رودولف ژرار
شورشگران سوری از مدت ها قبل تهران را به مداخله مستقیم در کشورشان و کمک به ارتش سوریه در جنگ داخلی محکوم می کنند. ولی مدارک قابل استنادی برای این مداخله وجود نداشت تا اینکه در اوایل ماه سپتامبر فیلم های کوتاهی ازسوی پیکارجویان تیپ داوود بر روی اینترنت قرار داده شد. در این فیلم ها، سربازان ایرانی بدون پوشش صورت درحال جنگ و نبرد و آموزش سربازان سوری دیده می شدند.
شبکه بی بی سی فارسی تأکید می کند که این فیلم ها را به طور کامل دراختیار دارد. بخشی از این تصاویر در قالب یک فیلم مستند ۲۸ دقیقه ای تحت عنوان “جنگ پنهان ایران در سوریه” در روز ۳۰ اکتبر پخش شد. در این فیلم مشخص گردید که تیپ داوود این تصاویر را پس از نبردی به دست آورده که سربازان ایرانی طی آن یک دوربین فیلمبرداری را در محل جا گذاشته اند.
در این مستند برای اولین بار چهره فیلمبردار نشان داده می شود: هادی باغبانی، ۳۰ ساله، که در اواخر ماه اوت در سوریه کشته شد. رسانه های جمهوری اسلامی از او به عنوان یک مستندساز یاد کردند. درحقیقت، هادی باغبانی می توانست به تمامی بخش ها و قسمت های پایگاه نظامی الذهبیه در جنوب شرقی حلب که پاسداران در آن مستقر شده اند، رفت و آمد کند.
او همچنین در تاریخ ۱۹ اوت نیروهای ایرانی را زمانی که به کمک نیروهای سوری در جنوب حلب شتافتند همراهی کرد. او زمانی که از اتومبیل خارج می شود، تصویر یونیفرم نظامی اش بر شیشه اتومبیل مشخص است؛ در یک دست دوربین و در دست دیگرش اسلحه دارد. او همان روز در جریان یک نبرد شدید کشته شد. آخرین تصاویر برداشته شده توسط وی آسمان را نشان می دهد؛ احتمالاً پس از اینکه او مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.
آزادی کامل در فیلمبرداری
اگر هادی باغبانی دارای چنان آزادیی بوده که در میان نیروهای ایرانی در سوریه می توانسته فیلمبرداری کند، دلیل آن این بوده است که این فیلم برای سران عالی رتبه حکومت جمهوری اسلامی تهیه می شده.
سوژه اصلی فیلم او یک فرمانده حدوداً پنجاه ساله است که او نیز در ماه اوت کشته و در شهر آمل، در شمال ایران، به خاک سپرده شد. در تصاویر خاکسپاری او می توان پوسترهایی را در بزرگداشت وی مشاهده کرد: “شهادت اسماعیل حیدری، سردار شجاع و مدافع مرقد حضرت زینب”.
همین فرمانده در بخشی از فیلم در منطقه حلب گشت می زند و دستورالعمل هایی را به زبان عربی به یک نظامی سوری، که به نظر می رسد از اعضای گارد جمهوریخواه است، می دهد. فرمانده حیدری همچنین به آموزش هایی اشاره می کند که نیروهای دفاع ملی در ایران درحال گذراندن هستند؛ نیروهای دفاع ملی گروهی از شبه نظامیان اند که مشابه نیروهای بسیجی در ایران عمل می کنند.
شرکت در عملیات ارتش
این درحالی است که عملیات نظامیان ایرانی در سوریه تنها آموزش و فرماندهی نیروهای سوری نیست. همان طور که اسماعیل حیدری در بخشی از فیلم می گوید، نیروهای ایرانی گاهی در نبردها شرکت می کنند: انجام عملیات شناسایی، شلیک به سوی دشمن و مین گذاری.
در میان فیلم های به دست آمده توسط شورشیان همچنین یک مصاحبه بسیار جالب با یک فرمانده وجود دارد که در آن به تشریح ایدئولوژی نظامیان ایرانی حاضر در سوریه می پردازد. او با اشاره به اینکه “طی هجده ماه اخیر، هشت ماه را در سوریه گذرانده” می گوید: “این نبردی میان اسلام و شرک است؛ میان خدا و شیطان.” او در ادامه می گوید: “این جبهه ازسوی رهبر حسن نصرالله، و مجاهدین عراقی و افغانی حمایت می شود. جبهه دیگر مورد حمایت اسراییل، ترکیه، عربستان سعودی، قطر، کشورهای اروپایی، و ایالات متحده است و از پولی که از امارات می آید تأمین می گردد.”
اسماعیل حیدری برای اولین بار از استراتژی ایرانیان حاضر در سوریه سخن می گوید: “باید رابطه دوستانه ای با مردم و سربازان سوری برقرار کرد.” در فیلم می توان او را دید که درحال توزیع آب نبات به بچه های روستایی در نزدیکی حلب است.
غیر از این فرمانده، ده ها نظامی ایرانی دیگر نیز در این پایگاه حضور دارند. تابلوهای راهنما و دستورالعمل های روی دیوارها به دو زبان فارسی و عربی نوشته شده اند.
علی رغم این مدارک موثق، جمهوری اسلامی مواضع خود را تغییر نداده. روز دوشنبه ۴ نوامبر، پنج روز پس از پخش این مستند توسط بی بی سی فارسی، رمضان شریف، مسؤول روابط عمومی سپاه پاسداران، بار دیگر تکرار کرد که ایران “هیچ نیروی سازمان یافته”ای در سوریه ندارد. او همچنین در ادامه افزود: “نیروهای ایرانی تنها برای انتقال تجربیات نظامی خود به عنوان مشاور به این کشور سفر کرده اند.”
منبع: لوموند، ۵ نوامبر