گفت وگو♦ تئاتر

نویسنده
مرضیه حسینی

‎درحالی که جشنواره تئاتر دانشگاهی در تهران درحال برپایی است، بسیاری از دانشجویان فعال و خلاق هنر تئاتر به ‏دلایل مختلف در پشت در های بسته این فستیوال دانشجویی قرار گرفته اند. با ایمان اصفهانی دانشجوی مهندسی ‏متالوژی دانشگاه فردوسی که در نمایش”مرگ تصادفی یک آنارشیست” به عنوان بازیگر اول جشنواره منطقه ای ‏سبزوار شناخته شد، اما نمایش آنها به بدترین شکل ممکن و به دلیل دفاع از حقوق بشر توقیف گردید- گفت و گو کرده ‏ایم‎.‎

teatreinterview1.jpg

‎ ‎هرگز فراموش نمی کنیم‎ ‎

‎ ‎نمایشنامه “مرگ تصادفی یک آنارشیست”‏‎ ‎چه جذابیت هایی برای شما به عنوان مجری و تولید صحنه ای آن ‏داشت؟‎ ‎

قبل از مازیار شاهچراغی (کارگردان)من این نمایش داریو فو-نویسنده ایتالیایی- را مطالعه کردم و برای اجرای صحنه ‏ای آن پیشنهاد دادم. بعد از آن که مازیار هم آن را مطالعه کرد، فضای حاکم برآن را پسندید و چون به نظر ما اتفاقات ‏درون مایه ای نمایشنامه به لحاظ سیاسی بسیار به فضای روز ایران نزدیک بود؛با ایجاد فاصله گذاری در شیوه اجرایی ‏تلاش کردیم تا به بهترین وجه مناسب در قالب یک کار دانشگاهی آن را به اجرا برسانیم.‏

‎ ‎نمایش تان چه جوایزی را برد؟‏‎ ‎

تقریبا در همه قسمت ها برنده داشتیم. از سه کاری که انتخاب شدند این نمایش به عنوان دومین کار برتر بود. البته در ‏حق دانشجویان تنکابن با نمایش” قماربازان” هم بسیار اجحاف شد. من با آن گروه و قابلیت هایشان آشنا هستم. همه ما ‏گمان می بردیم آن نمایش اول شود. اما خب در ایران نمی شود چیزی را پیش بینی کرد.‏

‎ ‎قبل از مشکلات سبزوار در مراحل بازخوانی یا بازبینی اصلاحات به شما ابلاغ شده بود؟‏‎ ‎

بله.‏‎ ‎سه مورد در مرحله بازبینی وجود داشت. اول اینکه بازبین ها گفتند به دلیل شباهت پرچم ایتالیا به پرچم دولت ‏جمهوری اسلامی ایران استفاده از آن ممنوع است. دومین موضوع مسئله حجاب دختران در نمایش بود که به گمانم این ‏را بهانه ای برای خارج کردن از جشنواره داشتند. به دلیل اینکه ما همه می دانیم که در کجا و با چه هنجارهایی درحال ‏زندگی کردن هستیم. سومین مسئله هم حذف حرکات فرم در نمایش بود. به نظرشان این حرکات ایرانی نبود. آخر چگونه ‏می شود دریک نمایش خارجی از فرم ایرانی استفاده کرد؟‏


‎ ‎چه مدتی برای تمرین این نمایش وقت گذاشتید؟‎ ‎

‏9 ماه به طور مداوم تمرین داشتیم. از فروردین سال گذشته تا مقطع جشنواره روزی سه الی 4 ساعت تمرین می کردیم.‏

‎ ‎مشکلات سخت افزاری شما به لحاظ اجرایی در سبزوار و درطول تمرین چه بود؟‎ ‎

به دلیل حساسیت هایی که برای گروه ما به وجود آوردند مسئولین دانشگاهیان سبزوار بدترین سالن خودشان را در ‏اختیارمان قراردادند.‏‎ ‎درصورتی که در لحظاتی که نمایش ما اجرا می شد سالن های دیگر دانشگاه ها خالی بود. امکانات ‏نوری و صوتی ما برای اجرا اصلا مناسب نبود و همه چیز برای یک اجرای ناهماهنگ تنظیم شده بود.‏‎ ‎حتی ساعت و ‏روز اجرای ما در روزی تنظیم شده بود که دانشجویان دانشگاهی محل اجرا تعطیل بودند و حداقل کلاس ها برگزار می ‏شد.‏‎ ‎از مجموع تمریناتی که داشنیم فقط سی درصد را توانستیم به اجرا برسانیم.‏


‎ ‎دانشگاه فردوسی چه پشتیبانی را از شما به عنوان دانشجویان خود کرد؟‎ ‎

هیچ! دانشگاه فردوسی در مقابل این جریانات نه تنها هیچ حمایتی نکرد بلکه هزینه های گروه را هم نداد. تمامی هزینه ‏های این نمایش به عهده خودمان بود. حتی یک ریال هم کمک نکردند. برای دکور نمایش یک فایل را از دانشگاه می ‏خواستیم که آن را هم از ما دریغ کردند.‏

‎ ‎چرا؟‎ ‎

به دلیل اینکه می گفتند شما مورد سیاسی دارید. روز بازبینی یک نفر از امور فرهنگی و یک آخوندی که معلوم نبود از ‏کجا آمده به محل بازبینی آمدند و گفتند شما مجوز اجرا ندارید و ما از شما هیچ حمایتی نخواهیم کرد.‏

‎ ‎آیا نمایش تان را در دانشگاه هم اجرا نکردید؟‎ ‎

خیر. گفتند متن مناسب فضای عمومی مشهد نیست و تنها برای خانواده ها یک اجرای خصوصی داشتیم.‏

‎ ‎پس از اینکه متوجه شدید نمایش شما با وجود بردن اغلب جوایز و با اینکه آراء هیات داوران به نفع شما ‏صادر شده، از حضور در تهران منع شدید چه کردید؟‎ ‎

بارها به وزارت علوم مراجعه کردیم اما هیچ کس اصلا جواب ما را نمی داد. آراء را اعلام کردند اما جای اسامی ما ‏نقطه چین گذاشتند. به سعید هاشمی پور، دبیر جشنواره مراجعه کردیم. او این جمله را گفت: من و دلاورنژاد را به ‏حراست خواستند و گفتند این نمایش نباید به تهران بیاید، چون اینها مخالف نظام هستند.‏

‎ ‎آیا جوایز پس از اعلام کمیته داوران به شما داده شد؟‏‎ ‎

خیر.‏‎ ‎هیچ یک از آنها را به ما ندادند. با اینکه داوران و دبیر جشنواره به شرافت هنری شان قسم خورده بودند اما همه ‏شان تمام مسائل را نادیده گرفتند.‏

‎ ‎فعالیت سیاسی شما چه بود؟‏‎ ‎

ببینید ما در روز دانشجو یعنی 18 آذر ماه سال گذشته در دفاع از حقوق زنان، آزادی بیان و دفاع از حقوق بشر تجمعی ‏جلوی درب دانشگاه فردوسی مشهد برگزار و همان جا بیانیه ای را قرائت کردیم.این تجمع مدتها از شبکه پخش شد و ‏عکس های ما هم در سایت ها دیده می شد.‏

‎ ‎با این توصیفات درمورد آینده کاری تان چه برنامه ای دارید؟‎ ‎

نمی دانم.ما برای این نمایش زحمات زیادی کشیدیم. ما نه جایزه ای می خواستیم و نه هیچ مقام و رتبه ای. فقط با تمام ‏وجود دل مان می خواست این نمایش را در تهران هم اجرا کنیم. همین! برخورد دبیرخانه و مسئولین را هرگز فراموش ‏نخواهیم کرد.‏

رضا شمس از دیگر دانشجویان رشته تئاتر دانشگاه تنکابن است که امسال به عنوان یکی از بازیگران نمایش ‏‏”قماربازان” برای حضور در دوره اصلی جشنواره تئاتر دانشگاهیان در سبزوار با دیگر بازیگران نمایش ها به رقابت ‏پرداخت.‏‎ ‎با او در مورد اجرای پر سر و صدا همراه با ضرب و شتم پایان نمایش توسط مسئولین دانشگاه سبزوار به ‏گفتگو نشسته ایم.‏

teatreinterview2.jpg

‎ ‎خسته نباشید گفتن با مشت‎ ‎

‎ ‎آقای شمس درمورد شکل گیری نمایش‎ ‎‏”قماربازان”بگویید.‏‎ ‎

پس از اینکه متن نمایشنامه به دبیرخانه جشنواره یازدهم ارسال شد و جواب موافقت آن از سوی بازخوان ها رسید ‏تمرینات را به صورت مستمر آغاز کردیم. ترکیب بازیگران این نمایش از دانشجویان و فارغ التحصیلان واحد تنکابن ‏بودند. بنابراین با جدیت نزدیک به سه ماه کار را تمرین کردیم و در مرحله بازبینی با امتیاز اول به جشنواره منطقه ای ‏در سبزوار راه یافتیم. از همان روزهای اول قبولی کار، تلفن های متعدد از طرف دبیرخانه و دبیر این مجموعه به گروه ‏آغاز شد.‏

‎ ‎در تماس ها چه چیزهایی را به شما انتقال می دادند.‏‎ ‎

آقای سعید هاشمی پور در ابتدا می گفتند که فیلم بازبینی مجددا توسط کارکنان وزارت علوم مورد بررسی قرار گرفته و ‏با توجه به فضای کوچک شهر سبزوار این نمایش را درآنجا اجرا نکنید، درعوض من به شما تضمین اجرا در تهران را ‏می دهم. اما ما برای این نمایش زحمت کشیده بودیم و می خواستیم جنبه های رقابتی آن را هم ببینیم.‏

‎ ‎آیا تماس ها ادامه پیدا کرد؟‎ ‎

بله.حتی در مسیر تنکابن به سبزوار گفتند چند اصلاحیه دارید.اول اینکه نام اثر بزرگ گوگول را تغییر دهیم.یعنی از ‏قماربازان به هر نام دیگری که شبه ایجاد نشود. درنهایت تصمیم براین شد که نام نمایش به “‏‎ Rounders‏ “تغییر کند. ‏بعد گفتند که صحنه های مشروب خوری که اساس این نمایش است باید حذف شود. بنابراین مشروب ها به آب پرتقال ‏تبدیل شدند و بعد گفتند بازی قمار که ورق بازی بود نباید باشد به دلیل اینکه برخلاف موازین شرعی است.ما هم به ‏سراغ یک بازی دیگر با تایید وزارت ارشاد رفتیم.یک جور کارت بازی بود شبیه همان ورق قمار البته با تایید ارشاد. ‏بعد گفتند که بسیاری از دیالوگ ها باید تغییر کند. به گفته آنها همه اینها برای کم شدن حساسیت ها بود و نمایش ما در ‏تهران با همان سبک اصلی اجرا می شود. ما هم اعمال کردیم ولی در نهایت اتفاق دیگری برای نمایش ما افتاد.‏

‎ ‎برخورد مسئولین جشنواره در سبزوار با گروه شما چگونه بود؟‎ ‎

متاسفانه باید بگویم در تمام جشنواره هایی که حضور داشتم این بدترین آنها بود. برخورد های زننده از روز اول شامل ‏حال همه گروه ها شد.انگار اصلا دوست نداشتند چنین جشنواره ای در شهرشان برگزار شود.‏

‎ ‎هنگام اجرا چه اتفاقاتی افتاد؟‏‎ ‎

ده دقیقه مانده به اجرا، در حالی که همه ما در حال تمرکز برای اجرا بودیم، ناگهان یکی از مسئولین حراست دانشگاه به ‏سالن آمد وبا فریاد های مکرر می گفت این نمایش به دستور ریاست دانشگاه نباید در اینجا اجرا شود. روی صحنه آمد و ‏همه چیز را متوقف کرد.همه ما حیرت زده بودیم. به هرحال با وساطت ها مجوز اجرا صادر شد و ما شروع کردیم.‏

‎ ‎ماجرای کتک کاری چه بود؟‏‎ ‎

در حین اجرا مسئولین دانشگاه عده ای از دانشجویان خود را به اتاق رختکن ما فرستادند.آنها هم با سر و صدا و نواختن ‏سازهای بادی تمرکز ما را به هم ریختند.پس از اجرا بچه ها عصبی شده بودند و کنک کاری شد.‏

‎ ‎نمایش شما چه جوایزی را برد؟‏‎ ‎

بازیگری اول و سوم و کارگردانی.همه فکر می کردند که نمایش به تهران می رسد.محل اختتامیه را جا به جا کردند. در ‏اختتامیه گفتند به دلیل به وجود آمدن مشکلات آراء خوانده نخواهد شد و در تهران به وسیله روزنامه ها و سایت ها اعلام ‏می شود.اختتامیه هم شلوغ شد و مسئولین با گروه مرگ تصادفی یک آنارشیست به کتک کاری پرداختند.کار به نیروی ‏انتظامی کشیده شد و درحالی که 4 گشت نیروی انتظامی در برابر هتل محل اسکان و اختتامیه آماده بودند همه چیز به ‏تلخی تمام شد.‏

‎ ‎وقتی فهمیدید که کارتان انتخاب نشده چه عکس العملی داشتید؟‎ ‎

باید چه می کردیم؟همه جا رسم براین است که از یک نمایشنامه خوانی کار را به نمایش صحنه ای تبدیل می کنند اما به ‏ما گفتند که نمایش شما از بخش صحنه ای به بخش نمایشنامه خوانی جشنواره تهران راه پیدا کرده. خنده دار بود! ‏درنهایت از همان بخش هم ما را حذف کردند و کسی هم چیزی نگفت.‏

‎ ‎فکر می کنید دلیل این همه فشار چه بود؟‎ ‎

نمی دانم.‏‎ ‎فقط پیشنهاد می کنم اگر پولی که دوستان در بخش بازخوانی می گیرند که آثار را بخوانند، واقعاً آنها را مطالعه ‏کنند. بازخوان ها اگر می دانستند که کاراکترها در نمایش ورق بازی می کنند و مشروب می خورند و اصلا اساس ‏نمایش براین است چرا کار را قبول می کنند. پس معلوم است که غیر کارشناس ها آنجا نشسته اند و فقط پول می خورند. ‏اگر بازبین ها کار را به عنوان نمایش اول انتخاب می کنند همکاران شان به آنها احترام بگذارند و آراء را سالم و ‏سلامت بخوانند. پس معلوم است که اینها خودشان را هم قبول ندارند. مگر در نمایش “ننه دلاور”‏‎ ‎که از آلمان آمده بود و ‏در جشنواره فجر ما هم شرکت کرد کاراکترها مشروب نمی خوردند و ورق بازی نمی کردند و یا حرکات مستهجن ‏انجام نمی دادند.‏‎ ‎حالا دیگر ما بدیم و آنها خوب. این انصاف نیست!‏