گروه پژوهش رسانه کمپین‎ ‎

نویسنده

زنان‎ ‎در جامعه ما به دلیل زن بودن و تبعیض های مبتنی بر جنس با مشکلات و‏‎ ‎نابرابری های بسیار مواجهند. ‏در این میان وجود قوانین نابرابر حقوقی‎ ‎اگرمهمترین نابرابری نباشد قطعاً ملموس ترین، مشخص ترین و ‏فراگیرترین ترین‎ ‎تبعیضی است که علیه آنان صورت می گیرد. این قوانین زنان را موجوداتی ناقص‎ ‎و جنس دوم ‏می پندارد و بدون توجه به شأن انسانی و شرایط نوین زندگی‎ ‎اجبارها و مشکلاتی را برای آنها به وجود می ‏آورد و به جای آنکه به پیشرفت‎ ‎و توسعه جامعه کمک کند زنان، مردان و خانواده های ما را به قهقرا می برد.‏

‎ ‎کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیزبرای گسترش آگاهی از‎ ‎این تبعیض، عمومیت بخشیدن ‏به خواسته تغییر قوانین تبعیض آمیز در جهت تحقق‎ ‎برابری حقوقی و رهایی خانواده های ایرانی از مصیبتهای ‏حقوقی شکل گرفت‎. ‎نقطه تمایز این حرکت با بسیاری از حرکت ها و فعالیت های برابرخواهانه این‎ ‎است که این ‏بار فعالان کمپین هستند که در حرکتی از پایین به بالا به سراغ‎ ‎مردم می روند، وارد فضاهای عمومی و ‏خصوصی می شوند، با تشریح وجوه غیر‎ ‎انسانی و تبعیض آمیز قوانین بذرهای آگاهی را در سراسر این ‏سرزمین می‎ ‎پراکنند و با آموزش های چهره به چهره و استفاده از شیوه های خلاقانه‎ ‎ارتباطات انسانی زنان و ‏مردان آزادیخواه را در جنبشی مسالمت جویانه و مدنی‎ ‎دخیل می کنند‎.‎

طی یکسالی که از آغاز به کار کمپین با تمامی فراز و‎ ‎نشیبها و مشکلات تحمیل شده بر آن می گذرد تمامی تلاش ‏فعالان کمپین پیشبرد‎ ‎اهداف این حرکت بوده است. با وجود این، به دلیل گستردگی کار و علی رغم‎ ‎مستندات ‏نوشتاری و تصویری تا کنون تصویری آماری از این حرکت ارائه نشده‎ ‎است. ازاین رو در گروه پژوهش سایت ‏تغییر برای برابری بر آن شدیم در اولین‎ ‎گام برای برآورد شناخت مردم شهر تهران از این جنبش پر تکاپو ‏پیمایشی در‎ ‎این شهر انجام دهیم. طبیعی است که انجام تحقیقات کمّی اطلاعات سطحی از‎ ‎جامعه آماری به دست ‏می دهد و البته نمی توان در حیطه این نوع تحقیقات بیش‎ ‎از این انتظار داشت. امروزه ثابت شده که برای ‏شناخت کامل جامعه آماری و‎ ‎مخاطبان، تحقیقات کمّی و کیفی هر دو مورد نیاز است و شناخت کامل و همه‎ ‎جانبه جامعه آماری مستلزم تلفیق این روش ها است گرچه در مواقع خاص و بر‎ ‎حسب اهداف می توان هریک ‏از این تحقیقات را به تنهایی به کار برد‎.‎

با اذعان به اینکه اطلاعات و نتایج بدست آمده از پژوهش‎ ‎کمی منطبق بر اهداف اولیه آن است و در مجموع ‏استنتاج نتایج عمیق تر از‎ ‎عهده این نوع پژوهش ها و ابزار پرسشنامه خارج است، این پژوهش را در آستانه‎ ‎یکسالگی کمپین انجام دادیم که چکیده ای از آن در سالگرد کمپین یک میلیون‎ ‎امضا در قالب بروشوری(1) با ‏عنوان “شهروندان تهرانی کمپین را می شناسند؟” ‏‎ ‎منتشر شد. به همراه بروشور، گزارش تفصیلی پیمایش (2) ‏برای آگاهی بیشتر از‎ ‎جزییات این طرح از جمله روش نمونه گیری، نحوه اجرا، جداول و … ضمیمه‎ ‎مقاله است‎.‎

هدف اولیه: تهرانی ها چقدر کمپین را می شناسند؟

از آنجا که ابزار اطلاع رسانی ما سایت و ارتباط چهره به‎ ‎چهره با مردم بوده است، مهم ترین هدف مان این بود ‏که ببینیم چند درصد از‎ ‎شهروندان تهرانی کمپین را می شناسند و ابزارهای اطلاع رسانی تا چه حد موثر‎ ‎بوده ‏اند. هرچند می دانستیم که با چنین ابزارهایی نمی توان انتظار داشت‎ ‎سطح وسیعی از مردم کمپین را بشناسند. به ‏علاوه، بر این باور بودیم که‎ ‎آگاهی از میزان شناخت مردم به تفکیک مناطق شهری، جنس، شغل و تحصیلات، ‏نقاط‎ ‎ضعف و قوّت کار ما را نمایان و در نهایت امکان بازنگری و برنامه ریزی های‎ ‎دقیق و کاربردی را فراهم ‏می کند. هدف اخیر با توجه به مشکلاتی که در این‎ ‎یکساله از جهت جمع آوری امضا دامنگیر کمپین بوده است ‏برایمان بسیار مهم‎ ‎بود‎.‎

اهداف ثانویه: پیمایش به مثابه روشی برای شناساندن کمپین

این پژوهش علاوه بر تحقّق اهداف فوق، اهداف جانبی نیز‎ ‎داشت. با وجود آنکه اطلاع از میزان شناخت مردم از ‏کمپین هدف اولیه و مشخص‎ ‎پیمایش مذکور بود اما این کار در نهایت سبب می شد مردمانی که تا آن زمان‎ ‎از ‏وجود کمپین آگاهی نداشتند با شنیدن نام کمپین یک میلیون امضا مشتاق‎ ‎دانستن اطلاعات بیشتری در این زمینه ‏شوند. پرسشگران می توانستند بعد از‎ ‎انجام پرسشگری(پر کردن فرمها)، در صورت تمایل افراد اطلاعات لازم ‏را به‎ ‎آنها ارائه دهند بدین ترتیب در مدّت زمان کوتاهی تعداد قابل توجهی از مردم‎ ‎تهران دست کم با نام کمپین و ‏علاقمندان با فعالیت های آن آشنا می شدند‎. ‎هدف دیگر، انجام کار جمعی و منسجم میان اعضای کمپین برای ‏ایجاد وحدت بیشتر‎ ‎و ترویج روحیه همکاری بین اعضای کمیته ها بود. در این پیمایش و در انجام‎ ‎پرسشگری ‏اعضای کمیته های مختلف می توانستند با یکدیگر همکاری کنند و بدین‎ ‎ترتیب یک کار جمعی دیگر با ارائه ‏نتایج مشخص در زمان کوتاهی صورت بگیرد‎.‎

دیگر آنکه، سرانجامِ موفقیت آمیز این کار با تمام خطرات و‎ ‎مشکلات امنیتی و بیرونی که در جریان انجام این ‏نوع فعالیت های مسالمت‎ ‎جویانه وجود دارد باعث می شد که تا حدودی بر فضای رعب و وحشت احتمالی از‎ ‎حضور در فضای عمومی غلبه کنیم و بدین طریق انگیزه و روحیه اعضا بیش از پیش‎ ‎تقویت شود‎.‎

روند پیمایش: چهره به چهره در 10 محله تهران

جامعه آماری ما شهروندان تهرانی بودند، این تحقیق را بر‎ ‎روی نمونه ای نزدیک به 1000 نفر از شهروندان ‏تهرانی بالاتر از 18 سال که‏‎ ‎ساکن ده محله شهرتهران بودند انجام دادیم. محلات را با روش تصادفی‎ ‎سیستماتیک ‏و افراد هر محله را با روش نمونه گیری تصادفی انتحاب کردیم. این‎ ‎محلات عبارت بودند از : اقدسیه، ‏پاسداران، شهرآرا، شهران، نارمک، جوادیه،‎ ‎نواب، افسریه،انقلاب ،بهجت آّباد‎.‎

درمورد انجام این پیمایش از این منظر که کارمان علمی است‎ ‎یا نه، (چون این پرسشی است که هم برخی ‏دوستان پژوهشگر رو در رو از ما‎ ‎پرسیدند و هم بسیاری از شنیده های غیر مستقیم! حاکی از آن بود) اطلاعات‎ ‎بیشتر را در گزارش تفصیلی کار ارائه داده ایم و از نقد مخاطبان مان نیز‎ ‎استقبال می کنیم‎.‎

برای انجام پیمایش کلیه مراحل آن داوطلبانه و توسط اعضای‎ ‎کمیته های مختلف کمپین ( مادران، رسانه، ‏شهرستان ها، پی گیری داوطلبان‎) ‎انجام شد. این افراد همه در جلسات توجیهی شرکت کردند و پیمایش پس از‎ ‎برگزاری جلسات توجیهی انجام شد. با توجه به کمبود پرسشگران و اقبال کم‎ ‎کمیته ها از دعوت کمیته رسانه، ‏بعضی از پرسشگران ناچار شدند که در دو محله‎ ‎کار کنند .به طور کلی تعداد 17 نفر پرسشگر در 10محله ‏کار پرسشگری را‎ ‎انجام دادند‎.‎

شناخت 818 درصدی مردمان از کمپین‏‎ / ‎پرسش های پیش رو

نتیجه ای که منتظرش بودیم شگفت زده مان کرد: در کل 8/18‏‎ ‎درصد شهروندان تهرانی کمپین را می شناسند! ‏این نتیجه با توجه به محدودیت‎ ‎های معرفی کمپین در یکسال گذشته، نتیجه ای قابل توجه و بیش از انتظار و‏‎ ‎حدس هایی است که پژوهشگران در ابتدای کار می زدند. شاید گفته شود که لابد‎ ‎چون کارتان علمی نیست و ‏پرسشگرانتان تجربی هستند نتیجه چنین شده است اما‎ ‎باید بگوییم تمام مراحل کار پرسشگری به دلیل انتخاب ‏پرسش های کوتاه که‎ ‎تنها به منظور درک شناخت یا عدم شناخت مردمان از کمپین بود جایی برای‏‎ ‎اعمال نظر یا ‏دریافت جواب مثبت نداشت. انتخاب تصادفی افراد از سوی‎ ‎پرسشگران نیز امکان پیدا کردن افرادی را که کمپین ‏را می شناختند به صفر می‎ ‎رساند. علاوه براین میزان شناخت مخاطب از کمپین برای ما به معانی محک زدن‎ ‎روش های ارتباطی مان و برنامه ریزی درست برای آن بود نه متوسل شدن به‎ ‎دستاویزهای پوپولیستی برای ‏تبلیغ کمپین. نتیجه 818 درصد شناخت از کمپین‏‎ ‎برای ما، همان قدر لذت بخش بود که کم تاثیری رسانه ‏اینترنتی کمپین در میان‎ ‎مردم غم انگیز. بسیاری از مردم نه امکان استفاده از اینترنت را دارند و نه‎ ‎آشنایی با این ‏ابزار را و از این رو نیاز به رسانه های مکتوب و جلب توجه‎ ‎نشریات برای انعکاس خواسته های کمپین ‏ضروری است‎.‎

در برابر این پرسش که نتیجه 818 درصدی چگونه حاصل شده‏‎ ‎است، متوجه ابزارهای ارتباطی مان شدیم. به ‏این نتیجه که بیشترین شناخت‎ ‎مردم از کمپین نتیجه کار داوطلبان جمع آوری امضا و ارتباط چهره به چهره‎ ‎بامردمان است. دریافتیم بکار گیری روش هایی که به مثابه رسانه عمل می کنند‎ ‎در شناخت کمپین موثر است. ما ‏در واقع در ارتباط چهره به چهره در نقش رسانه‎ ‎عمل می کنیم و به همین دلیل است که جمع آوری امضا نه تنها ‏در راستای اهداف‎ ‎کمپین مهم است که در ارتباط گیری و رسانه ای عمل کردن بس تاثیرگذار است. و‎ ‎بازهم به ‏همین دلیل است که روش پرسشگری درباره کمپین را به رغم نتایج مثبت‎ ‎یا منفی آن و به رغم خرده گیران علم ‏جو روشی می دانیم که به مثابه رسانه‎ ‎عمل می کند. این که درمدتی کمتر از 10 روز و به رغم مشکلات امنیتی ‏که برخی‎ ‎از پرسشگران را از دایره کار خارج کرد 17 پرسشگر نزدیک به هزار نفر از‏‎ ‎مردمان را حتی با ‏واژه کمپین آشنا می کنند در این فضای بی رسانه پرترس‎ ‎شاید حتی بیش از رسیدن به شناخت 818 درصدی ‏مردمان پر ارزش باشد‎.‎

تفاوت چشمگیر بین محله های تهران از نظر آگاهی از کمپین / ضرورت جمع آوری امضا بطور سیستماتیک

در میان 10 محله ای که پیمایش انجام شد نتایج دو محله‏‎ ‎چشمگیر بود. محله اقدسیه با 237 درصد بیشترین ‏شناخت و محله نارمک با 0‏‎ ‎درصد کمترین شناخت را نسبت به کمپین داشته اند. بنابراین تفاوت چشمگیری‎ ‎بین ‏محله های مورد مطالعه از نظر آگاهی از کمپین وجود دارد. در محله‎ ‎اقدسیه بیشترین درصد آشنایی با ‏کمپین(5/13درصد) ازطریق شبکه های ماهواره‎ ‎ای بوده است. نتایج به دست آمده برای برخی از پرسشگران ‏نگران کننده بود‎. ‎چرا که تصور می کردند در زمانه ایی که از هر نوع ارتباطی سناریویی ساخته‎ ‎می شود وصل ‏کردن کمپین به خارج چندان دشوار نیست. در حالی که چنین نیست‎. ‎این نتایج از نبود رسانه آزاد خبر می دهند. ‏به علاوه، اخبار و فعالیت های‎ ‎کمپین یک میلیون امضا همان طور که در رسانه آن منتشر می شود قابلیت انتشار‏‎ ‎واعلام از هر رسانه دیگری را دارد، و کمپین تلاش دارد که صدای حق خواهی‎ ‎خود را از هر تریبونی اعلام ‏کند حتی از تریبون های رسمی و حتی از سوی‎ ‎مخالفانش‎.‎

در نتایج حاصل از نحوه آشنایی با کمپین به تفکیک محلات‎ ‎مشاهده می شود که در محله نواب با 614 درصد ‏بیشترین آشنایی با کمپین از‎ ‎طریق برخورد با داوطلبان صورت گرفته است. زیرا داوطلبان جمع آوری امضا در‎ ‎این محله بسیار فعال بوده اند. بنابراین این نتایج نشان می دهد که کار جمع‎ ‎آوری امضا در تهران باید بطور ‏سیستماتیک و با برنامه ریزی های دقیق و‎ ‎متمرکز در محلات این شهر انجام شود. زیرا تاکنون جمع آوری ‏امضا بدون‎ ‎برنامه ریزی خاصی انجام شده و افراد اکثراً بطور پراکنده و در محله هایی‎ ‎امضا جمع کرده بیشتر ‏در آن سکونت داشته اند. همچنین با توجه به اینکه که‎ ‎حجم جامعه آماری این پژوهش کلیه شهروندان تهرانی و ‏خیلی وسیع بود به این‎ ‎نتیجه رسیدیم که برای جمع آوری اطلاعات جزیی تر و دقیقتری جامعه آماری‎ ‎پیمایشهای ‏بعدی را صرفاً مناطق شهر تهران انتخاب کنیم. در واقع تکرار‎ ‎پیمایش ها را به تفکیک مناطق در برنامه کار ‏خود قرار دهیم تا برنامه ریزی‎ ‎های منطقه ای هم راحت تر صورت گیرد‎. ‎روش چهره به چهره مؤثرترین ‏روش در شناساندن کمپین / نیاز به رسانه مکتوب و‎ ‎حضور در رسانه های مکتوب‎ ‎از زمان آغاز به کار کمپین، ‏سایت آن «تغییر برای برابری» به عنوان ابزار‎ ‎اطلاع رسانی این جنبش، از حرکت نایستاده است، علاوه بر آن ‏روش چهره به‎ ‎چهره برای جمع آوری امضا روش غالب در کمپین برای ارتباط با مردم و جمع‎ ‎آوری امضا بوده ‏است. در کنار این دو ابزار و روش، سایت ها و نشریات زنان،‎ ‎رسانه های مکتوب با در نظر گرفتن ممیزی ‏های تو درتو وشبکه های ماهواره ای‎ ‎گاه اخبار کمپین را منتشر کرده اند. اما وقتی درباره نحوه آشنایی با کمپین‎ ‎یک میلیون امضا ازطریق گزینه هایی چون اینترنت، شبکه دوستان و آشنایان،‏‎ ‎برخورد با داوطلبان، مطبوعات، ‏رسانه های جمعی و شبکه های ماهواره ای پرسش‎ ‎کردیم، بیشترین درصد آشنایان با کمپین را شبکه دوستان و ‏آشنایان(56 درصد‏‎) ‎تشکیل می دادند و به ترتیب برخورد با داوطلبان(94 درصد)، شبکه های‎ ‎ماهواره ‏ای(83 درصد) اینترنت(2 درصد )، رسانه های جمعی (1/1درصد )و‎ ‎مطبوعات(50 درصد) بوده است. ‏شایان ذکر است این درصدها نسبت به کل جامعه‎ ‎مورد مطالعه بدست آمده یعنی با در نظر گرفتن اینکه 281 ‏درصد از افراد‎ ‎مورد مطالعه که کمپین را نمی شناختند. بدین ترتیب در میان آشنایان با‎ ‎کمپین بیشترین شناخت از ‏طریق شبکه دوستان و بستگان حاصل شده است و کمترین‎ ‎شناخت هم مربوط به مطبوعات بوده است‎.‎

همان طور که در بالا اشاره شد نکته دیگری که ما را متوجه‎ ‎محدودیت هایمان کرد درصد پایین آشنایان با کمپین ‏از طریق اینترنت بود‎. ‎یعنی تنها حدود 2 درصد افراد آشنا با کمپین از طریق اینترنت کمپین را‏‎ ‎شناخته بودند. ‏گزینه های برخورد با داوطلبان (9/4درصد ) و شبکه دوستان و‎ ‎آشنایان(56 درصد) درصد بالاتری را نسبت ‏به گزینه شناخت از طریق اینترنت‎ ( 2‎درصد) نشان می دهد. بر اساس این نتایج، روش چهره به چهره (شبکه ‏دوستان و‎ ‎آشنایان و برخورد با داوطلبان) در ارتباط با مردم روش مؤثرتری در شناساندن‎ ‎کمپین بوده است. ‏علاوه بر این با اینکه مهمترین ابزار رسانه ای و اطلاع‎ ‎رسانی کمپین سایت اینترنتی آن است و با وجود تلاشی ‏که برای شناسندن کمپین‎ ‎از طریق سایت اینترنتی آن (تغییر برای برابری) و دیگر رسانه های حامی و‎ ‎اطلاع ‏رسان می شود هنوز فعالیت در فضای مجازی جوابگو و کافی نیست و نیاز‎ ‎به یک رسانه مکتوب احساس می ‏شود. این مسأله بدلیل دانش اندک، فراگیر نبودن‎ ‎فرهنگ استفاده از اینترنت و همچنین عدم دسترسی به آن در ‏همه سطوح جامعه‎ ‎چندان دور از انتظار نیست‎.‎

با وجود مشکلاتی که در استفاده از رسانه های عمومی وجود‎ ‎دارد نیاز به فعالیت بیشتری داریم. ارتباط بیشتر با ‏نشریات مکتوب و‎ ‎فعّالان مطبوعاتی برای انعکاس بیشتر خواسته های کمپین در رسانه های داخلی‎ ‎و خارجی ‏صدایمان را بلندتر می کند. ارائه مقالات با موضوعات مربوط به‎ ‎فعالیت کمپین و خواسته های مطرح شده آن در ‏بیانیه و دفترچه کمپین، و درج‎ ‎آنها در مجلات و نشریات پرتیراژی که مورد اقبال عامه مردم و خصوصاً زنان‎ ‎است می تواند آنها را به تحقق اهداف کمپین نزدیک کند. موضوع این مقاله ها‎ ‎می تواند در خصوص وجود ‏نابرابریهای حقوقی و تاثیر آنها بر زندگی خانوادگی،‎ ‎آگاه کردن مردم و دعوت از آنان برای پایان دادن به ‏نابرابریهای حقوقی با‎ ‎تمرکز بر روشهای جمعی و مسالمت آمیزی همچون جمع آوری امضا باشد. همچنین‎ ‎ابداع ‏شیوه های اطلاع رسانی و استفاده از سایر روش های اطلاع رسانی ضروری‎ ‎است. ارسال خبرنامه های ‏الکترونیکی بسیار تأثیر گذار است اما اگر منابع و‎ ‎امکانات اجازه دهد باید بر چاپ این خبرنامه ها و انتشار آنها ‏در محافل‎ ‎تجمع زنان نیز سرمایه گذاری شود. علاوه بر این، نقش و انتشار مداوم‎ ‎خبرنامه کمپین و پخش آنها در ‏کارگاه های آموزشی و شهرستان ها می تواند در‎ ‎کاهش این ارتباط موثر باشد. برای کاهش هزینه می توان فایل ‏این خبرنامه ها‎ ‎را برای اعضا ارسال کرد تا هریک با هزینه خود به تعداد مورد نیاز تهیه و‎ ‎در بین دایره ‏دوستان وآشنایان پخش کند‎.‎

برخی نتایج جانبی این پژوهش‎ ‎

در دسترس نبودن بیانیه / ضرورت ارتباط مداوم با شبکه دوستان و آشنایان از طریق گسترش کارگاه های ‏غیررسمی

نتایج این پژوهش نشان می دهد که4/67 درصد افراد نمونه که‏‎ ‎با کمپین آشنایی داشته اند اظهار داشته اند که ‏بیانیه را امضا کرده اند‎. ‎بنابراین تقریبا نیمی از آنها بیانیه را هنوز امضا نکرده اند. در بسیاری‎ ‎موارد امضا ‏نکردن بیانیه نه از سر مخالفت که در اثر دسترسی نداشتن به‎ ‎بیانیه بوده است‎.‎

در میان کسانی که از کمپین مطلع بودند با کسانی برخورد‎ ‎داشتیم که از طریق شبکه دوستان و آشنایان با کمپین ‏آشنا شده بودند اما‎ ‎برای امضا به بیانیه آن یا دواطلبان جمع آوری امضا دسترسی نداشتند و‎ ‎نتوانسته بودند که ‏بیانیه را امضا کنند. به نظر می آید که حلقه های شبکه‎ ‎دوستان و بستگان که اغلب از داوطلبین و فعالین کمپین ‏شروع می شود باید به‎ ‎گونه ای سیستماتیک برای جمع آوری امضا برنامه ریزی کنند تا فعالین کمپین‎ ‎بیانیه ها را ‏به دست این افراد برسانند. پیشنهاد می کنیم که اعضای کمپین‎ ‎بعنوان مبدأ این زنجیره ها، کمپین را به گونه ای ‏منظم تر به آشنایان و‎ ‎بستگان خود معرفی کنند. در واقع با این شیوه علاوه بر انتشار خبر، جنبه‎ ‎عملی و هدف ‏عینی کمپین یعنی جمع آوری امضا نیز برآورده می شود. پیشنهاد‎ ‎عملی ما برای رسیدن به این هدف برگزاری و ‏تقویت کارگاههای آموزشی‎ ‎خانوادگی(غیررسمی) است. نکته دیگر این است که محلها و محافل زنان که‎ ‎پتانسیل ‏جمع آوری امضا را دارند چنانکه باید شناخته نشده اند و یا مورد‎ ‎استفاده قرار نگرفته اند. مهمانی ها و دوره های ‏زنانه، مراسم مذهبی نظیر‎ ‎ختم انعام، فروشگاههای فروش لوازم و لباس های زنانه، آرایشگاه ها و خیاط‎ ‎خانه ها ‏و… باید بیشتر از قبل مورد توجه قرار گیرد‎.‎

بی کنشی فعال‎ / ‎ضرورت نشان دادن‎ ‎قدرت یک امضا در ارتباط چهره به چهره

‎«‎آیا شیوه هایی چون جمع آوری امضا می توان به خواسته های‎ ‎چون تغییر قوانین دست یافت؟» این پرسشی بود ‏که از کسانی که کمپین را می‎ ‎شناختند پرسیده می شد. درصدهای مربوط به رابطه میان کسانی که کمپین را می‎ ‎شناخته اند و کسانی که معتقد بوده اند که با این روش می توان به اهداف‎ ‎مورد نظر دست یافت هم نشان می دهد ‏تعداد کسانی که معتقد بوده اند کمپین‎ ‎موفق می شود و به اهداف خود می رسد بیشتر از کسانی بودند که آن را ‏ناکام‎ ‎ارزیابی می کرده اند. البته اختلاف درصد میان این افراد چندان زیاد نیست‎ ‎یعنی 754 درصد آشنایان با ‏کمپین در مقابل 244 درصد از آنان معتقدند که‏‎ ‎کمپین در نهایت موفق خواهد شد‎.‎

نکته ای شاید غم انگیز که بیشتر در مشاهدات مان ثبت شد نه‎ ‎در پرسشنامه، بی کنشی بیشتر اعضای جامعه ‏آماری بود. چه آنها که نظر منفی‎ ‎به موفقیت کمپین داشتند و چه آنان که وقتی پس از پایان تکمیل پرسشنامه می‎ ‎پرسیدند کمپین چیست و ما برایشان از فعالیت و اهداف کمپین و روش جمع آوری‎ ‎امضا می گفتیم، واکنش هایی ‏متفاوت اما گاه مشابه در نتیجه داشتند. بیشترین‎ ‎واکنش بیان این پرسش بود:” فایده ای هم دارد؟” یا “ یعنی ‏میشه؟” ، برخی می‎ ‎خندیدند که “خودتان را سرکار گذاشته اید”،”شورجوانی است و دیوانگی “ یا می‎ ‎ترساندند ‏که ” خدا هم نمی تواند قانون اینها را عوض کند” یا موضع می‎ ‎گرفتند که “ مشکل خود ما زن ها هستیم نه ‏قانون” و حکایت زنان شوهر گول زن‎ ‎را برایمان می گفتند، یا دعایمان می کردند “ بلکه شما زنان را نجات ‏بدید‎” …. ‎در واقع هیچکدام به سهم و نقش و قدرت مشارکت شان برای تغییر موقعیت‎ ‎نابرابر قانونی باور ‏نداشتند، و ما دراین میان به ضرورت و اهمیت بیشتر‎ ‎رابطه چهره به چهره و نشان دادن قدرت یک امضا به ‏مثابه یک کنش به‎ ‎مخاطبانمان پی می بردیم، با این امید آن که امروز کار ما را بیهوده یا‎ ‎دیوانگی می خواند ‏بعدتر به این دیوانگی می اندیشد و بعدتر‎ .‎

کاستی های راهی که پیمودیم / جسارت نترسیدن از بزرگی کار

‏1- ‏‎ ‎از محدودیتهایی که در روند اجرای طرح وجود داشت می‎ ‎توان به عمده ترین آنها یعنی مشکلات مالی و ‏امنیتی اشاره کرد که در کلیه‎ ‎مراحل اجرا، با آن روبرو بوده ایم و در بسیاری موارد منجر به تغییر‎ ‎تصمیمات ‏شد. از جمله، به دلیل در اختیار نداشتن منابع مالی و همچنین روح‎ ‎حاکم بر کمپین یعنی داوطلبانه بودن کلیه ‏فعالیتها، کل روند پرسشگری با‎ ‎افراد داوطلب انجام شد. بدیهی است این افراد با محدودیتهای زمانی روبرو‎ ‎بوده ‏و از طرفی در زمره پرسشگران حرفه ای به حساب نمی آیند با این حال سعی‎ ‎نمودیم که با جلسات توجیهی ‏مفصل این نقیصه را تا حد امکان برطرف کنیم. از‎ ‎طرفی محدودیت های مالی امکان دسترسی به منابع ‏اطلاعاتی را نیز سلب کرده‎ ‎بود. اطلاعاتی که به صورت رایگان از سوی موسسات مربوطه در اختیار قرار می‎ ‎گیرد در بیشتر موارد ناکافی، کلی و ناقص است‎.‎

‏2- ‏‎ ‎به دلیل تحدید فضای عمومی به بهانه های مختلف از سوی‎ ‎نیروهای امنیتی، امکان آنکه پرسشگران با فراق ‏بال نمونه خود را انتخاب‎ ‎کنند یا در مکان های عمومی به صحبت با افراد بپردازند نبود. کمااینکه برای‎ ‎یک تیم ‏از پرسشگران مشکلاتی به وجود آمد که خوشبختانه برطرف شد اما کار‎ ‎تحقیق را چند روزی به تعویق انداخت. ‏سایه نگرش ها و توجیهاتی که اغلب در‎ ‎انجام کارهای پیمایشی در گذشته نیز وجود داشته است باعث می شد که ‏ما‎ ‎حداکثر تلاشمان را بکنیم تا طرح بدون هیچ هزینه امنیتی برای اعضا و‎ ‎پرسشگران انجام شود‎.‎

‏3- ‏‎ ‎پرسشنامه طراحی شده بر اساس حداقل موارد بوده است و‎ ‎همین باعث می شود که امکان تحلیل و ایجاد ‏فرضیه های تبیینی نباشد به هر‎ ‎حال با توجه به نکات ذکر شده در بند پرسشنامه از آن گزیری نبود‎.‎

‏4- ‏‎ ‎بزرگ بودن نمونه و اینکه اغلب پرسشگران در این مورد‎ ‎تازه کار بودند مشکلاتی را به وجود می آورد و ‏باعث تحمیل پاره ای محدودیت‎ ‎ها بر آن می شد. محدودیت ها که با توجه به تجربیات حاصل شده در این باره‎ ‎در ‏طرحهای بعدی می توان از آن اجتناب کرد. البته نمی توان ادعا کرد که این‎ ‎مورد سوگیری هایی در انجام کار ‏به وجود نیاورده است، اما به دلیل واضح و‎ ‎شفاف بودن پرسشنامه و بسته بودن سوالات آن نمی تواند تغییر قابل ‏توجهی بر‎ ‎آن داشته باشد. به نظر می رسد در طرح های بعدی، چنانچه نیاز به سوالات باز‎ ‎باشد ابتدا یک کار ‏مقدماتی توسط افراد کار آزموده تر انجام شود تا در‎ ‎جلسات توجیهی به همه آنچه که ممکن است پرسشگران با ‏آن برخورد کنند اشاره‎ ‎شود‎.‎

‏5- در نهایت باید گفت هر چند ما در این کار به ضعف ها و‎ ‎کاستی های خود اذعان داریم اما این را هم نباید از ‏نظر دور داشت که انجام‎ ‎پیمایشی دراین سطح و با کمترین امکانات، گرچه کاری به نظر ناشدنی می نمود‎ ‎اما ‏ناممکن نبود. در کمپین یک میلیون امضا که زاده جسارت و همت نسل های‎ ‎مختلف زنان این سرزمین است ‏آموخته ایم که از بزرگی کارها نهراسیم. آموخته‎ ‎ایم که با برآورد امکانات موجود و اتکا به نیروهای مشتاق و ‏برابری خواه هر‎ ‎کار بزرگ و به ظاهر نشدنی را امکانپذیر وشدنی کنیم. و با همین همت بود که‏‎ ‎گام در این راه ‏گذاشتیم، گامی که در مقایسه با کار بزرگ و دشوار کمپین یک‎ ‎میلیون امضا سهل است گرچه جسارت و عشق ‏می خواهد. این مهمترین و با‎ ‎ارزشترین دستاوردی است که ما مجریان این پیمایش بدست آورده ایم‎.‎

پی نوشت‎:‎

‎ ‎پرسشگران پیمایش‎: ‎خدیجه‎ ‎مقدم، ناهید میرحاج (کمیته مادران) ، نفیسه آزاد، پروین اردلان، سیما حسین‎ ‎زاده، ‏نوشین کشاورز نیا، راحله حسینی، مریم مالک (کمیته رسانه)، زهره‎ ‎امینی، مریم خیابانی، افسانه شفیعی، فریبا ‏فیاضی، نیلوفر مهدیان (کمیته‎ ‎پیگیری داوطلبان) ، جلوه جواهری (کمیته شهرستان ها)، سمیه رشیدی، نازلی‎ ‎فرخی، سمیه فرید( کمیته آموزش).‏