البته که سرود ملی « شیر سماور، به سوی داور» یک اعتقاد ملی و همگانی است. در این موضوع شکی نیست، ولی خودمانیم، بطور عادی و طبیعی ما به عنوان تیم فوتبالی که هیچ وقت از رتبه هفدهم در رده بندی فوتبال جهان بالاتر نرفتیم، در مقابل تیم آرژانتین که مدعی قهرمانی جام جهانی است، اگر چهار تا گل نخوردیم یا سه تا گل نخوردیم یا دو تا گل نخوردیم، واقعا شاهکار زدیم که فقط یک گل خوردیم آن هم در دقایق پایانی بازی. حالا اینکه تیم ملی ایران بهترین بازی تمام تاریخ فوتبال کشور را انجام داده و بازی بچه های ایران خیره کننده بوده، واقعا دست مریزاد دارد به کی روش و فوتبالیست های کم نظیر تیم ملی و بخصوص پولادی و دژاگه و دروازه بان تیم ملی و بقیه تیم، ولی دلیل نمی شود که فکر کنیم که قرار است قهرمان جام جهانی بشویم، چون خیلی باحالیم. نه که بگویم دوست ندارم قهرمان جام بشویم، از قضا خیلی هم دوست دارم، ولی بالاخره توپ فوتبال هر چقدر گرد باشد، این قدر هم گرد نیست. پس اولا بچه ها مچکریم و امیدواریم تیم بوسنی را لوله کنیم. گرچه تیم بوسنی هم تیم بسیار قدرتمندی است. البته والیبال ایران در استادیوم بدون حضور بانوان با نتیجه سه بر یک ایتالیا را پودر کرد که امیدواریم بقیه بازی های بعدی تیم والیبال هم همین طوری پیش برود. در آخرین بازی های دیروز جام جهانی الجزیره چهار گل به کره جنوبی زد. دیابلو روژ یا شیاطین سرخ بلژیکی هم با یک گل روسیه را زدند و بدون سروصدا دارند می روند به مرحله بعد و به نظرم شاید بلژیکی ها جزو چهار تیم اول بشوند. آمریکا هم امروز با پرتغال بدبخت بازی دارد. رونالدو که فعلا در این جام به زمین گرم خورده شاید در این بازی بقول لس آنجلسی ها شاین کند و از خودش هنری نشان بدهد. گرچه امسال مثل اینکه توپ خیلی گرد است.
بیکاری حجاریان
رضا اکرمی گفت: « بیکاری نعمتی است که خداوند نصیب حجاریان کرده است.» آگاهان پرسیدند این بیکاری از چه طریق نصیب حجاریان شده است؟ گفت: از راههای مختلف. پرسیدند از چه راههایی؟ گفت: اولی این که بیکار بود ایستاده بود سر خیابان خداوند آمد با اسلحه یک گلوله به او شلیک کرد. پرسیدند: راه دوم چی بود؟ گفت: بیکار بود زیاد حرف می زد، همینجوری یک گلوله توسط خداوند به او شلیک شد. پرسیدند: راه سوم چی بود؟ گفت: راه سوم این بود که کلا وقتی کسی گلوله می خورد بیکار می شود، سعید عسگر هم که خودش بیخودی شلیک نکرده بود. خداوند دستور داده بود. نتیجه می گیریم که بیکاری از چند طریق ایجاد می شود: کلت، نارنجک، رولور، پنجه بوکس، قمه.
آدم حسابی
جعفر شجونی سارق اموال شمس پهلوی در کاخ کرج گفت: « روحانی استعفا کند تا نظام یک آدم حسابی سرکار بیاورد.» پرسیدند: مثلا کدام آدم حسابی؟ گفت: زیاد داریم، مثلا همین احمدی نژاد. گفتند: احمدی نژاد که هشت سال سر کار بود و وضع کشور بدتر شد. گفت: وضع کشور بدتر شد یا نشد مهم نیست، مهم این است که خودش آدم حسابی بود. پرسیدند: کجای احمدی نژاد آدم حسابی بود؟ گفت: رهبری به او علاقمند بود. پرسیدند: چه نشانه دیگری برای آدم حسابی بودن در او بود. گفت: همین که رهبری به او اعتقاد داشت. پرسیدند: آیا دلیل دیگری هم دارید؟ گفت: بله، دلیل مهم و اصلی من این است که رهبری علاقه بسیاری به او داشت. پرسیدند: غیر از ایشان چه آدم حسابی دیگری در کشور وجود دارد؟ گفت: من هستم، رهبری هست، احمدی نژاد هست. همین ها کافی است.
ماندن زنان در خانه و زائیدن شیرهای نر
البته که همچنان اعتقاد مسئولان امر همین است که “ زنان را همان به که در خانه مانند و شیران نر زایند.” به همین خاطر فرمانده نیروی انتظامی کشور گفت: « اختلاط زن و مرد در ورزشگاهها به مصلحت نیست.» و یک طوری گفته “ اختلاط” زن و مرد در ورزشگاهها انگار زنها وقتی به ورزشگاه می روند از آغاز بازی تا پایان بازی با مردان تماشاگر ورزش می رقصند و روابط بی ناموسی برقرار می کنند. و من هر چه می کنم نمی توانم بفهمم فرق حضور زنان در مراسم سینه زنی و مداحی یا اتوبوس و مینی بوس در کنار مردان با حضور زنان در استادیوم چیست؟ از همه بدتر اینکه فاطمه آلیا نماینده زن مجلس که تنها کارش در مجلس مبارزه با حقوق زنان است، گفته است: « ورود زنان به استادیوم هیچ اولویتی ندارد. به درد اجتماع نمی خورد. کار زن بچه دار شدن و تربیت فرزند و شوهرداری است نه دیدن مسابقه والیبال.» و یک جوری هم این حرفها را گفته انگار که ورود زنان به مجالس سینه زنی و نمازجمعه از اولویت بسیاری برخوردار است و خیلی به درد اجتماع می خورد و وقتی زنان به نماز جمعه می روند، بچه دار می شوند و بچه شان را تربیت می کنند و شوهرشان را اداره می کنند.
متالوژی و رهبری
اصلا همین است که چشم جهانیان درآمده، هر روز هم یک چیز تازه اضافه می شود و امت دستمال به دست هر کدام توی صف می آیند و تحفه جدیدی عرضه می کنند. غیر از رمان و شعر خراسانی و زبان انگلیسی و ادبیات روسی و فیزیک ذرات بنیادین و صدها علم دیگر، به گفته علی اکبر رشاد: « هیچ حوزه ای نیست که رهبر وارد آن نشده و درباره آن سخن نگفته باشد.» یعنی آقای علی اکبر رشاد یک دفعه روی هجده و نوزده و بیست بقیه دو تا آس رو کرده که همه جا زده اند. البته فرهاد دانشجو هم دیروز گفته است که: « رهبر تناقض ها و تطبیق های متالوژی را هم می فهمد.» احتمالا تا هفته آینده هنرهای جدید به توانایی رهبری اضافه می شود: کرال پشت، شنای پروانه، قهرمانی در فریزبی، تعمیر کامپیوتر، مجسمه سازی با موم، شناخت لایه ها و سفره های زیرزمینی، آشنایی با زبان سانسکریت و پرش از روی خرک با آفتاب مهتاب روی تشک زمینی ژیمناستیک. یعنی واقعا از هر دستمال هنری می ریزد.