بازگشت به آینده

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

سی سال قبل دو کتاب منتشر شد که از رویدادهای امروز خبر می دادند، یکی از آنها “موج سوم” آلوین تافلر بود و دومی “تکاپوی جهانی” ژان ژاک سروان شرایبر، آنها حرف از اتفاقاتی زدند که آن روزها عجیب و غریب می آمد ولی امروز زندگی عادی ماست. چیزهایی مثل جی پی اس، اینترنت، موبایل، فیسبوک و لپ تاپ بشود جزو زندگی ما. و اینکه یک آیفون توی جیبت بگذاری که هم با آن نامه بنویسی و بفرستی، هم تلفن بزنی، هم بدون نیاز به فیلم عکاسی هزار تا عکس بگیری و فیلمبرداری کنی و با جی پی اس آن راه پیدا کنی و هزار تا کار دیگر.

اما خدا وکیلی چه کسی می توانست حدس بزند که اتفاقات زیر بیافتد:

با آیفون ۶ تصویر سر بریدن صدها انسان را در عراق و سوریه فیلمبرداری کنند و ده ثانیه بعد در همه دنیا منتشرش کنند.

کی فکر می کرد با استفاده از جی پی اس، رد تلفن افراد را بگیرند و سی ثانیه بعد از تلفن زدن، طرف را با موشک پودر کنند.

کی فکرش را می کرد القاعده از طریق چت کردن در سایت های پورنو با هم هماهنگ کنند و دو ساختمان تجارت جهانی را در عرض یک ساعت از روی نقشه زمین محو کنند.

کی فکرش را می کرد که در سال ۲۰۱۴ صدها زن اروپایی و آسیایی از طریق اینترنت دنیای آزاد را ول کنند و بروند به داعش بپیوندند و به نکاح جهاد یک مشت دیوانه زنجیری در بیایند.

کی فکرش را می کرد که پنجاه سال پس از استقلال آفریقا، یک مشت دیوانه بوکوحرام دخترهای مدرسه ای را بدزدند و به عنوان کنیز بفروشند.

کی فکرش را می کرد که با استفاده از اینترنت، در کشوری مثل مصر یک انقلاب رخ بدهد و کشور میان اسلامگراهای دیوانه و نظامیان دیوانه مجبور به انتخاب شود.

حتما انتظار دارید نتیجه ای از این چیزها بگیرم. لازم نیست. به همین ها فکر کنید.

 

دشمنان را از خود ناامید نکنید

طرف می گفت “بیابریم پشت تپه خاکی دوزار بگیر مثل خر ترتیب ات رو می دم کثافت” و بقیه اش را هم که خودتان بلدید که آخه چرا؟ پول زیادی می دی که انتظار داری بیام؟ جای خوبی می بری؟ زبون خوشی داری؟ کار خوبی می خوای بکنی؟ لااقل می خواهید زور هم بگوئید یک جوری بگوئید که راهی برای پذیرفتن آدم داشته باشد.

حالا بگذریم که این آقای سیدرضااکرمی در نقش ستون پنجم محافظه کاران در دولت روحانی هر هفته یک بار هر چه که روحانی و وزرایش رشته اند، پنبه می کند، ولی احتمال می دهیم که این برادر هم مانده در دولت که تعادل دولت را حفظ کند، ولی این چه حرفی است که “موسوی و کروبی دو کار باید بکنند، دشمنان را از خودشان ناامید کنند و آنها را محکوم کنند و سپس عذرخواهی کنند.”

خیلی حرف خوبی زده، مرحله بندی هم کرده. اصلا برای چی باید موسوی و کروبی عذرخواهی کنند؟ سردار همدانی که همین دیروز گفته “موسوی و کروبی با توبه هم بخشیده نمی شوند.” خوب! اگر بخشیده نمی شوند، برای چی باید توبه کنند یا عذرخواهی کنند. نمی شود که آدم هم چوب را بخورد، هم پیاز را. نه که مخالف عذرخواهی یا موافقش باشم، اصلا بحث در اینها نیست، بحث این است که آدم بالاخره می خواهد بگوید غلط کردم، بعدش باید به نتیجه ای برسد.

و اصلا موسوی و کروبی چطوری باید دشمنان را از خود ناامید کنند؟ اصلا دشمنان چه کسانی هستند؟ فعلا که دشمن رهبری موسوی است و دشمن موسوی رهبری. این دو تا هم که از هم ناامید هستند. اگر منظور از دشمنان دشمنان رهبری هستند، که این شامل همه مردم ایران و جهان و همه کشورهای جهان می شود، آدم چطوری می تواند همه اینها را از خودش ناامید کند.

و از همه اینها گذشته، آدم نمی فهمد این مسئولان مملکتی خودشان با خودشان چند چند هستند و چرا قبل از اینکه نظرات شان را یکی کنند چرا حرف می زنند؟ مثلا به همین سه روز گذشته فکر کنید. از طرفی حداد عادل گفته “جنایت موسوی و کروبی از صدام هم بیشتر است.” بادامچیان هم گفته “این ها اگر محاکمه شوند حتما اعدام می شوند.” روزنامه حمایت قوه قضائیه هم نوشته « محاکمه سران فتنه حتمی است.” دادستان کل کشور هم گفته “بدون توبه سران فتنه نباید حرف از رفع حصر زد.”

من فکر کنم مقدار اختلافی که میان سران مملکت با همدیگر هست، بیشتر از اختلاف میان موسوی با حکومت است. اول با همدیگر توافق کنید و بعد یکی حرفی بزند که معلوم بشود بالاخره چی؟

جرایم قوی باید و معنوی

دقت کردید موضوع پول و پول گرفتن چه معضل بزرگی از زندگی ماست؟ اگر یک مدیر کشور را نابود کند ولی دزد نباشد، کسی مشکلی با او ندارد، ولی اگر هزار تا خوبی داشته باشد، ولی مثلا از نظر مالی بفهمی نفهمی دستش کج باشد، یا حتی دزد هم نباشد و پولدار باشد، برای ما این بدترین خصلت است. دقت کردید همه نامزدهای ریاست جمهوری یا مجلس، اولین چیزی را که می خواهند اثبات کنند این است که در خانواده ای فقیر بزرگ شدند و در کودکی یتیم شدند. بعد ناراحت می شویم که چرا رهبران کشور عقده ای هستند و تا به قدرت می رسند شروع می کنند به نابودی دیگران. اصلا دقت کردید که اگر کسی پولدار باشد خودبخود بد است و اگر کسی فقیر باشد خودبخود خوب است؟ دقت کردید برای ما اصلا مهم نیست که کسی فاشیست و مستبد و بی عرضه و خائن است، ولی اگر از جایی پول بگیرد، چه از دولت جمهوری اسلامی و چه از دولت های دیگر، می شود مزدور؟ و اگر هم از دولت پول نگیرد و خودش با زحمات خودش پول دربیاورد می شود دزد که یا خودش دزد بوده یا پدرش. اگر هم با نبوغ و توانایی هوشی اش پولدار شده باشد، می شود کلاهبردار یا تازه به دوران رسیده. بیخودی نیست که فلان حاج آقا وقتی آخر سال می رود سفارش کت و شلوار بدهد، هفت دست کت و شلوار سورمه ای می دوزد که کسی نفهمد که هفت دست کت و شلوار دارد.

منظورم این است که ما خیلی آدمهای باحالی هستیم و هنر بطور اختصاصی نزد ایرانیان است و بس. به همین دلیل است که به گفته رئیس سازمان زندانهای کشور، شصت هزار سارق در زندانهای کشور داریم که اینها در خیابان جیب مردم را می زدند و دو میلیون می دزدیدند، یا از دیوار خانه مردم بالا می رفتند و پنجاه میلیون می دزدیدند، البته باز هم خدا را شکر که پرونده محمدرضا رحیمی که جرایم مالی اش میلیاردی است متوقف شده و کلا خبری از مجازات برادر دزد مان نیست. البته خبرهایی که رئیس سازمان زندانهای کشور داده همه اش هم سیاه و تلخ نیست، مثلا گفته که در طول هشت ماه اول امسال سه میلیون و ۹۰۰ هزار چک برگشت خورده است که این نشانه پاکدامنی و صدق و صفای صادر کنندگان عزیز چک است. آمارهای دیگری که این عزیز از دست رفته صادر کرده همین است که ۹.۵ میلیون حاشیه نشین در شهرها داریم، ۱.۵ میلیون نفر معتاد و سه میلیون نفر مجرد هستند و به تنهایی زندگی می کنند. در واقع این سه میلیون نفر می خواستند ازدواج کنند، ولی از بس رهبر عزیز گیر داد به اینکه همه با هم ازدواج کنند، اینها هم شک کردند و مراسم را به هم زدند و حالا مجرد زندگی می کنند. واقعا بقول احمد خاتمی جمهوری اسلامی موهبتی است الهی که خداوند خودش مستقیما آن را اداره می کند. دستت درد نکنه استاد. لطف فرمودید.