در پناهیان حقانی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

اغلب مفاسد مالی در فاصله قم و مشهد توسط حزب الله اتفاق می افتد. در کوتاه مدت حرص می خورم، ولی در دراز مدت این رفع عصبیت از حزب الله است و شکنندگی وضع ایدئولوژیک

من هم همین را می گویم، منتها آقای پناهیان دارد یواش یواش خبرش را می دهد، من سعی می کنم یک جوری بگویم که یعنی قضیه خیلی وقت است انجام شده. پناهیان عضو جبهه پایداری و سخنگوی پابرهنگان و حامی فقرا و غیره گفت: “بچه حزب اللهی باید پولدار باشد.” اتفاقا خیلی هم راه خوبی است. یعنی نه اینکه راه خوبی است. خیلی وقت است که این طور شده، الآن بخش تحصیلکرده و مردم غیرمذهبی و غیرحزب اللهی کشور که اوایل انقلاب ثروتمند بودند و بعد آمدند در طبقه میانحال حالا اغلب شان زیر خط فقر دارند زندگی می کنند. حالا یکی پیدا بشود مثل میلوان جیلاس داستان کار احمدی نژاد در تبدیل جریان های متناوب به یک جریان قدرتمند مالی و انحصار ثروت در دست حزب الله را بررسی کند، کاری عظیم کرده است. شما ببینید اغلب مفاسد مالی در فاصله قم و مشهد و توسط معتقدان جدی به حزب الله اتفاق می افتد. من البته در کوتاه مدت حرص می خورم، ولی در دراز مدت معنی این کار یعنی خلع انگیزه از حزب الله و یعنی شکنندگی وضع ایدئولوژیک، این همان نقطه خوبی است که ما را از این وضع نجات می دهد. این حرف همان است که ابن خلدون می گوید، نیروهای بدوی به قدرت می رسند، پولدار می شوند و عصبیت شان را برای دفاع از خودشان از دست می دهند. حزب اللهی پولدار نه از حکومت می تواند دفاع کند و نه شعارهای الکی پوپولیستی بدهد.

 

نرمش قهرمانانه قضائی

این نرمش قهرمانانه هم ما را کشت، بابا تو را بخدا این قدر نرمش نکنید، هی نرمش می کنید هی گرمش می کنید درد می گیرد لامروت. هی می خورند، ما باید برویم بگوئیم زد، دیگر کسی روی حرف ما حساب نمی کند. آن یکی فرمانده سپاه سخنرانی کرده چنان حرف زده انگار هیتلر دارد در میدان رایشتاگ چرچیل را تهدید می کند. می گوید: “ما به افتخار حضور قهرمانانه برادر ابوطالبی و برادرش در جبهه های نبرد، از دولت می خواهیم با کمال افتخار یک نماینده دیگر به سازمان ملل معرفی کند.” خوب! مرد حسابی! بگو عقب رفتیم. رئیس سازمان انرژی اتمی اعلام کرده اورانیوم بیست درصد دیگر نداریم همه را رقیق کردیم. دستت درد نکند. گوش به حرف کوچک زاده که می گوید به جای جشن هسته ای باید عزای هسته ای بگیریم هم نده. او همین که سنگ پرت نمی کند و گاز نمی گی رد ۹۶ سانت جای شکر دارد. ولی این الدرم و بلدرم که ایران هیچ عقب نشینی از موضع هسته ای نکرده، یعنی چه؟ بگو رفتیم عقب، کسی هم سئوال نمی کند برای چی. همه خوششان می آید. هر چه گرانی و بدبختی داریم از همین جشن هسته ای هشت ساله است. یا آن یکی رئیس اداره کل زندانها که از نظر مقام در حد معاون وزیر است، روزی که زده سی چهل نفر را لت و پار کرده، گفته “به هیچ کس کوچکترین تلنگری نزدیم.” بعد هم که گزارش اش را منتشر کردند و رئیس قوه قضائیه او را برکنار کرده و گذاشته رئیس دادگستری استان تهران که در حد مدیر مدرسه راهنمایی شهید کچوئی است، صادق لاریجانی درآمده که “هیچ خطایی نکرده بود” و بازرسی وظیفه رئیس زندان است. اگر خطایی نکرده بود چرا برکنارش کردی؟ اگر برکنارش کردی چرا می گوئی هیچ خطایی نکرده بود. بگو زدیم، بعد هم خوردیم رفتیم عقب. برو عقب بگذار باد بیاید. فعلا به نظر می رسد هوا در منطقه اوین دارد معتدل می شود. ولی خبررسانی را فراموش نکنیم که لازم است. از نان شب هم لازم تر است.

 

حسینیان نه ماهه یا هشت ساله؟

نمی فهمم این کلید روحانی به نظرم هاله نور همه را روشن کرده و دارند تازه می بینند چه خبر است. هشت سال احمدی نژاد با دختر و پسر و زن و زنبیل و عروس و داماد رفت نیویورک با پول دولت در هتل پنج ستاره که اصلا در ستاره بختش نبود، یک صدا از آقای حسینیان در نیامد، آقای رسائی که کلا گلویش گرفته بود و حرف نمی زد. حالا زن رئیس جمهور به مناسبت روز زن در کاخ سعدآباد جشن گرفته، بالا تا پائین نظام جر خورده همه دارند می افتند پائین. ارزش پول در سه سال دائم در حال کاهش بود، احمدی نژاد می آمد مسخره بازی در می آورد و می گفت گوجه فرنگی از سر کوچه ما بخرید، یک کلمه از نمایندگان مجلس صدا در نمی آمد، حالا آقای حسینیان دیروز نطق کرده که “آقای رئیس جمهور بیش از نه ماه از مسئولیت حضرتعالی می گذرد، چه تحول اساسی رخ داده است؟ گرانی مایحتاج مردم در حال ادامه است. کارخانه ها در حال تعطیل هستند و بیکاری همچنان دندان نشان می دهد.” یعنی در تمام مدت هشت سال که قیمت ها هفت برابر شد، آقای حسینیان نه بیکاری می دید و نه دندان آن را می شمرد و نه شاهد گرانی بود؟ هشت سال هی گفتند و خندیدند و حال کردند و کمک های مالی دولت و تامین اجتماعی را گرفتند، حالا که دولت دارد گرانی را کنترل می کند و گرفتار مصیبت دوره احمدی نژاد است، بلبل شدند. مملکت را مثل دسته گل تحویل احمدی نژاد دادند، تپه گلکاری نشده باقی نگذاشت، حالا که کل کشور شده سیستم فاضلاب و آب هم قطع است، نطق شان کور نمی شود. البته من که ناراحت نیستم، بالاخره هر چه انتقاد بشود دولت مجبور است بهتر کار کند، ولی حداقل کسی که خودش از هر نوع دزدی و فساد اداری دفاع کرده، چنان حرف نزند که انگار همین خسرو خوبان آقای سعید امامی سخنگوی پابرهنگان است. پای برهنه سعیدی سیرجانی و آمپول سعید امامی و حکم خسرو خوبان را هنوز کسی یادش نرفته. این هم قسمت عصبانی امروز.

 

جریان انقلابی بازگردد

محسن رضایی…. نه بابا نامزد انتخابات نشده، به ناموس کسی و چیزی هم قسم نخورده، فقط دیروز گفته که “جریان انقلابی باید به متن جریان های کشور بازگردد.” و یک طوری حرف زده انگار جریان انقلابی که انشاء الله ریخت نحس اش را دیگر نبینیم، اصلا رفته بود که برگردد. شانزده سال در دوره هاشمی و خاتمی جریان انقلابی الحمدالله کمی ساکت شده بود، احمدی نژاد آوردش وسط سفره مردم، هم وسط سفره مردم و هم وسط خشتک مردم و هنوز جریان انقلابی در حال فعالیت است اساسی. سپاه که تهدید نظامی می کند، انقلابیون که در مجلس دولت را به توپ بستند، قوه قضائیه هم که در بند ۳۵۰ انقلاب در انقلاب کرده است. این انقلاب تان را یک هفته بیاورید بیرون مردم یک نفسی بکشند. این مردم چطوری باید بگویند ما غلط کردیم، ما دیگر انقلاب نمی خواهیم. تازه بعد از هشت سال که روزی سه بار صبح و ظهر و شب یک قاشق انقلاب به حلق ملت ریختند، حالا می خواهند بکشند انقلاب را به متن جریان های سیاسی. بابا، آن سر انقلاب ات را بگیر آن طرف تر…..