بهار عربی و برنامه سیاسی روحانی

نویسنده

» تحلیل اوراسیا از سیاست خارجی ایران

یکی از کشورهایی که سعی دارد با یک سیاست خارجی قوی در خاورمیانه در برخورد با بهار عربی (که با تنوع زیاد و با امواج متفاوت در منطقه در جریان است) نقش موثری ایفا کند، تا تهدیدها را کم و از فرصت های به دست آمده بهره برداری کند، ایران است.

در فضای بی ثباتی سیاسی و اجتماعی، بر اثر تظاهرات عظیم مردمی که خواستار آزادی و عدالت هستند، تغییر حکومت های کشورهای عربی و پدیدار شدن افق های تغییرات، باعث تحولاتی شده است که هریک برخوردی جدید و تفسیری جدید از سوی ایران را، از حیث عملی و نظری، طلب می کند.

آنچه بیش از هر چیز برای دولت ایران تهدید به شمار می آید، یا تغییر رژیم از داخل به کمک انتخابات سیاسی است، که باعث در دست گرفتن قدرت توسط اصلاح طلبان یا محافظه کاران می شود، و یا تغییر رژیم از خارج توسط مخالفان دولت و یا ترکیبی از هر دو است. بزرگترین تهدید خارجی نیز تداوم انزوای اقتصادی و سیاسی و اعمال کنترل آمریکا و متحدان آن علیه ایران و احیانا حمله نظامی به این کشور است. مشاهده شده که دولت ایران در هنگام وقوع بهار عربی، سیاست خارجی فعالی را در قبال این تهدید های داخلی و خارجی به اجرا درآورده است.

لذا هدف دولت ایران افزایش مشروعیت و محبوبیت داخلی و جلوگیری از مخالفات های اجتماعی است و در عین حال باز کردن جبهه ژئوپولیتیک جدیدی در رقابت با آمریکا و متحدان آن است.

بهار عربی اصطلاحی است که عرب بودن، در مقابل عجم بودن، در آن تاکید شده است. در همین حال، دولت ایران چندان علاقه ای به مفهوم “بهار” هم ندارد چون هم به لحاظ اجتماعی و هم از حیث رنگ یاد آورد جنبش سبز در این کشور است. بر همین منوال در بیان سیاست خارجی ایران مفاهیم و اصطلاحات جدیدی بکار می رود تا بهار عربی به کمک آن ها از دیدگاه دولت حاضر تفسیر شود. در پشت این مفاهیم جدید هدف جبران کردن فقدان مشروعیت داخلی و مصلحت گرایی در سیاست خارجی دنبال می شود.

یکی از مشهورترین موضوعاتی که لفاظی های سیاست خارجی ایران بر آن بنا شده این بود که بهار عربی از نمونه عملی و الهام گرفته از انقلاب ۱۹۷۹ ایران پیروی می کند. علاوه بر آن اینکه ایران “الگویی” برای انقلاب های خاورمیانه است و این نکته ای است که توسط بالاترین مقامات رژیم بیان می شود. در روند سرنگونی حسنی مبارک، علی خامنه ای به تظاهر کنندگان مصری می گفت از انقلاب اسلامی ایران پیروی کنند. برکناری حسن مبارک در تاریخ ۱۱ فوریه که با سالروز سرنگونی شاه ایران مصادف شد، باعث تقویت این نظر و بیان سیاسی ایران شد. هدف از اینگونه تفسیر ها توسط حکومت ایران افزایش مقام و مشروعیت رژیم در نزد افکار عمومی ایران است.

در سیاست خارجی، از سوی دیگر، به گفته مقامات ایران، علت سرنگونی زین الدین بن علی و حسنی مبارک، فقدان مشروعیت آن ها و نادیده گرفتن آزادی های مردم، سرکوب خشونت آمیز خواسته های مردم، تبدیل ثروت ملی به ثروت خانوادگی و گروهی محدود یا عدم توجه به زندگی مردم نبوده است. به نظر آن ها دلیل آن طرفداری آن ها از آمریکا و رابطه داشتن با اسرائیل بوده است. هدف ایران از این لفاظی سیاسی حمایت از این تفکر است که رهبران طرفدار آمریکا در منطقه باید از طریق جنبش های اجتماعی برکنار شوند.

موضوع دیگری که در لفاظی های سیاست خارجی دولت ایران به چشم می خورد تشویق این فکر است که بهار عربی یک از نمودهای “بیداری اسلامی” است. به نظر مقامات ایران بهار عربی ادامه بیداری اسلامی و انقلاب اسلامی ایران است. در نظر علی خامنه ای، علی رغم حضور انواع گرایشات در جنبش های اجتماعی مصر و تونس و سایر جنبش های سکولار منطقه، این جنبش ها به دلیل اسلامی بودن شایسته حمایت هستند.

دلیل این حمایت احتمال رشد جنبش های اجتماعی در ایران است که ممکن است با خواسته های مشابه “بیداری اسلامی” بروز کنند. به عبارت دیگر سعی می شود گفته شود که جنبش های اجتماعی خارج از ایران فقط تداوم جنبش های اجتماعی هستند که در ایران موفق شده اند؛ بنا بر این تاثیر جنبش های خارج بر جنبش های اجتماعی ایران موضوعیتی ندارد. از دیدگاه سیاست خارجی هدف از بحث بیداری اسلامی ایجاد جذابیت برای ایران در افکار عمومی کشورهای مسلمان است.

نتیجه آنکه، بهار عربی در ایران هم، مانند سایر کشورهای منطقه، باعث شده است سئوالات، برخوردها و مفاهیم جدیدی در سیاست خارجی نمایان گردد. از دیدگاه نظری مفاهیم جدید بکار برده شده توسط ایران، منبع الهام بودن انقلاب ایران برای بهار عربی و نوعی بیداری اسلامی نامیدن بهارعربی، با سیاست “محور مقاومت” جمهوری اسلامی در اتحاد با سکولارها و سوسیالیست های عرب و بعثی های سوریه سازگاری ندارد. از نظر عملی هم، تضادهای سیاست خارجی ایران باعث افول شدید چهره و آبروی ایران در افکار عمومی کشورهای مسلمان شده است.

منبع: اوراسیا - 26 اوت 2013