از نظربسیاری از نیروهای سیاسی، انصراف سیدمحمد خاتمی از نامزدی درانتخابات ریاست جمهوری، از مهم ترین اتفاقات سیاسی سال گذشته بود. با سعیدمدنی فعال ملی – مذهبی و پژوهشگر اجتماعی که از جمله حامیان سیدمحمد خاتمی برای حضور درعرصه انتخابات بود، در این باره به گفت و گو نشسته ایم. مدنی با بر شمردن چهار تحلیل برای انصراف خاتمی از عرصه انتخابات، “حرکت نه چندان اخلاقی میرحسین موسوی” را دلیل اصلی انصراف خاتمی می داند.
این مصاحبه در پی می آید.
انصراف محمد خاتمی از شرکت انتخابات به نفع میرحسین موسوی را چگونه ارزیابی می کنید؟
انصراف آقای خاتمی تا حدود زیادی غیر قابل پیش بینی بود؛ یعنی علی رغم ورود آقای خاتمی که با اما و اگر های زیادی همراه بود و بعد تاکید ایشان بر باقی ماندن در عرصه انتخابات، انصراف ایشان واقعا ناگهانی بود. بعضی تحلیل ها این انصراف را به حضور آقای موسوی نسبت می دهند و بعضی تحلیل ها نیز می گویند که آقای خاتمی از ابتدا نیز به دنبال فرصتی برای رهایی از عرصه انتخابات بوده است.
تحلیل شما از انصراف وی چیست؟ کدام تحلیل را بیشتر می پسندید؟
من به این دو تحلیل، یک ارزیابی سوم هم اضافه می کنم و آن هم این است که آقای خاتمی بعد از ورود جدی به انتخابات، به تدریج متوجه شد موانع برای حضور ایشان در روند انتخابات و واکنش ها به حضور ایشان در راس قوه مجریه، بسیار شدیدترو جدی تراز چیزی است که تصورش را می کردند و در صورت موفقیت احتمالی ایشان، واکنش های حادی را نیز به دنبال خواهد داشت.
یعنی به عقیده شما، آقای خاتمی به دلیل نگرانی از واکنش ها - چه در عرصه انتخابات و چه در صورت موفقیت احتمالی - ازانتخابات کنار رفت؟
البته من یک ارزیابی بسیار خاص تر هم دارم. آقای خاتمی از ابتدای ورود به انتخابات، دایما به «بالا» نگاه می کرد و حرکت های خود را با پالس هایی که از نظام قدرت می دید، تنظیم می کرد. طبیعتا در این گونه موارد، نگاه به پایین، عرصه عمومی و بدنه اجتماعی تقلیل پیدا می کند. چنین بود که آقای خاتمی خود را بی پشتیبان و تنها فرض کرد و انگیزه خود را برای ورود از دست داد. در همایش دوم پویش آقای خاتمی، همان طور که بسیاری از جامعه شناسان هم عنوان کردند، اگر او کمی نگاه خود را تغییر می داد، شاید به همین سادگی و راحتی به خود اجازه نمی داد از موقعیتی که به دست آورده است، انصراف دهد. یعنی در مجموع اگر آقای خاتمی می خواست این نگاه به بالا را ادامه دهد، در ادامه راه نیز بالاخره به همین نتیجه می رسید.
آقای مدنی، شما این دلایل را برای انصراف محمد خاتمی تا چه حد “جدی” و “واقعی” می دانید؟
آقای خاتمی، براساس آنچه که در گذشته گفته بود – یعنی از زمانی که وارد عرصه انتخابات شد – تحت تاثیر چهار میثاق بود: اول میثاق ملی که خودش مطرح کرده بود. یعنی تصور و ادعای آقای خاتمی این بود که در چارچوب منافع ملی وارد عرصه شده است. میثاق دوم، میثاقی بود که او با جنبش اصلاحی بسته بود با این تاکید مکرر که برای بقای جنبش اصلاحی تلاش می کند. یعنی در این جا یک عقد و قرارداد مشخصی با نیروهای حاضر در جنبش اصلاحی بسته بود. میثاق سوم آقای خاتمی، با آن بخش از بدنه اجتماعی بود که در میان نامزدهای اصلاح طلب ازایشان استقبال می کردند: بخش عمده ای از جوانان و نیروهایی که در سطوح سنی رشد و باروری بودند. میثاق چهارم خاتمی با نیروها و عناصر نزدیک به خود بود که یکی از این ها هم براساس تصور آقای خاتمی، آقای موسوی بود. طبیعتا تعهدات وقراردادهای متقابلی با این ها داشت.
یعنی او براساس یکی از تعهدات تصمیم به کناره گیری گرفت؟
این تعهدات چهارگانه، به شدت تحت تاثیر تعهدات سطوح بالاتر قرار دارند. خود آقای خاتمی بارها گفتند که منافع ملی مقدم بر هر چیزی است؛یعنی اگر آقای خاتمی تصور می کردند منافع ملی ایجاب می کند ایشان در راس قوه مجریه باشد، نباید توافق یا مشاوره با آقای موسوی را بهانه خروج از صحنه قرار می دادند.
می شود از نظرشمااین برداشت را کرد که اصلی ترین دلیل خاتمی برای انصراف، حضور موسوی بود؟
من معتقدم مساله طرح ورود آقای موسوی، شاید شکل و ظاهر قضیه باشد، اما مبنا و عوامل جدی تری برای ورود ایشان موثربوده است که فقط آن عوامل می توانستند باعث تجدیدنظردر ورود آقای خاتمی به انتخابات شوند.
یعنی شما عامل پشت پرده ای را در این انصراف می بینید؟
برای خود من هنوز این تناقض و سوال در رفتارو کناره گیری آقای خاتمی وجوددارد. براساس شواهد و قراینی که آقای خاتمی و آقای موسوی مطرح کردند، کسی که توافق را نقض کرده، بیشتر آقای موسوی بوده است تا آقای خاتمی.بنابراین بهتر بود آقای خاتمی بماند تا مردم کاندیدای اصلی را انتخاب کنند.آقای خاتمی برخلاف نظر خود، اجازه این انتخاب را به مردم نداد.
با شرایط فعلی، فکر می کنید روی یکی از این دو کاندیدا اجماع حاصل می شود؟
من خیلی سخت می دانم. آزردگی نیروهای حامی خاتمی از رفتار آقای موسوی، مانع مهمی در حمایت از ایشان است. اما در آن طرف هم مشکلات و اختلافات با آقای کروبی، مانع می شود که به سمت حمایت از آقای کروبی بروند. در مجموع وضعیت به مراتب سخت تر شده است. اگر مصلحت اجماع در میان اصلاح طلبان وجود داشت، آقای خاتمی باید می ماند تا از وضعیت خود برای اجماع در میان اصلاح طلبان استفاده کند. انصراف آقای خاتمی موقعیت ایشان در میان نیروهای اجتماعی و اصلاح طلبان راتضعیف کرده است. یعنی اکنون شرایط اجماع بسیار دشوار شده است.انصراف آقای خاتمی ضربه محکمی به جنبش اصلاحی بود. اکنون باید دید هوشیاری جنبش اصلاحی چقدر است و می تواند این تبعات را پشت سر بگذارد. در هر حال در مجموع ارزیابی من از موقعیت کل جنبش اصلاحی در حال حاضر، طبیعتا منفی تر است. اگر نخواهیم تئوری توطئه را زنده کنیم، باید گفت کاری که استعفای آقای خاتمی با اصلاحات کرد، بیش از کل توان محافظه کاران بود. البته باز هم باید تاکید کنم که حرکت نه چندان اخلاقی آقای موسوی و عمل ایشان را باعث اصلی انصراف آقای خاتمی و وی را مقصر می دانم.