آرش نوروزی
آیا این خبر را شنیده اید؟ ایران، عراق نیست. این دو کشور همسایه به ظاهر شبیه یکدیگرند. ایران و عراق به ترتیب دومین و سومین ذخائر انبوه نفت جهان را در اختیار دارند، اکثریت شیعه در این دو کشور زندگی می کنند، کیلومترها خط مرزی مشترک دارند و در یک جنگ هشت ساله خونین و بی فایده که بیش از یک میلیون قربانی گرفت، با یکدیگر جنگیدند. قبل از هجوم نظامی غیرقانونی آمریکا به عراق، هر دو کشور دشمنان سرسخت آمریکا بودند و از سوی این کشور لقب “محور شرارت” را گرفتند. همه می دانستند که ایران هدف بعدی آمریکا است.
در سال های اخیر، اظهارات آمریکا برعلیه ایران، بسیار شبیه به تبلیغات جنگ عراق بوده است- سلاح های کشتار جمعی، ”تهدید جدی برای صلح جهانی”، نقض حقوق بشر، نادیده گرفتن “جامعه بین الملل” و غیره. یکی از تازه ترین استدلال ها در خصوص ادامه جنگ عراق این است که عقب نشینی نیروهای آمریکا، ایران را “جسور” خواهد کرد. بنظر می رسد تمامی این موارد ادامه سناریوی ضعیف، پرهزینه و ناخوشایند قبلی است.
البته تفاوت هایی هم میان ایران و عراق وجود دارند. عراق اساسا ً یک کشور عرب و ایران یک کشور فارس است. از لحاظ جغرافیایی، وسعت ایران حدودا ً 3.75 برابر وسعت عراق است و نواحی کوهستانی بیشتری دارد. جمعیت ایران نیز تقریبا ً 2.5 برابر جمعیت عراق است. متأسفانه عراق امروز کشوری است که از یک زیربنای سست سیاسی و مدنی برخوردار است و بخاطر سال ها جنگ، تحریم های ظالمانه و خشونت های فراگیر فرقه ای تضعیف شده است. از سوی دیگر، ایران به رغم جدال با بیکاری، کمبود سوخت و انزوای روزافزون بین المللی، از یک دولت باثبات، یک ارتش پرابهت و یک نفوذ بسیار قوی در منطقه برخوردار است.
بنابراین گره خوردن موضوع ایران با عراق بیشتر می تواند بخاطر نام های تقریبا ً مشابه آنها باشد که اغلب اشتباه تلفظ می شوند. و هیچکس، از جو سیکسپک گرفته تا بزرگترین رهبران جهان، از این قاعده مستثنی نیست. این موضوع نشان دهندۀ تصویری است که بسیاری از آمریکایی ها از این دو کشور در ذهن خود ساخته اند. نام های ایران و عراق به کرات به جای یکدیگر و به طور مترادف در میان آنها شنیده می شوند، به گونه ای که این شباهت تقریبا ً غیرارادی شده است. در نتیجه سوء برداشت هم اجتناب ناپذیر می شود.
البته لزوما ً همیشه این اشتباهات غیرعمدی نیستند. گزارش شده است که دونالد رامسفلد وزیر دفاع اسبق آمریکا و معمار جنگ عراق در یادداشت های داخلی خود به کارکنانش به دستورالعمل هایی مانند “عراق را به ایران ارتباط دهید”، اشاره کرده است. بوش نیز در اولین کنفرانس مطبوعاتی خود در فوریه سال 2007 به هنگام بحث با خبرنگاران دربارۀ موضوع ایران، به اشتباه نام عراق را می برد: “حالا بگذارید به موضوع ایران برگردیم. ما یک استراتژی جامع برای عراق (ایران) داریم. ما مسائل متعددی با عراق (ایران) داریم. که البته یکی از آنها نفوذ در عراق است. موضوع دیگر این است که آیا آنها ساخت سلاح اتمی را کنار می گذارند یا خیر. و من معتقدم که ایران دارای سلاح اتمی برای صلح جهانی بسیار خطرناک خواهد بود.”
اگرچه سیاستمداران، صاحبنظران و عموم مردم، تصورات یکسانی دربارۀ ایران و عراق دارند، اما دائما ً تکرار می کنند که “ایران، عراق نیست.” اتهامات آمریکا در خصوص سلاح های کشتار جمعی عراق و ادامۀ فعالیت تسلیحات اتمی ایران (که هم اکنون گزارش جدید نای آن را نقض کرده است) نشان داده اند که اطلاعات موثقی در دست نیست. به علاوه، در دنیای ستیزه جوی سیاست که از واقعیت کناره می گیرد، اغلب یافتن زمینۀ مشترک دشوار است. وقت آن رسیده است که آمریکا و ایران یک گفتگوی جامع و منطقی را بدون پیش شرط آغاز کنند. پروسه دیپلماتیک باید از جایی شروع شود، پس چرا با چیزی آغاز نشود که همه احزاب می توانند دربارۀ آن توافق کنند: این اظهار نظر معتبر که “ایران، عراق نیست.”
منبع: آنتی وار، 2 ژانویه، 2008