براساس گزارش های مختلف همایش های دلواپسان با اجاره های میلیونی محل برگزاری، طراحی پوستر، توافق با گروهی برای سخنرانی، حضور جمعیتی در محل اجرای برنامه، تهیه پلاکاردهایی برای در دست گرفتن افراد، عکاسی نسبتا خوب و تبلیغاتی، کار اطلاع رسانی حرفه ای انجام می شود. ترکیب دلواپسان گروهی است که در تمام مدت دولت احمدی نژاد از او حمایت می کردند و در دوره او رانت خواری کردند و وام های بانکی گرفتند و بورسیه غیرقانونی وزارت علوم شدند. هدف برگزاری این جلسات زنجیره ای ضعیف کردن دولت روحانی و زمینه سازی برای بازگشت احمدی نژاد است. یعنی منظورم این است که همه چیز این اجلاس مشخص و منظم و با برنامه ریزی است. این طوری نیست که یک دفعه بطور خودجوش عده ای با شنیدن خبرهای وین یا دیدن تصویر ظریف جوش بیاورند و بعد ناخودآگاه بروند به یک اتاق بعد ببینند چهار صد نفر برای گوش کردن به سخنرانی شان جمع شدند، بعد ببینند یک دفعه پشت سرشان یک پوستر نصب شده که کاملا گویای این حرکت خودجوش است. بعد یک دفعه یک میز بیاید جلوی شان و یک میکروفون جلوی دهان شان سبز شود. البته آقای محمدحسن آصفری گفته: “همایش های دلواپسان خودجوش است.” نمی دانم این محمدحسن اصلا می داند خودجوش یعنی چی؟ اصلا چطوری می شود اجلاسی که از سه روز قبل در پوستر تبلیغاتی اش اسامی سخنرانان اعلام شده خودجوش باشد. حالا به فرض که باشد، چه فرقی می کند؟ تازه معلوم می شود این حرکت علاوه بر اینکه مخالف منافع ملی و احمقانه است، بدون فکر هم هست.
خامنه ای و وضع اسرائیل
اول اینکه با اصابت موشک به نزدیکی فرودگاهی در اسرائیل از دو روز قبل اغلب موسسات هواپیمایی جهان برای مدتی پروازهای خودشان به اسرائیل را لغو کردند.دوم اینکه کمیسر عالی حقوق بشر در سازمان ملل متحد تصمیم گرفت درباره نقض حقوق بشر توسط اسرائیل در غزه تحقیق کند. کمیسر عالی هم گفت که احتمال دارد در غزه جنایت جنگی رخ داده باشد. با همه این احوال در تمام مدت برگزاری این اجلاس و اعتراضات جهانی و حتی آغاز مذاکرات صلح با حضور جان کری اسرائیل بطور مداوم عملیاتش را ادامه داد. آیت الله خامنه ای هم در تهران برای حمایتی همه جانبه از اسرائیل وارد صحنه شد و اعلام کرد که “باید مردم در کرانه باختری هم مثل نوار غزه مسلح شوند و در مقابل اسرائیل مقاومت قاطع کنند.” صدای فلسطینی ها از غزه آمد که فریاد می زدند: “اه، راست می گی؟ نمی دونستیم، کاش زودتر می گفتی، چشم.” بعد هم آیت الله خامنه ای راهکار از بین رفتن اسرائیل را چنین مطرح کرد: “باید همه پرسی در اسرائیل برگزار شود.” آدم نمی فهمد ایشان می داند که نباید چنینی حرفی بزند ولی می زند، یا اینکه از بیخ نمی داند که باید چنین حرفی بزند؟ خب! مرد حسابی رفراندومی که باید با حضور همه فلسطینی ها و مردم اسرائیل برگزار شود، در قلمرو اسرائیل برگزار می شود و اگر اسرائیل بداند که چنین رفراندومی باعث از بین رفتنش می شود، هرگز با آن موافقت نمی کند. مگر اینکه ما بگوئیم راه حل مشکل اسرائیل اجرای همه پرسی است، در این همه پرسی یا اسرائیل رای می آورد یا رای نمی آورد، اگر از قبل بداند که رای نمی آورد که هرگز با برگزاری آن موافقت نمی کند. از این گذشته اصلا خود شما که اکثریت مردم طرفدار حکومت هستند با برگزاری همه پرسی در ایران موافقی؟ شما اول برو به سرو وضع خودت برس بعدا کارهایی را که خودت نمی کنی به دیگران فرمایش پرتاب کن.
این از ماجرای فلسطین و اسرائیل، حالا برگردیم به اطراف خودمان در عراق. داعش همچنان و با تمام قدرت مشغول ادامه گه زدن به بشریت و بخصوص مردم بدبخت عراق است که سی سال است یک دیکتاتوری و چهار جنگ را هر روز تجربه کردند. ظاهرا یک هیات ایرانی به ریاست علی آقا شمخانی که از آدم حسابی های سپاه است و خودش هم عرب خوزستان است و از فرماندهان واقعی جنگ بود، به عراق رفتند و برای نخستین بار با ادامه نخست وزیری نوری المالکی در عراق مخالفت کردند. رهبران شیعیان عراق هم ظاهرا پذیرفتند که نوری المالکی را دک کنند برود دنبال کارش و کسی بیاید که هم بهانه های داعش از میان برود و هم بتواند امنیت را در کشور عراق برقرار کند. یک همچین کارهایی باید بشود.
ساپورت و فرماندار تهران
برخورد های سیخکی توسط تندروهای حکومت علیه زنان همچنان ادامه دارد. پورمحمدی وزیر دادگستری و عنصر نامعلوم الحال کابینه روحانی و کارشناس از میان بردن حیثیت دولت اعتدال اعلام کرد که “جدا کردن محل کار خانمها با ارزشها همخوان است و بهره وری را بالا می برد.” یعنی فکر کنید برای زیبا نشان دادن احمقانه ترین کار از درست ترین واژه ها و مفاهیم جهان استفاده می کنند. همچنین ۱۸۳ نماینده مجلس از اقدام قالیباف در تفکیک جنسیتی محل کار حمایت کردند. و یک دلیل قطعی دیگر به دست مردم دادند که کار قالیباف اشتباه است. البته در همین حوزه فرماندار تهران گفت: “وقتی ساپورت شش هزار تومان و شلوار جین صد هزار تومان است، دختران ساپورت می پوشند.”
هاشمی و ماهیت مصباح
یعنی من تا همین امروز نمی دانستم چرا از هاشمی خوشم می آید، در حالی که من از سال ۱۳۵۷ یعنی از اولین بار که تصویر هاشمی را در تلویزیون دیدم تا همین سال ۱۳۷۹ که هاشمی در انتخابات مجلس تهران سی ام شد و من اسمش را “آقاسی” مجلس گذاشتم، همیشه با او مخالف بودم، از سال ۱۳۸۰ احساس می کردم در موردش اشتباه می کنم و الآن چهار پنج سال بود که من به شخصیت و دیدگاهش در سیاست و کنش و رفتارش علاقمند شده بودم، منتهی نمی دانستم چطوری به او علاقمند شدم. چند بار هم در این مورد فکر کرده بودم و یادم نیامده بود. تازه دیروز بعد از خواندن نظرات آیت الله خزعلی متوجه شدم که داستان چیست. خزعلی گفت: “اول کسی که ماهیت هاشمی را نشان داد، مصباح بود.” من فکر کنم این اتفاق همان پنج سال قبل اتفاق افتاد که من به هاشمی علاقمند شدم. یعنی واقعا آقای مصباح خعلی روی آدم تاثیر می گذارد.