حرکت دولت بوش در شروع تماس مستقیم با ایران را باید خوشامد گفت، ولی درست به دلیل اینکه این حرکت با سیاست قبلی آمریکا مغایر است باید به خطرات آن هم اشاره کرد.
خطراینجاست که افراطی های آمریکا و اسرائیل این حرکت را به عنوان آخرین حرکت غرب در دادن امتیاز به زعم خودبه ایران به حساب آورندو اگر ایران آن را قبول نکند حرکت بعدی را به رویارویی نظامی تعریف کنند.
در همین حال واضح است که ایران به سهم خود این حرکت غرب را نه به عنوان یک خط قرمز بلکه به عنوان خطی صورتی که زمینه مذاکرات بیشتر را فراهم می آورد می نگرد. در نتیجه بعید است که ایرانی ها با توقف کامل غنی سازی اورانیوم، در شش هفته ای که غرب گفته است موافقت کنند.
از این ها گذشته رهبران ایران می دانند که تا زمانی که آن ها به راه تولید سلاح هسته ای وارد نشده اند، نه اروپاییان و نه آمریکاییان خود را درگیر جنگ و رویارویی نظامی با ایران نخواهند کرد، چرا که نتایج فاجعه باری برای غرب در بر خواهد داشت. یک حمله نظامی نه تنها شکاف عظیمی میان آمریکا و اروپا بوجود خواهد آورد بلکه انشعابی را در داخل نیروهای امنیتی آمریکا نیز به بار خواهد آورد.
اگر قرار باشد غرب خط قرمزی را ترسیم کند که ایرانی ها نیز آن را به رسمیت بشناسند باید دو کار مرتبط با یکدیگر انجام شود. اول اینکه این خط قرمز باید ریشه در قوانین و عرف بین المللی داشته باشد، تا ایران نیز ناچار از قبول آن باشد و دوم اینکه باید موافقت، نه همه اروپاییان ، بلکه روسیه، چین و هند را داشته باشد.
به عبارت دیگر حط قرمز ما باید کاملا مشخص و قابل انطباق بر پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای و ان پی تی باشد و در بر گیرنده جزئیات روشنی از تحریم های مورد قبول جامعه بین المللی باشد که در صورت عدم پیروی ایران از توقف برنامه تولید سلاح هسته ای خود بر آن کشور اعمال شود.
لذا پیمان منع گسترش سلاح های هسته ای برای غرب بیشتر از آن که مانع باشد ، یک دارایی محسوب می شود.
این استدلال هانس بلیکس، رئیس سابق بازرسان آژانس بین المللی انرژی اتمی، که ایران را باید به دلیل یک بار تخطی از همکاری با آژانس، از حق غنی سازی محروم کرد «استدلال ضعیفی» است. حتی مقامات وزارت خارجه آمریکا نیز به طور خصوصی به حق ایران در غنی سازی اورانیم اعتراف می کنند و می گویند این موضوع مناقشه را به مرحله لاینحلی رسانده است.
از سوی دیگر پیمان منع گسترش سلاخ های هسته ای ابزار قوی در اختیار غرب می گذارد که به وسیله آن می تواند خط قرمز خود را به خوبی معیین کند؛ یعنی به روشنی با کنترل روند غنی سازی اورانیوم ایران آن کشور مانع از حرکت آن به سوی تولید سلاح هسته ای شود.
این خط قرمزی است که تمام اعضای سازمان ملل قبول دارند و ایران نیز همواره گفته است آن را می پذیرد. پیمان ان پی تی تضمینی است که به کمک آن می توان تهران را وادار به انجام کاری کرد که همواره ادعای آن را کرده است، یعنی حرکت در جهت انرژی هسته ای صلح آمیز.
روسیه، چین و هند نیز از پذیرش آنچه آن ها به عنوان فشار های غیر مشروع بر ایران می بینند طفره می روند، ولی با تولید سلاح هسته ای توسط ایران نیز اکیدا مخالف هستند.
ان پی تی به غرب اجازه می دهد که به منع گسترش سلاح های هسته ای بازگردد و میزان بسیار محدود و قابل بازرسی غنی سازی اورانیوم را در ایران ممکن سازد و با قراردادی کاملا مشهود و واضح جزئیات این همکاری را مشخص کرده و تنبیهات مربوطه را در صورت تخطی ایران از این پیمان و حرکت به سوی تولید سلاح اتمی معین کند.
این تنبیهات شامل اخراج ایران از سازمان های بین المللی، قطع سرمایه گذاری های خارجی در آن کشور، محاصره کامل اقتصادی و در صورت امکان قطع کلیه پرواز ها به ایران خواهد بود.
روسیه و چین می توانند برای ارتقاء وجهه بین المللی خود و کسب اعتبار داخلی در این راه پیشقدم شوند.
ضمنا روسیه نیز باید توجیه شود که اگر ایران به سمت سلاح هسته ای برود و مسکو تنواند تحریم های یاد شده را علیه آن کشور اعمال کند، احساسات ضد روسیه در غرب در تمام جناح ها به شدت توسعه گیدا خواهد کرد.
این بهترین معامله ممکن است.دولت ایران کار را به جایی کشانده است که برایش غبر ممکن است بتواند غنی سازی را بطورکامل متوقف کند.
در زمینه حمله نظامی هم باید گفت این کار فقط برنامه ایران به به تاخیر خواهد انداخت و نتایج فاجعه باری در اقدامات آمریکا در عراق و افغانستان و روابط آمریکا و کشور های مسلمان خواهد داشت. معامله یاد شده ضمن ممانعت از ایران در حرکت به سمت سلاح هسته ای راه را برای از سر گیری کمک های سال 2001 تهران به مبارزه علیه القاعده و طالبان باز می کند؛ کمک هایی که اکنون بسیار مورد نیاز دولت بوش است.
منبع : اینترناشنال هرالد تریبیون – 29 ژوئیه