کناره گیری خاتمی؛ نتیجه نگاه به بالا ‏

نویسنده
حسین محمدی

» سعید مدنی در مصاحبه با روز:‏

saeedmadani901.jpg

از نظربسیاری از نیروهای سیاسی، انصراف سیدمحمد خاتمی از نامزدی درانتخابات ریاست جمهوری، از ‏مهم ترین اتفاقات سیاسی سال گذشته بود. با سعیدمدنی فعال ملی – مذهبی و پژوهشگر اجتماعی که از جمله ‏حامیان سیدمحمد خاتمی برای حضور درعرصه انتخابات بود، در این باره به گفت و گو نشسته ایم. مدنی با بر ‏شمردن چهار تحلیل برای انصراف خاتمی از عرصه انتخابات، “حرکت نه چندان اخلاقی میرحسین موسوی” ‏را دلیل اصلی انصراف خاتمی می داند. ‏

این مصاحبه در پی می آید.‏

‎ ‎انصراف محمد خاتمی از شرکت انتخابات به نفع میرحسین موسوی را چگونه ارزیابی می ‏کنید؟‎ ‎

انصراف آقای خاتمی تا حدود زیادی غیر قابل پیش بینی بود؛ یعنی علی رغم ورود آقای خاتمی که با اما و ‏اگر های زیادی همراه بود و بعد تاکید ایشان بر باقی ماندن در عرصه انتخابات، انصراف ایشان واقعا ناگهانی ‏بود. بعضی تحلیل ها این انصراف را به حضور آقای موسوی نسبت می دهند و بعضی تحلیل ها نیز می گویند ‏که آقای خاتمی از ابتدا نیز به دنبال فرصتی برای رهایی از عرصه انتخابات بوده است. ‏


‎ ‎تحلیل شما از انصراف وی چیست؟ کدام تحلیل را بیشتر می پسندید؟‎ ‎
من به این دو تحلیل، یک ارزیابی سوم هم اضافه می کنم و آن هم این است که آقای خاتمی بعد از ورود جدی ‏به انتخابات، به تدریج متوجه شد موانع برای حضور ایشان در روند انتخابات و واکنش ها به حضور ایشان ‏در راس قوه مجریه، بسیار شدیدترو جدی تراز چیزی است که تصورش را می کردند و در صورت موفقیت ‏احتمالی ایشان، واکنش های حادی را نیز به دنبال خواهد داشت. ‏


‎ ‎یعنی به عقیده شما، آقای خاتمی به دلیل نگرانی از واکنش ها - چه در عرصه انتخابات و چه در ‏صورت موفقیت احتمالی - ازانتخابات کنار رفت؟‎ ‎

البته من یک ارزیابی بسیار خاص تر هم دارم. آقای خاتمی از ابتدای ورود به انتخابات، دایما به «بالا» نگاه ‏می کرد و حرکت های خود را با پالس هایی که از نظام قدرت می دید، تنظیم می کرد. طبیعتا در این گونه ‏موارد، نگاه به پایین، عرصه عمومی و بدنه اجتماعی تقلیل پیدا می کند. چنین بود که آقای خاتمی خود را بی ‏پشتیبان و تنها فرض کرد و انگیزه خود را برای ورود از دست داد. در همایش دوم پویش آقای خاتمی، همان ‏طور که بسیاری از جامعه شناسان هم عنوان کردند، اگر او کمی نگاه خود را تغییر می داد، شاید به همین ‏سادگی و راحتی به خود اجازه نمی داد از موقعیتی که به دست آورده است، انصراف دهد. یعنی در مجموع ‏اگر آقای خاتمی می خواست این نگاه به بالا را ادامه دهد، در ادامه راه نیز بالاخره به همین نتیجه می رسید. ‏


‎ ‎آقای مدنی، شما این دلایل را برای انصراف محمد خاتمی تا چه حد “جدی” و “واقعی” می ‏دانید؟‎ ‎

آقای خاتمی، براساس آنچه که در گذشته گفته بود – یعنی از زمانی که وارد عرصه انتخابات شد – تحت تاثیر ‏چهار میثاق بود: اول میثاق ملی که خودش مطرح کرده بود. یعنی تصور و ادعای آقای خاتمی این بود که در ‏چارچوب منافع ملی وارد عرصه شده است. میثاق دوم، میثاقی بود که او با جنبش اصلاحی بسته بود با این ‏تاکید مکرر که برای بقای جنبش اصلاحی تلاش می کند. یعنی در این جا یک عقد و قرارداد مشخصی با ‏نیروهای حاضر در جنبش اصلاحی بسته بود. میثاق سوم آقای خاتمی، با آن بخش از بدنه اجتماعی بود که در ‏میان نامزدهای اصلاح طلب ازایشان استقبال می کردند: بخش عمده ای از جوانان و نیروهایی که در سطوح ‏سنی رشد و باروری بودند. میثاق چهارم خاتمی با نیروها و عناصر نزدیک به خود بود که یکی از این ها هم ‏براساس تصور آقای خاتمی، آقای موسوی بود. طبیعتا تعهدات وقراردادهای متقابلی با این ها داشت. ‏


‎ ‎یعنی او براساس یکی از تعهدات تصمیم به کناره گیری گرفت؟‎ ‎

این تعهدات چهارگانه، به شدت تحت تاثیر تعهدات سطوح بالاتر قرار دارند. خود آقای خاتمی بارها گفتند که ‏منافع ملی مقدم بر هر چیزی است؛یعنی اگر آقای خاتمی تصور می کردند منافع ملی ایجاب می کند ایشان در ‏راس قوه مجریه باشد، نباید توافق یا مشاوره با آقای موسوی را بهانه خروج از صحنه قرار می دادند. ‏

می شود از نظرشمااین برداشت را کرد که اصلی ترین دلیل خاتمی برای انصراف، حضور موسوی بود؟
من معتقدم مساله طرح ورود آقای موسوی، شاید شکل و ظاهر قضیه باشد، اما مبنا و عوامل جدی تری برای ‏ورود ایشان موثربوده است که فقط آن عوامل می توانستند باعث تجدیدنظردر ورود آقای خاتمی به انتخابات ‏شوند. ‏


‎ ‎یعنی شما عامل پشت پرده ای را در این انصراف می بینید؟‎ ‎

برای خود من هنوز این تناقض و سوال در رفتارو کناره گیری آقای خاتمی وجوددارد. براساس شواهد و ‏قراینی که آقای خاتمی و آقای موسوی مطرح کردند، کسی که توافق را نقض کرده، بیشتر آقای موسوی بوده ‏است تا آقای خاتمی.بنابراین بهتر بود آقای خاتمی بماند تا مردم کاندیدای اصلی را انتخاب کنند.آقای خاتمی ‏برخلاف نظر خود، اجازه این انتخاب را به مردم نداد. ‏


‎ ‎با شرایط فعلی، فکر می کنید روی یکی از این دو کاندیدا اجماع حاصل می شود؟‎ ‎

من خیلی سخت می دانم. آزردگی نیروهای حامی خاتمی از رفتار آقای موسوی، مانع مهمی در حمایت از ‏ایشان است. اما در آن طرف هم مشکلات و اختلافات با آقای کروبی، مانع می شود که به سمت حمایت از ‏آقای کروبی بروند. در مجموع وضعیت به مراتب سخت تر شده است. اگر مصلحت اجماع در میان اصلاح ‏طلبان وجود داشت، آقای خاتمی باید می ماند تا از وضعیت خود برای اجماع در میان اصلاح طلبان استفاده ‏کند. انصراف آقای خاتمی موقعیت ایشان در میان نیروهای اجتماعی و اصلاح طلبان راتضعیف کرده است. ‏یعنی اکنون شرایط اجماع بسیار دشوار شده است.انصراف آقای خاتمی ضربه محکمی به جنبش اصلاحی بود. ‏اکنون باید دید هوشیاری جنبش اصلاحی چقدر است و می تواند این تبعات را پشت سر بگذارد. در هر حال در ‏مجموع ارزیابی من از موقعیت کل جنبش اصلاحی در حال حاضر، طبیعتا منفی تر است. اگر نخواهیم تئوری ‏توطئه را زنده کنیم، باید گفت کاری که استعفای آقای خاتمی با اصلاحات کرد، بیش از کل توان محافظه ‏کاران بود. البته باز هم باید تاکید کنم که حرکت نه چندان اخلاقی آقای موسوی و عمل ایشان را باعث اصلی ‏انصراف آقای خاتمی و وی را مقصر می دانم. ‏