پرتقال اسراییلی، گردو و فسنجان

نویسنده
مهرداد شیبانی

اگر هفته ای به بحث در مورد توزیع سیب زمینی و بنزین رایگان گذشت، این هفته به تمامی در رمزگشایی این توطئه ‏سپری شد که “‏‎ ‎کمیته ایکس‎ ‎‏” چگونه توطئه واردات پرتقال چینی با برچسب اسرائیلی!را در کشور اجرایی کرده، در ‏حالیکه نه اعضای حزب موتلفه اسلامی ـ که شهرت شان در وارد کردن انحصاری کالاها زبانزد است ـ از آن باخبر ‏شده اند و نه قاضی سعید مرتضوی که کارش ردیابی همه کسانی ست که “قصد تشویش اذهان عمومی” را دارند.‏

درست صبح روزی که مردم ایران بعد از بیدار شدن، میوه فروشی های کشور رادر اشغال پرتقال های درشتی دیدند که ‏روی آنها برچسب اسراییلی بود، غلامحسین الهام، سخنگوی چند کاره دولت “ماموریت یافت به مجلس بیاید و نماینده ها ‏را قانع کند تا به ایده محمود احمدی نژاد جهت افزایش تعداد رای دهندگان در انتخابات رای بدهند.” آن هم در حالیکه ‏‏”پکیج کامل فیلم‌های تبلیغاتی رئیس‌جمهور که توسط نهادهای دولتی و از پول بیت‌المال تهیه شده به طور گسترده‌ای” در ‏حال توزیع بود. رئیس جمهوری که موتلفه ای ها ـ بخوانیم از واردکنندگان انحصاری کالا به ایران که در دوره احمدی ‏نژاد کارشان حسابی سکه شده ـ اورا “تداوم اصولگرایی و عزت جهانی جمهوری اسلامی” می دانند و به این نتیجه ‏رسیده اند که : “اگر بخواهیم گفتمان عدالت، پیشرفت و خدمت که اصلی‌ترین گفتمان دهه چهارم انقلاب است تداوم باید، ‏به احمدی نژاد رای دهیم.“‏

ظاهرا برای تداوم همین “گفتمان” است که ابر و باد و مه و خورشید و فلک جمع شده اند تا
مانع برگزاری یک انتخابات آزاد شوند؛ چنین است که از یک سو آیت الله خامنه ای به میدان می آید تا
در واقع در جواب هاشمی رفسنجانی بگوید “متأسفانه برخی دوستان بی‌انصاف با تکرار حرف دروغ دشمن، سلامت ‏انتخابات را زیر سوال می‌برند…پادشاهان مستبد قاجار و پهلوی، کشور را مِلک خود و ملت را رعیت خود می دانستند و ‏در غیاب حضور مردم هرآنچه دستگاه قدرت اراده می کرد از صندوقهای رأی درمی آمد اما انقلاب اسلامی، ورق را ‏بکلی برگرداند و “مردم ” را روی کار آورد” و از سوی دیگر تشکیل ستاد “صیانت آرا” توسط موسوی و کروبی، ‏چنان آقایان را بر می آشوبد که نبی حبیبی، رهبر موتلفه را به میدان می فرستند تا بگوید: “این پروژه روی سه پایه ‏سوء‌ظن، شایعه پراکنی و تهمت به مسئولان برگزار کننده استوار است، ما معتقدیم اصل صیانت از آراء در قانون ‏انتخابات به خوبی پیش بینی شده است و هیچ ضرورتی به این قبیل بازی‌های سیاسی نیست.” ‏

او البته در برخورد با این “ترفند‌”ها بحث “احترام به آراء مردم” را مطرح می کندتا روشن باشد “کسانی که رای واقعی ‏مردم را بر نمی‌تابند دنبال پروژه صیانت از آراء هستند.” و البته همه اینها هم در راستای رعایت “ادب مردمسالاری”.‏

رئیس دولت نهم هم که دیگران وظیفه برکشیدنش را برعهده گرفته اند مشغول صدور انقلاب است؛حالا یا بادادن وام ‏‏300 میلیون دلاری به پاکستان بدون مجوز مجلس، یاباآزاد کردن واردات بی رویه به نحوی که “آمارها حکایت از آن ‏دارد که کل واردات در چهار سال 1387-1384 دولت احمدی نژاد 213 میلیارد دلار بوده که نسبت به کل واردات ‏چهار سال 1383-1380- چهار سال آخر دولت خاتمی- که به میزان 6109 میلیارد دلاربوده حدود 94 درصد رشد ‏کرده است” و یا البته با کمک گیری ازامام دوازدهم شیعیان که در 30 سال گذشته هرگز تا این حد مشغول کمک رسانی ‏نبوده است: “رئیس جمهور گفت: یک دهم ثانیه از ذهنم عبور کرد و گفتم امام زمان دماغ اینها را به خاک بمال.“‏

آقای احمدی نژاداز کنفرانس دوربان حرف می زند که تنها رئیس جمهور حاضر در آن بود وطی آن موفق شد نام ‏اسراییل را از بیانیه پایانی این کنفرانس حذف کند؛ کاری بی سابقه که فقط از “معجزه هزاره سوم” بر می آید.بی جهت ‏نیست که او امروز از صادر شدن انقلاب اسلامی به تمام جهان سخن می گوید، در همان حال که به گفته علی لاریجانی ‏‏”شرایط‎ ‎بین‌المللی حاکم بر جهان حالت ژله‌أی” پیدا کرده است و “باید در این شرایط‎ ‎درک درست و منطقی از پرش ‏اقتصادی در کشور داشته باشیم‎.‎‏”‏

و درک درست از دید دولت نهم و حامیان نظامی ـ اقتصادی آن یعنی “ورود سپاه پاسداران به عرصه ماموریت مقابله با ‏اشرار و گروهکها” وممانعت “نیروهای امنیتی از برگزاری جلسه کمیته دفاع از انتخابات آزاد، سالم و عادلانه”.‏

در پناه چنین اقداماتی است که “بنرهای صدهزارتومانی و تبلیغاتی احمدی نژاد” در سراسر کشور بالا می رودو جعفر ‏شجونی، سخنان “اصلاح‌طلبان برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری را به گردوهای پوچی” تشبیه می کند که از ‏آن “یک قاشق فسنجان هم در نمی‌آید.“‏

آقای شجونی، عضو شورای مرکزی حزب تجار ـ که حزب موتلفه اسلامی باشد ـ درست می گوید؛چرا که او “سالهاست ‏از نزدیک رویدادهای سیاسی را رصد کرده” و می داند که “دشمن برای نابودی انقلاب، به واردات شلوارهای کوتاه و ‏مانتوهای تنگ زنانه یارانه می‌دهد و آنگاه آقایان قصد براندازی مبارزین با این ناتوی فرهنگی را دارند” والا واردات ‏اصلی این آقایان، پرتقال اسراییلی و چادر مشگی ست؛همان عرصه هایی که از یک سو کشاورزی ایران را نابود کرده ‏و از سوی دیگر صنعت مملکت را به حالی رسانده که “ورشکسته” تلقی می شود.‏

طبیعتا در این شرایط “فیس‌‌بوک” چهارمین سایت محبوب کاربران جهان و چهارمین سایت محبوب ایرانیان حق دارد از ‏کاربران خود بپرسد: آیا با مسدود شدن دسترسی کاربران کشورهای تحت تحریم آمریکا موافق هستند یا خیر؟

بی شک آقای شجونی و آقای الهام و آقای سعید مرتضوی و سردار احمدی و بقیه برادران به این سئوال پاسخ مثبت دادند ‏تا درست همان موقع که عباس پالیزدار متوجه وارد شدن “سم” به بدن خود می شد، جهان در نیابد که رکسانا صابری ‏وارد هفتمین روز از اعتصاب غذای خود شده و حاضر نیست پرتقال اسراییلی و فسنجان حزب موتلفه را بخورد.‏

راستی اگر سعدی و حافظ و مولانا زنده بودند و می دیدند که بر میهن شان چنین می رودومحمود احمدی نژاد شعر آنان ‏را نادرست می خواند، از این نمی گفتند که از این دیوان و ددان ملولند و انسان شان آرزوست؟