جشنواره♦ گفت وگو

نویسنده
مرضیه حسینی

زبان سینمای سجادی چندان پیچیده نیست. ساده است، ولی لحن خودش است. فیلم های سجادی هرچه هست شبیه هیچ یک ازآثاردیگرسینمای ایران نیست واین خود اتفاق خوشایندی است. به بهانه حضورفیلم “مخمصه” درجشنواره با او گفت وگویی انجام داده ایم.

mohamadalaisajadib.jpg

حرف های محمد علی سجادی

یک مشت دزد و یک مشت پلیس

آیا فیلم جدیدتان “مخمصه” قصه ایی پلیسی دارد؟

ظاهرانه، بلکه تحقیقا یک فیلم پلیسی است.

آیا در این فیلم هم ازشخصیت های ویژه آثار قبلی تان خبری هست؟

بله هست. درام می تواند لزوما روانکاوانه نباشد ولی شخصیت ها درهرشکل می توانند ویژه باشند، ونگاه ما به یک شخصیت روان نژند می تواند ازبیرون باشد.

درباره قصه فیلم کمی بگویید؟

“مخمصه” به نظرمن قصه باطراوت وتازه ایی ندارد بلکه چگونگی اجرای این قصه است که به نظرمن اهمیت دارد. شما قصه ای شبیه “مخمصه” رابه کرات یا خوانده اید یا فیلمش رادیده اید. “ مخمصه” قصه یک مشت دزد است ویک مشت پلیس، درباره یک دزد ویک پلیس نیست. یک دسته دزد ویک دسته پلیس هستند که درفیلم کشاکش بین این دوگروه رامی بینیم. بنابراین قصه پرپیچ وخم ومعمایی وروانشناسانه ای ندارد. “مخمصه” شرح این چه بازی کردن است ولی درطول فیلم آدم ها، فضا، لحن وبه ویژه زبان فیلم به نوعی تداعی کارهای قبلی ام رابه یاد می آورد. به هرحال من سعی می کنم که خیلی خودم راتکرارنکنم. به جزفیلم “شوریده” که به تعمد یک مقداربرتکرارفضاهای “ جنایت” رادرآن می بینید سعی نکرده ام خیلی تکرارداشته باشم.

“مخمصه” رادرکجای کارنامه کاریتان قرارمی دهید؟

فقط می توانم بگویم که فعلا نسبت به آن دلزدگی ندارم وفکر می کنم نسبت به شرایطی که داشتیم فیلم خوبی شده وتاحدود زیادی به آن امیدوارهستم والان حس خوبی نسبت به فیلم دارم. مگر آنکه روی پرده آنرا ببینم وچیزجدیدی دران کشف کنم یا ازآن فاصله بگیرم. به هرحال من قصه ای راکه دوست نداشته باشم هیچ وقت نمی سازم. در “مخمصه” هم دراجرا به بخش زیادی ازخواسته هایمان رسیدیم وگروه تلاش زیادی برای رسیدن به اجرای بهترانجام دادند.


راز تداوم کارتان درچیست؟ خصوصا پس از “شیفته” با اتفاقاتی که سرفیلم هایتان افتاد، “رنگ شب” اکران بسیاربدی داشت ودو فیلم “تردست” و “شوریده” هم که هنوز به نمایش درنیامده اند بعنوان یک حرفه ای چگونه با این مسائل کنارمی آئید، چطورهنوزخسته نشده اید ودوام آورده – اید؟

برداشت شما ازاین قضیه چیست؟

من این را یک جور خوش شانسی می بینم که بهر حال می توانید برای فیلم بعدی تان تهیه کننده وسرمایه گذار پیدا کنید.

واقعا شما به شانس باوردارید…

بهتراست اینطوری بگویم که ازاین همه سرسختی و اعتماد به نفس و انرژی که در شما وجود دارد تعجب می کنم که چطورناامید نمی شوید؟

بله، همین طوراست، محمد علی سجادی عاشق سینماست. و در جواب سئوال شما می توانم همین رابگویم که سجادی آنقدرعاشق سینماست که عشق به سینما همه زندگی اورا تحت الشعاع قرارداده واین علاقه حرف اول رادرزندگی من می زند وانرژی ای که گفتید ازهمین عشق نشات می گیرد وهنوزانگیزه دارم وروزی که این انگیزه درمن بمیرد انگارخودم هم مرده ام. هیچ عامل دیگری دراین میان وجود ندارد. تا به حال نه امکانات ویژه ای به من داده اند و تازه بعدازبیست وهفت- هشت سال این امکانات رابرای “مخمصه” دراختیارمن گذاشتند. من باشرایطی فیلم ساختم که شاید خیلی ها درفیلم دوم وسوم خودشان شرایط خیلی بهتری ازفیلم های اخیرمن داشتند. چون من هیچ وقت بودجه آنچنانی دولتی نداشتم واگرشما مسیرفیلمسازی من رامرورکنید فقط ردپای همین عشق را می توانید پیدا کنیدوبس.

اگر بازهم فیلم هایتان اکران نشود یا تکه پاره شود چه کارمی کنید؟

من دیگردر آستانه پنجاه سالگی راه برگشت ندارم. من که از13 سالگی فیلم ساخته ام همه زندگی ام درحقیقت سینماست ودیگرنمی توانم مسیرزندگی ام راتغییردهم. الان درواقع شرایط خیلی بهترشده است من درشرایط سخت تروغیرممکن ترازحالا هم فیلم ساخته ام. به هرجهت من که نمی توانم شرایط راتغییربدهم فقط می توانم این شرایط رابه نفع خودم وکارم، با کمک گروه ودوستان خوبی که دارم تغییربدهم وشاید همین انگیزه وانرژی وعلاقه من به سینما باعث شده که دوستان لطف می کنند وشرایطی رافراهم می کنند که من بتوانم فیلم بسازم.

برآیند نمایش دو فیلمتان “مخمصه” و “رمز” را در جشنواره امسال چطورمی بینید؟

ورود من به حیطه فیلمسازی همزمان با پاگرفتن جشنواره فجربود وازهمان فیلم اولم که درحقیقت فیلم محبوب خیلی ازدوستان هست تا الان جشنواره فجربه هرصورت با من مدارا کرده ومن هم با جشنواره مدارا کرده ام. جشنواره یک جورویترین سینمای ایران است که به هرصورت یک سری علاقه مند دارد که هرسال به تعدادشان افزوده یا ازآن کم می شود وشوروهیجان خاص خودش راهم دارد. من امیدوارم که درهرصورت حاصل دست رنج من و دوستانم بتواند مخاطبان علاقه مند به سینما راراضی کند ولحظات خوبی برایشان فراهم کند، همین.

برخورد منتقدان با فیلم چقدر برایتان اهمیت دارد؟

خیلی برایم اهمیت ندارد. برای اینکه سال هاست به این قضیه فکرنمی کنم. البته خوشحال می شوم که دوستان اهل مطبوعات ومنتقدان هم فیلم رابپسندند وبا آن ارتباط برقرارکنند ولی این دغدغه ذهنی ام نیست.

آیا ازجایزه گرفتن فیلم خوشحال می شوید؟

من نه ازجایزه بدم می آید، ونه منتقدان رانفی می کنم. به هرصورت دوستان منتقد هم مثل همه ما اهل سینما هستند وسینما رادوست دارند منتها با معیارهای خودشان واگرازفیلم من خوششان بیاید یا نقطه نظراتی داشته باشند که صادقانه وبی غرض باشد من می پذیرم واگرهم صادقانه نباشد نمی پذیرم ولی مبنا رابراین نمی گذارم که آنها خوششان بیاید یا بدشان بیاید این مسئله تاثیرخیلی عجیبی روی من می گذارد. برای اینکه سالهاست می دانم مکانیزم واکنش در جشنواره نسبت به فیلم ها ازسوی مسئوولین ممیزی ومنتقدان چگونه است ودرحقیقت فکرمی کنم مشترکاتشان زیاد است وسلایق آنها را می شناسم وحتی می دانم اکثردوستان چه فایلی رابرای من بازکرده اند که متاسفانه بخش اعظم آن بیشترانکارمن وکارم است ولی اینها برایم مهم نیست وسرانجام زمان همه چیزراحل می کند. نه با نقدهای منفی خودکشی می کنم و نه نقدهای مثبت من را به وجد می آورد، بالاخره من فیلم می سازم ویک عده هم کارشان نقد است، به غلط یا درست. من کارخودم راانجام می دهم.