سینمای جهان/ فیلم روز – محمود واعظی: ویروس ALZ-113 جهان را از کار انداخته است، کشورهای زمین را تبدیل به ویرانههایی ساخته است که در آن نه نظامی قانونی باقی مانده است، نه نظمی شهروندی وجود دارد و نه دیگر چیزی به اسم اقتصاد و فرهنگ و آموزش وجود دارد. ده سال است که اکثریت مردم زمین مُردهاند.
حالا در این زمین ویرانه، نبردی است بر سر قدرت بین انسانها و میمونهای هوشمند. جنگی که در “طلوع در سرزمین میمونها“، در منطقه شهر سابق سان فرانسیسکو دنبال میشود: بین اقلیتی از انسانها که مصون از ویروس هستند و میمونهایی که بر سر رسیدن به قدرت و امکانات باقی مانده، با انسانها میجنگند.
این داستان هشتمین فیلم ساخته شده بر اساس مجموعه “سیاره میمونها” است. اولین مرتبه، نویسنده فرانسوی، پیر بول با رمان “سیاره میمونها” این مجموعه را شروع کرد. رمان الهامبخش فیلمی با همین نام شد. بعدها البته تا به امروز، رمانها، رمانهای گرافیکی، فیلمها و سریالهای تلویزیونی بر اساس ایده اولیه این داستان، ساخته و منتشر شدهاند.
بین سالهای ۱۹۷۰ تا ۱۹۷۳، چهار فیلم دیگر به دنبال اولین نسخه سینمایی اثر، عرضه شدند: ورای سیاره میمونها (۱۹۷۰)، فرار از سیاره میمونها (۱۹۷۱)، تسخیر سیاره میمونها (۱۹۷۲) و درنهایت، نبرد برای سیاره میمونها (۱۹۷۳). این چهار اثر، مجموعهای کلاسیک در سینمای قرن بیستم محسوب میشوند و همچنان طرفداران سینمایی خود را دارند. دو مجموعه تلویزیونی هم در قرن بیستم بر مبنای این داستان، ساخته و منتشر شدند.
در قرن بیست و یک
جدیدترین نسخه سیاره میمونها، تحسین گستردهای شاهد بوده است. این فیلم ۱۷۰ میلیون دلاری و ۱۳۰ دقیقهای، در اولین هفته فروش، ۷۲ میلیون دلار از گیشه امریکای شمالی کسب کرد و در کمتر از سه هفته، فروش آن در امریکای شمالی به ۱۸۹ میلیون دلار رسید. همچنین تحسین گستردهای هم از مخاطب (رای ۸.۲ مخاطب در آیامدیبی و رای ۷.۹ راتنتوماتوز) را در دست دارد، همچنین نگاه مساعد منتقدین سینمایی هم همراه آن است.
فیلم را مت ریوز کارگردانی کرده است و در آن اندی سرکیس، جیسون کلارک، گری الدمن، کری راسل، توبی کبل و کدی اسمیتمکفی بازی کردهاند. در سال ۲۰۰۱ میلادی، تیم برتون، نسخهای با الهامی آزاد از “سیاره میمونها” را ساخت. به دنبال آن، دو فیلم دیگر هم در قرن جدید کار شدند. یکی در سال ۲۰۱۱، “اوجگیری سیاره میمونها” بود و امسال، “طلوع در سیاره میمونها”.
ایده جنگ انسانها با اجداد ژنتیک خود، میمونهایی که هوشمند هستند، ایدهای است به دل مخاطب خوش نشسته است. بر همین اساس، فیلمها، سریالها، کتابهای مصور و دیگر عرضههای فرهنگی این داستان، توانستهاند یکی بعد از دیگری، مخاطب را سرگرم نگاه دارند و مخاطب هم خوشحال و خرسند از یک داستان سراغ داستانی دیگر در این مجموعه رفته است.
هماکنون، جلوههای ویژه، خطسیر داستانی که با کمک شش نویسنده مختلف نوشته و تکمیل شده است، کارگردانی، بازی هنرپیشهها و همانند همیشه در هر داستان دیگر این مجموعه، عمق احساسی آن، تماشاگر را میخکوب خود ساخته است. درنهایت، فیلم امسال مجموعه سیاره میمونها، اثری است که مخاطب آثار علمیتخیلی، از آن لذت وافری میبرد.
خط سیر داستانی
در این زمین ویرانه، سزار رهبر و مسئول نسل جدیدی از میمونها در جامعهای در جنگل میور است. فرزندان او، یک روز در جنگل به یک انسان میرسند. انسان، کاروِر، وحشت میکند و به یکی از بچهها – اَش – تیراندازی میکند، او را زخم میزند. کارور، دسته همراه خودش را میخواهد، مالکوم هم همراه آنان است. سزار از انسانها میخواهد از این منطقه بروند.
معدودی انسانها در یک برج محافظت شده در آنچه از سان فرانسیسکو باقی مانده است، زندگی میکنند. مانند دیگر قسمتهای این مجموعه داستانی، ماجرا، داستان جنگ است بین انسان و طبیعت، طبیعت هم اینجا قدرت گرفته است در ظاهر میمونهای هوشمند و آماده برای جنگی تمام عیار با انسانهایی که میخواهند پا از حد خودشان دراز کنند و جهان را مجدد در دست خود بگیرند.
شبیهسازی انسان در وضعیت ضعیف دیگر موجودات، ویژگی اصلی مجموعه سیاره میمونهاست. در این مجموعه، انسانها از بسیاری از امکانات باز ماندهاند که امروز، در دنیای واقعیت، در دستان آنهاست و از طریق آن، میتوانند فرمانروای زمین باشند و هر چه میخواهند با طبیعت و با این جهان بکنند.
هرچند در این داستانها، این امکانات از دست انسانها گرفته شده است. حالا آنها مجبور هستند مانند بقیه موجودات، بجنگند و این کار، در جدیدترین نسخه فیلمها، در سیارهای صورت میگیرد که زمانی قلمرو تمام عیار انسانها بود، ولی امروز ویرانهای است از آنچه نژاد انسان باقی گذاشته است.
دنیای تاریکی
فیلم بیشتر در فضای تاریک جنگل، آسمانی گرفته، شهری نیمهویرانه، در باران و در تنشهای طبیعت، فیلمبرداری شده است. نتیجه این روند در کنار خط سیر داستانی، باعث شده است تا با فیلمی عبوس و تیره، روبهرو بشویم. فیلم را بیشتر از هر چیزی، برای جلوههای ویژهاش تحسین کردهاند. اثر در مقایسه هم با آثار قبلی این مجموعه، هم در مقایسه با دیگر فیلمهای مطرح این ژانر، از لحاظ فنآوری، تکنیک و نوآوری، قابل تحسین است.
یکی از برجستهترین ویژگیهای فیلم، هنرپیشههای نقش میمونها هستند. در گریم مدرن امروزی – با استفاده از فنآوریهای روز – آنها توانستهاند بازی خیرهکنندهای از خود نشان دهند. هرچند این جهان عبوس و تاریک را باید بر اساس ویژگی مهمتری تحسین کرد: اینکه فیلم جدید، هشتمین قسمت از یک سری سینمایی است.
هر سال، فیلمهای مطرحی کاندید قسمتهای بعدی نسخههای سینمایی خود میشوند. تعداد معدودی هم واقعاً موفق از کار درمیآیند. اکثر فیلمها، در قسمت سوم خود متوقف میشوند – در بیشتر موارد، یک سهگانه خیلی خوب میتوان ساخت، هرچند امتداد آن به قسمت چهارم و پنجم و بعد هشتم، واقعاً کار راحتی نیست.
نمونههای انگشتشماری در سینما هستند که به چنین تعداد قسمتی رسیده باشند و همچنان موفق و تحسین شده باقی بمانند. با تمامی اینها، قسمت جدید سیاره میمونها موفق است: گیشه را جذب خود ساخته است، از لحاظ اقتصادی سربلند بیرون آمده است، مخاطب را راضی کرده است و تحسین منتقدین را هم داشته است.
جنگ بین انسانها و میمونها، در این فیلم به پایان خود میرسد ولی مخاطب همچنان منتظر قسمتی دیگر از این مجموعه است تا باری دیگر به تماشای یکی از محبوبترین آثار سینمایی و ادبی دهههای اخیر برود: به جهانی خیالی که در آینده زمین رخ میدهد و در آن انسان باید بجنگد برای آنچه میتواند باشد – خوب و بدش را البته، هر قسمت میتوان تماشا کرد، متفاوت است از آنچه پیشبینی کردهاید.
برای اطلاعات بیشتر، وبسایت رسمی فیلم را ببیند.