیت خواه را پنبه کرد و دولت “تدبیر و امید” حسن روحانی را روی کار آورد.

این بیانیه ها و اعلام مواضع، بخصوص صدور”مانیفست سیاسی” میرحسین موسوی درپنجشنبه دهم تیرماه ۸۸ - هم جهت با بیانیه صادره چهارشنبه شیخ اصلاحات - بسترساز شکل گیری “جنبش سبز” شد که چندی بعد به صورت خودجوش در راستای هدف محوری”جبهه سبز امید” شکل گرفت و هر روز هم که از عمر آن می گذرد گسترده تر و پربارتر می گردد و عامل از هم پاشی و تفرق جریان سیاسی- نظامی مقابل.

“جنبش سبز” که رهبری و هدایت میرحسین موسوی و شیخ مهدی کروبی را فرا راه خود قرار داده، نهادی فراتر از اصلاح طلبان و تحول خواهان است و به عبارتی تمامی فعالان سیاسی و کنشگران اجتماعی طرفدار “آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و صلح” را دربر می گیرد. نکته درخور توجه اینکه با تمام محدودیت ها و بگیر و ببندهای جبهه رو به اضمحلال اقتدارگرا، این آزادیخواهان حق طلب و ظلم ستیز، روز به روز از نظر کمی، تعداد و حضورشان، و از لحاظ کیفی، قدرت و اثرگذاری شان، بیشتر شده و می شود.

 این یک صف واحد ضد استبدادی است که تشکیل دهندگان آن از دل بازداشتگاه های خانگی و درون زندان های گوناگون واقع در گوشه گوشه این سرزمین پهناور، و حتی در پایتخت های بزرگ جهان، در برابر “اقتدارگرایان تمامیت خواه” ایستاده و می ایستند و نمایشی شگفت انگیز از پایداری، از خودگذشتگی، مبارزه و پیشروی را ارائه می کنند.

 شاخصه اصلی “جبهه سبز امید” این است که رهبران و رهروانش عضویت شان نه برای سهم خواهی احتمالی در روز پیروزی و بهره برداری از شرایط مطلوب است بلکه برای انجام وظیفه است، به ویژه در زمان سختی و مبارزه ؛-همان افرادی که به دلیل حق گویی و حق طلبی از زندان آزاد نشده خود را برای دور جدید حبس کشیدن آماده می کنند.

 پس از گذشت پنج سال از آن دوران خونبار اکنون تکلیف اعضای “جبهه سبز امید”، این رهروان “جنبش سبز” بیش از هر زمان روشن است و وظیفه اصلی تک تک اعضای چند میلیونی این جریان قوی سیاسی مشخص. چون زمانی میرحسین موسوی هوشیارانه فریاد برآورد: “اگر نا امید شویم، دولت احمدی نژاد اعتبارمی یابد، پس امید به آینده رساترین اعتراض ماست “.

 این عزیز ملت ایران، به همراه همسرش و شیخ مهدی کروبی، هرچند که اکنون در حصر خانگی هستند و دور از جامعه، اما شاهد پیروزی را در عمل در آغوش گرفته اند وچون دیگر اقشار مردم شاهد بی اعتباری احمدی نژاد هستند و افشای بی بصیرتی روی کار آورندگان این کوتوله سیاسی.

 اکنون اگرچه پنج سال گذشته، زود و تند و سریع و البته زیبا و خاطره انگیز، اما هنوز که هنوز است حرف همان حرف است و وظیفه همان وظیفه. اکنون نیز وظیفه رهبران و رهروان جنبش سبز چیزی نیست جز نور امید در دل خود و دوستان تاباندن و بر اساس سخن پروردگار یکدیگر را به “حق ” و “صبر” توصیه کردن.

 

“تمامی تلاش‌هایی که این روزها در مخالفت با شما صورت می‌گیرد برای آن است که از ثمربخش بودن اعتراضات قانونی خود ناامید شوید، زیرا تا ما ناامید نشویم این دولت از اعتبار واقعی برخوردار نخواهد شد. امید به آینده رساترین اعتراض ماست.”