اکبر زنجان پور برای دوستداران هنر نمایش نامی آشناست. زنجان پور سال هاست که به عنوان بازیگر و کارگردان در نمایش های متفاوتی حضور داشته است. سیر طولانی روز در شب از نوشته های یوجین اونیل آخرین کار اوست که در تالار چهارسو روی صحنه رفته است. نمایشی که به مرور زندگی یک خانواده از نگاه تلخ اونیل می پردازد…
سیر طولانی روز در شب
کارگردان : اکبر زنجان پور. نویسنده: یوجین اونیل. طراح صحنه: منوچهر شجاع. طراح لباس: ادنا زینالیان. موسیقی: کیوان میر هادی. بازیگران: اکبر زنجانپور، گلچهره سجادیه، علی تاجمیر و سامان دارابی.
14 ساعت از زندگی یک خانواده…
حالا دیگر تنها می شوی
نمایش سیر طولانی روز در شب نوشته یوجین اونیل قرابت زیادی با زمانه ما دارد. روزهای سخت و طولانی که تاثیر آن را می توان به شیوه های مختلفی شب ها نیز در خانواده ها جست و جو کرد. انسان هایی بیمار که درد خود را نمی شناسند و تنها می کوشند با کنکاش در دیگری به علل و عوامل چیستی عارضه های ممتدشان بپردازند.
زنجان پور پیش از این نیز سال ها قبل متنی دیگر از یوجین اونیل این نویسنده اکسپرسیونیست را کارگردانی کرده بود. نمایش گوریل پشمالو که از نظر شخصیت کاری پر تعداد تر بود و در سالن اصلی مجموعه تئاتر شهر روی صحنه رفت. این بار او متنی را با پرسوناژ های کمتر برگزیده اما به مراتب کارگردانی دشوار تر را نسبت به نمایش قبلی طلب می کند.
مخاطب نمایش سیر طولانی روز در شب با نمایشی با ساختار مشخص درام رو به رو نیست. اصولا در این نمایش داستانی مشخص وجود ندارد. نمایش بیش از اینکه متعلق به پیرنگ و قصه باشد متعلق به شخصیت هاست. بنابراین نویسنده و کارگردان نمایش شرایطی را پدید آورده اند تا مخاطب بتواند در قالب این شخصیت ها به بن مایه های درونی کار دست یابد.
اونیل نمایشنامه سیر طولانی روز در شب را به سال 1939 به رشته تحریر در آورده است و نگارش آن چیزی حدود دو سال به طول انجامیده و حاصل کار هم برای این نویسنده در یافت چهارمین جایزه پولیتزر بوده است. اونیل در این متن زندگی خود را دستمایه کار قرار داده و یکی از فرزندان خانواده عملا خود اوست که اصولا مشخصات ظاهری هم که دارد نشانه هایی از اونیل را به تماشاگر یاد آور می شود.
نمایش سیر طولانی… در یک خانواده رو به زوال می گذرد. خانواده ای که هریک به نوعی بیمار هستند. مادر دچار ضعف جسمانی است و پدر که سال ها تهیدست بوده و امروز به تمکن مالی رسیده بسیار می کوشد مقتصد باشد. این بیماری و آسیب پذیری روی فرزندان آنها نیز تاثیری مستقیم می گذارد. فرزندان هم یک به یک به بیماری مبتلا می شوند و نمی توانند آنگونه که بایسته است نقش های اجتماعی خود را به خوبی ایفا کنند. اینجاست که نگاه تقدیری نمایشنامه نویس وارد متن می شود و بیماری و درد را در اجتماع مرضی موروثی می بیند.
پدر پیش از این بازیگر تئاتر بوده است و همین مسئله برای اونیل دست آویزی می شود تا بتواند لحظاتی از نمایش خود را با جملاتی از نویسندگانی چون شکسپیر و.. تزئین بخشد. اصولا ارجاعاتی این چنین در متن به اونیل کمک کرده بتواند به جملاتی کنایی در گفت و گو ها دست یابد.
زنجان پور نیز تا حد امکان سعی کرده به متن وفادار بماند و تحلیل مناسبی را برای اجرا به دست دهد. صحنه با طراحی گرم و تاریک رنگ آمیزی شده است. گاه تاریکی عامدانه صحنه تماشاگر را وا می دارد تا در احوال شخصیت ها بیشتر غور کند. دنیایی که پیرامون آنها را فراگرفته گاه هیچ نقطه روشنی ندارد. نزدیکی تماشاگران و کوچک بودن سالن نمایش نیز سبب می شود تا تماشاگر بیشتر خود را در دل این زندگی حس کند.
از سوی دیگر زنجان پور میزانسن ها را به گونه ای طراحی کرده که حرکات بتوانند یکدیگر را کامل کنند. به عبارت دیگر نگاه زنجان پور در اجرا دور و تسلسلی را پدید می آورد که این دور و تسلسل با هدف و نگاه نمایشنامه نیز همنشینی خاصی پیدا می کند.
در زمینه بازی ها نیز با توجه به بازی زنجان پور که عموما خوب ظاهر می شود، شاهکار اجراها به گلچهره سجادیه باز می گردد که نقش مادر خانواده را بازی می کند. زنی ویران که در زندگی شخصی خود دچار مشکلات فراوانی است و بنابراین نمی تواند نقش موثری را در زندگی فرزندانش نیز داشته باشد. او این تلخی را با کندی رفتار فیزیکی و گاه کشدار جلوه دادن جملات به خوبی نشان می دهد. از سوی دیگر جنس کلام شکننده او نیز وجهه دیگری از بازی او را به خوبی نمایان می سازد.
زنجان پور در تک تک صحنه ها زمانی که وقت خداحافظی فرا می رسد و ما باید از برهه ای عبور کنیم به دالانی دیگر از زندگی شخصیت ها برویم با یک نورپردازی موضعی شخصیت های خود را چونان کلوزآپی در بر می گیرد و او را از سایرین جدا می کند. این تک افتادگی از حرکتی درونی آغاز و با لایه های مختلف اجتماعی تسری پیدا می کند.