فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏مصطفی رزاق کریمی متولد 1341 تبریز، فارغ التحصیل معماری از اتریش است. وی فعالیت هنری را سال 1353 با ‏ساخت فیلم های کوتاه و مستند به صورت تجربی آغاز کرد و یکی از برجسته ترین فعالیت هایش ساخت فیلم های ‏آموزشی در رابطه با ایدز و به سفارش آموزش و پرورش اتریش بوده که جزو مواد درسی آن کشور شد. نگاهی داریم ‏به فیلم حس پنهان اولین ساخته‌ بلند وی که در بخش سودای سیمرغ جشنواره‌ی بیست و ششم فیلم فجر به نمایش درآمده ‏بود و اینک بر پرده سینماهاست…‏

hespenhan_1.jpg


حس پنهان

کارگردان: مصطفی رزاق کریمی. نویسنده فیلمنامه: فریدون فرهودی. مدیر فیلمبرداری: فرشاد محمدی. موسیقی: محمد ‏رضا علیقلی. تدوین: عباس گنجوی. تهیه کننده: مرتضی رزاق کریمی. بازیگران: محمد رضا فروتن، مهتاب کرامتی، ‏حامد بهداد، نیوشا ضیغمی.‏

سیمین و امیر زن و شوهر هستند. آنها هریک تا آن اندازه در کار خود غرق شده اند که یکدیگر را فراموش کرده اند. ‏روزی امیر به شکلی اتفاقی با ندا آشنا می شود و به او دل می بازد. پس از چندی ، بهرام برادر ندا متوجه این رابطه ‏می شود. او که دارای مشکل روانی است به دیدن سیمین می رود. آنجا تصمیم می گیرد خواهر خود را از ادامه این ‏رابطه نهی کند و در ادامه با حمله به امیر کشته می شود. امیر نیز که مکانی را برای خلوتگاه تنهایی هایش انتخاب کرده ‏با سرعت به آن محل می راند و اتومبیلش در راه واژگون می شود.‏

گریز از تنهایی

مصطفی و مرتضی رزاق کریمی پیش از ساختن این فیلم سینمایی بیشتر به عنوان مستند ساز در سینمای ایران شناخته ‏شده بودند. آنها با ساخت مستند هایی همچون یاد و یاتدگار توانسته بودند به جایگاهی مستقل و قابل احترام در سینمای ‏ایران دست یابند. اگرچه مرتضی چند فیلم سینمایی هم تهیه کرده بود، اما مصطفی همچنان به مستند سازی مشغول بود. ‏

فیلم حس پنهان اولین ساخته بلند داستانی مصطفی رزاق کریمی به شمار می آید. فیلمی که همانند بسیاری از فیلم های ‏اخیر سینمای ایران موضوع خیانت را دستمایه خود قرار داده و به تم فروپاشی خانواده می پردازد. اگرچه کارگردان در ‏این میان سعی داشته گوشه چشمی هم به مسائل روانشناسی داشته باشد اما درهم تنیده شدن دو داستان فضای لازم را ‏برای پرداختن به هر دو موضوع را از فیلمساز می گیرد و کار در بخش های روانشناسی دچار اطناب در کلام می ‏شود.‏

hespenhan_2.jpg

فیلم به طور همزمان چهار رابطه مجزا را مورد بررسی قرار می دهد. فیلمساز سعی کرده هریک از شخصیت ها را ‏در جایگاهی قرار داده تا آنها بتوانند درونیات خود را بیشتر برای بیننده به نمایش بگذارند. همین مسئله سبب شده پیرنگ ‏داستان مورد غفلت واقع شود. یعنی فیلمی که در دقایق نخستین با تکیه بر داستان کار خود را شروع می کند در ادامه به ‏دام شخصیت پردازی صرف می افتد و این شخصیت ها هستند که داستان را ادامه می دهند. ‏

در این میان شخصیت ندا بیشتر حکم واسطه را برای شکل گیری مربع ارتباطی در فیلم دارد. او خیلی زود تبدیل به ‏آدمی می شود که ما تنها از طریق او دیگران را بشناسیم و خود از ساختار فیلمنامه حذف می شود.‏

امیر با بازی فروتن و سیمین با حضور مهتاب کرامتی هم بیشتر نمونه تیپ های اجتماعی هستند. زن و شوهری که در ‏لاک تنهایی خود خزیده اند و هیچ راهی را برای ارتباط با یکدیگر بای خود باقی نگذاشته اند. امیر از سیمین فرزندی ‏می خواهد که هم تنهایی هایش پر شود و هم امیدی برای آینده این زندگی داشته باشد. اما سیمین با این خواسته او مخالف ‏است.همین مسئله دائم شکاف میان آنها را دائم بیشتر می کند. ‏

در این میان بهرام با نقش آفرینی بهداد هم در رابطه میان امیر و ندا گذشته زندگی مادر و پدر خود را می بیند که امروز ‏فوت کرده اند اما در گذشته به دلیل حضور یک زن زندگی شان از هم گسیخته بوده است. بهداد مانند همیشه به خوبی از ‏عهده ایفای نقش این شخصیت روانی بر می آید. کلام بریده بریده و تیک های عصبی به این بازیگر کمک می کند تا ‏بتواند بیشتر آسیب پذیر به نظر برسد. در پایان هم او که به نتیجه اخلاقی اتفاق پیش آمده بیشتر وقوف دارد در داستان ‏قربانی می شود. ‏

hespenhan_3.jpg

بهرام جزو شخصیت هایی محسوب می شود که هر بازیگری دوست دارد در قالب آن قرار گیرد و گویا فروتن نیز بعد ‏از مطالعه فیلمنامه دوست داشته ایفاگر این نقش باشد. شاید کامل ترین شخصیت فیلمنامه بهرام باشد که اگرچه با مکالمه ‏طولانی او و سیمین در مطب بسیاری از مسائلی که می توانست از طریق غیر مستقیم به بیننده منتقل شود شکلی رو به ‏خود می گیرد و کار را خراب می کند.‏

فیلم از منظر تصویری نیز می توانست به سیاق کارهای مستند از احساسات گرایی صرف دوری کند. اما ظاهرا رزاق ‏کریمی از تجربه مستند سازی خود تنها در زمینه تحقیق برای این فیلم بهره برده و در ساختار چندان به آنچه در سینمای ‏داستان گوی ایران باب شده نرسیده است.‏

فیلم حس پنهان با توجه به پیرنگ و بسط و قوام عناصر داستان گوی کار می توانست به فیلمی موفق تر نسبت به آنچه ‏می بینیم بدل شود. رزاق کریمی در اولین کار خود بسیار ناگهانی خود را به سمت ملودرام با داستانی رقت انگیز سوق ‏داده که می توانست کنترل شده تر باشد. داستان هم حرف تازه ای ندارد و تنها به عنوان یک دست گرمی به عنوان کار ‏اول محسوب می شود. ‏