زندانیان سیاسی چه نگاهی به تفاهم لوزان دارند؟ این تفاهم چه تاثیری در وضعیت و سرنوشت آنها خواهد داشت؟ اصلا تاثیری دارد؟ امین احمدیان، فعال دانشجویی و همسر بهاره هدایت که بیش از ۶ سال است در زندان به سر می برد می گوید اگر این تفاهم نوعی تغییر رویکرد از سوی حکومت باشد قطعا در وضعیت و سرنوشت زندانیان سیاسی بی تاثیر نخواهد بود.
او به روز می گوید: بازگشت ایران به جامعه جهانی نمی تواند فقط با حل کردن مساله هسته ای باشد. پیامی که آقای روحانی بعد از تفاهم داد دست دوستی به سوی کشورها دراز کرد و حتی از کشورهای متخاصم خواست که تخاصم ها را حل کنند و دوستی ها را بیشتر کنند این دست را باید همانطور به مردم ایران هم دراز کنند. یکی از چیزهایی که برای نشان دادن حسن نیت باید انجام دهند اعاده دادرسی احکامی است که ناعادلانه در سال ۸۸ صادر شد. آزادی زندانیان سیاسی و آزادی رهبران جنبش سبز و دلجویی از آسیب دیدگان است.
ایران و کشورهای گروه ۵+۱ روز پنج شنبه، ۱۳ فروردین ماه درخصوص برنامه هسته ای ایران به بیانیه واحدی رسیدند که براساس اعلام هر دو طرف می تواند تا ۳ ماه دیگر، تیرماه سالجاری، راه را برای توافقی نهایی هموار کند. این تفاهم با خوشحالی و استقبال مردم و گروههای مختلف سیاسی مواجه شد هرچند برخی گروههای سیاسی محافظه کار تندرو همچون جبهه پایداری و روزنامه کیهان به انتقاد از آن پرداختند.
در همین زمینه اما رفته ام سراغ امین احمدیان، فعال دانشجویی که بیش از ۶ سال است همسرش در زندان اوین به سر می برد. بهاره هدایت، سخنگوی دفتر تحکیم وحدت و از فعالان شناخته شده دانشجویی ایران که به ۱۰ سال و نیم زندان محکوم شده و از سال ۸۸ در زندان به سر می برد. از امین احمدیان درباره نگاه بهاره هدایت و زندانیان سیاسی به تفاهم لوزان سوال می کنم. می گوید: اگر بخواهید موضع زندانیان جنبش سبز را بدانید قبل از آن، بیاد اهداف و چرایی جنبش را در نظر بگیرید. من با توجه به ارتباطی که با بهار به طورمشخص و سایر بچه ها دارم باید بگویم تفاهمی ایجاد شده که امیدواریم تغییر روند باشد و این یکی از اهداف جنبش بود.
او توضیح می دهد: اگر یادمان باشد در سال ۸۸ بحث هسته ای هم یکی از اعتراضاتی بود که به احمدی نژاد می شد. مشخصا در بیانیه سال ۸۷ دفتر تحکیم وحدت و انتقاداتی که قبل از آن در قالب های دیگری می شد همین مساله بود و روندی که برای سیاست هسته ای طی می شد و باعث منزوی شدن ایران در جامعه جهانی شده بود، مورد اعتراض جامعه مدنی و دانشجویان و سیاسیون منتقد بود؛ حتی بعد که توی زندان بودند. برون داد زندان را بررسی کنید، چه قبل از خرداد ۹۲ و چه بعد از آن، همیشه دیده ایم که منافع عمومی و نفع عمومی و مردم به خواسته های شخصی خود زندانیان و پی گیری وضعیت خودشان چربش داشته است. مثالی که می توانم بزنم نامه جمعی زندانیان قبل از خرداد ۹۲ است که به کاندیداهای اصلاح طلب توصیه کرده بودند خیلی نیازی نیست آزادی زندانیان سیاسی در اولویت شان باشد و طرح مساله کنند.از نظر زندانیان اولویت های خیلی زیادی بود که یکی وضعیت معیشت مردم بود و تخاصمی که به وجود آمده بود و هر روز شدیدتر می شد و در آستانه جنگ بودیم. نامه بعدی اگر یادتان باشد نامه جمع کثیری از زندانیان جنبش سبز بود خطاب به آقای اوباما و هیات حاکمه امریکا برای رفع تحریم که فشار تحریم بشتر روی اقشار جامعه احساس می شود. اینها که گفتم فقط دو نمونه است که نشان می دهد مسائل مهم تری که با عموم مردم و منافع ملی سروکار دارد برای زندانیان سیاسی اولویت داشت.
همسر بهاره هدایت معتقد است که اگر تفاهم لوزان تغییر رویکرد جمهوری اسلامی در برابر جامعه جهانی باشد تنها در بحث هسته ای نخواهد بود: ما بحث تفاهم سوئیس را اگر بخواهیم یک تغییر روند و تغییر رویکرد از سوی جمهوری اسلامی در مواجهه با جامعه جهانی ببینیم بحث فقط هسته ای نیست. مذاکراتی که با ۵+۱ می شود خیلی کلان تر از این است و باید این بستر را فراهم کند که ایران به جامعه جهانی برگردد. این برگشتن به جامعه جهانی و مسئولیت پذیری در قبال جامعه جهانی فقط در مساله هسته ای نیست، مسائل دیگری هم است، پذیرفتن هنجارها و قوانین های بین المللی مثل مساله حقوق بشر و مسائل دیگرهم هست که ایران باید بپذیرد و من خوشبینانه امیدوارم این یک تغییر رویکرد باشد ؛ اگر چنین باشد تفاهم سوئیس یک شروع است. پالس های دیگری هم هست؛ حتی نامگذاری سال یعنی همدلی دولت و مردم و یا نظام با مردم، و سعی و تلاشی که شد شکاف دولت و مردم از انتخابات ۹۲، ترمیم شود،اگر بخواهیم خوشبینانه نگاه کنیم گام های بعدی بازسازی وجهه نظام در داخل است.
او آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر را از شاخص های مهم نشاندهنده تغییر رویکرد برمی شمارد و توضیح می دهد: یعنی اگر ایران بخواهد در نهایت برگردد به جامعه جهانی و تغییر رویکرد بدهد درست است که باید مساله اش را با دنیای خارج و جامعه جهانی حل کند ولی در نهایت باید برای برقرار کردن توازن، مساله اش را با مردم خودش هم حل کند و این تا حدی در انتخابات ۹۲ یک قسمتی ترمیم شد ولی هنوز خیلی کار دارد. بالاخره بی اعتمادی در اغلب جامعه نسبت به کلیت جمهوری اسلامی وجود دارد. ولی مردم هنوز منتظرند پالس های مثبت دیگری هم بگیرند؛مردمی که با زخم های ۸۸ تا حدی آمدند و قدم برداشتند. این حرکت مردم باید از درون نظام هم یک بازخورد مثبتی داشته باشد. شاید بحث هسته ای شروعی باشد برای این تغییر رویکرد که حتما روی زندگی مردم هم تاثیر خواهد داشت اما کافی نیست. یکی از اصلی ترین کارها که باید انجام شود ترمیم شکاف عمیق به وجود آمده است. یکی دیگر از کارهایی که باید برای ترمیم شود غیر از بازسازی جامعه مدنی که در آن ۸ سال مضمحل شده، آزادی مطبوعات و آزادی گروههای سیاسی است، یکی از شاخص ترین و مهم ترین و پررنگ ترین اش بحث زندانیان سیاسی و محصورین است که در ادامه این رویکرد باید به آن پرداخته شود.
امین احمدیان می افزاید: الان برای عموم مردم بعد از روی کار آمدن دولت آقای روحانی، نور کوچکی که تابانده شد به دولت احمدی نژاد و افشاگری هایی که درباره فساد دولت او شد یواش یواش حقانیت خواسته های جنبش سبز هر روز دارد روشن تر می شود. برای مردم سخت است قبول کردن اینکه امثال احمد زیدآبادی، مصطفی تاج زاده و عبدالفتاح سلطانی یا علیرضا رجایی و مسعود پدرام با بابک زنجانی و آقای رحیمی در یک زندان باشند. آن تناقض ها باید حل شود،نمی شود استخوان روی زخم تا ابد بماند. اینها چیزهایی است که خود آقایان قطعا می دانند؛ تناقضی که در رفتار قوه قضائیه وجود دارد. نمی شود الان در زندانی بهاره هدایت حبس باشد که منتظر رسیدگی و صدور حکم امثال مرتضوی و حیدری فرد و مفسدین دیگر است. خیلی سخت است پذیرفتن این که آنها در زندانی باشند که منتظر ورود اینها هستند.
او می افزاید: بازگشت ایران به جامعه جهانی نمی تواند فقط با حل کردن مساله هسته ای باشد. پیامی که اقای روحانی بعد از تفاهم داد و دست دوستی به سوی کشورها دراز کرد و حتی از کشورهای متخاصم خواست که تخاصم ها را حل کنند و دوستی ها را بیشتر کنند این دست را باید به سوی مردم ایران هم دراز کنند. یکی از چیزهایی که برای نشان دادن حسن نیت باید انجام دهند اعاده دادرسی احکامی است که ناعادلانه در سال ۸۸ صادر شد. آزادی زندانیان سیاسی و آزادی رهبران جنبش سبز و دلجویی از آسیب دیدگان است. یک سری از مسائل هیچ وقت قابل جبران نیست. خون ندا هیچ وقت جبران نمی شود ،خون سهراب هیچ وقت جبران نمی شود ، خون شهدای جنبش جبران نمی شود اما این درد و این زخم باید قبل از اینکه بیشتر از این عفونی و چرکین شود التیام یابد.
همسر بهاره هدایت در عین حال یادآور می شود که تنها زندانیان سیاسی نبوده اند که در این سالها هزینه داده اند: من با این موافق نیستم که هزینه ها را فقط زندانیان دادند. هزینه ها را همه مردم دادند با پوست و گوشت و استخوان شان. با ضعیف شدن ارزش پول ملی شان، با مورد تهدید قرار گرفتن حتی آب و خاک و مرزهای شان، با کوچک شدن سفره شان. با همه وجود هزینه ها را داده اند… حالا بحث زندانیان سیاسی چون حالت نمادین پیدا کرده مطرح است. اما هزینه را تمام مردم ایران دادند. هزینه هایی که نباید می دادند. در سال های افسانه ای پول نفت، که شاید در تاریخ تکرار نشود، متاسفانه در وضعیتی قرار گرفتیم که نه تنها پیشرفت نکردیم بلکه در وضعیتی قرار گرفتیم که سالهای سال هزینه ای روی دوش مردم ایران ماند که امیدواریم جبران شود. این هم خواسته خود زندانیان بود. اولویت آنها جلوگیری از این خسران و تهدید بود.ولی الان که چشم انداز حل این مساله به وجود آمده گام بعدی می تواند تمرکز روی مسائل داخلی باشد. حل کردن مسائل داخلی هم الزاماتی دارد که یکی از آنها حل مساله زندانیان سیاسی است.
از او درباره وضعیت بهاره هدایت ئوال می کنم. می گوید: بهار ششمین سال زندان خودش را می گذراند و تا الان تغییر خاصی در وضعیت اش پیدا نشده، تغییری در حکم اش داده نشده، بحث اعاده دادرسی اش را پی گیر هستیم که تاکنون پذیرفته نشده.
“آن بهاره هدایت باید بمیرد”. این جمله ای است که نماینده دادستان در زندان و در پاسخ به پی گیری این زندانی سیاسی برای مرخصی، گفته است. از امین احمدیان در همین زمینه سئوال می کنم. می گوید:
قبل از عید برای مرخصی که درخواست داده بودیم رابط اطلاعات با بند نسوان و زندانیان سیاسی یعنی آقای عباسی و آقای خدابخش به اتفاق هم رفته بودند توی بند و درخواست مرخصی که پی گیری شده بود از سوی بهار، مخالفت شده بود و آقای خدابخشی گفته بود:بهاره هدایت که به زندان وارد شده باید بمیرد و تمام شود تا بشود تجدیدنظری روی حکم یا مرخصی اش کرد. این نظر آنها اصلا تامین نمی شود. حداقل تجربه به من یکی نشان داده که این آرزوی آنها محقق نمی شود. همین چند روز که سالگرد تولد بهاره و سالگرد ازدواج ما بود سیل محبت دوستان قدیم و آشنایان و کسانی که هنوز دلبسته و پی گیر جنبش سبز هستند و وضعیت بهاره را پی گیری می کنند واقعا شرمنده همه محبت های شان شدم چه آنهایی که آمدند خانه و مراسم گرفتند یا کسانی که با پیغام های خودشان جویا شدند. این حداقل به من نشان می دهد که آرزوی آنها محقق نمی شود و پیشنهاد من به آنها این است که به فکر کارهای شدنی تر و معقول تری باشند تا اینکه یک فعال دانشجویی را زندان کنند و منتظر مرگ شخصیت اش باشند.
دولت حسن روحانی با شعار آزادی زندانیان سیاسی و رفع حصر از رهبران جنبش سبز روی کار آمد اما طی ۲ سال گذشته به گفته خانواده های زندانیان سیاسی تغییر مثبتی در وضعیت زندانیان سیاسی حاصل نشده و وضعیت آنها بدتر هم شده، از امین احمدیان در همین زمینه سوال می کنم. می گوید: من نمی دانم تا چه حدی می شود اینها را به حساب دولت روحانی نوشت. سال گذشته ۲۸ فروردین آن برخورد خشنی که به بهانه بازرسی در بند ۳۵۰ شد در زمان دولت او بوده اما نمی دانم تا چه حدی می شود به پای دولت روحانی گذاشت این مسائل را. ولی امیدواریم و قطعا توقع داریم از وزیر دادگستری و وزارت اطلاعات آقای روحانی که با توجه به رای مردم در سال ۹۲ و بازخوردی که از خواسته های عمومی مردم جامعه دارند و حالا یا نظرسنجی یا شیوه های دیگر قطعا خبر دارند از خواست مردم. گردن نهادن به خواسته اکثریت مردم، توقع ما است و حفظ منافع کلان مردم و کشور به جای لجبازی های خیلی کورکورانه و بدون عاقبت سیاسی.
او می افزاید: خیلی وقت ها می دانیم و شاهد بودیم که زندانی به عنوان دم دست ترین فرد برای تلافی شکست های جاهای دیگر و اختلافات شان با دولت بوده و قوه قضائیه سر زندانیان سرشکن کرده و هزینه اش را آنها داده اند. حداقل توقع مان این است که در دولت، نهادهای مختلف وزارت اطلاعات و یا خود آقای روحانی در شورای امنیت ملی تاثیر بگذارند و دیگر شاهد تکرار مسائل قدیم و دولت قبلی نباشیم.