مدیریت سیاسی کشور باید تغییر کند

نویسنده

محمد رضا فروغی

با علی جمالی، دبیر کمیته سیاسی سازمان دانش آموختگان ادوار اسلامی (ادوار تحکیم) در مورد انتخابات پیش ‏رو و فعالیت های این کمیته به گفتگو نشسته ایم. او معتقد است “با تحمیل برخی مطالبات به ساخت سیاسی موجود، ‏از طریق ایجاد انگیزه در جامعه وبه میدان آوردن مردم و نه فقط مطالبه رای از آنها باید نهایتا به سراغ گشودن ‏گره های اصلی رفت.” ‏


‎ ‎به نظر می رسد کمیته سیاسی سازمان دانش آموختگان در دوره اخیر فعال تر شده است. این تغییر ‏رویکرد با چه هدفی انجام شده است و کمیته سیاسی در ساختار تشکیلاتی ادوارتحکیم چه نقشی دارد؟‏‎ ‎

‏ پرسش شما را می توان در دو بخش بررسی کرد. اینکه می گویید کمیته سیاسی سازمان فعال تر شده است، مساله ‏درستی است، اکنون یکسال از تشکیل مجمع عمومی انتخاباتی سازمان در آذرماه سال گذشته می گذرد که در آن ‏مجمع، شورای سیاستگزاری سی نفره سازمان ادوار تحکیم برای یک دوره دو ساله انتخاب شدند. مطابق اساسنامه ‏شورای سیاستگزاری هم در دومین جلسه خود دبیرکل جدید و شورای مرکزی جدید را انتخاب کرد، و الان تقریبا ‏ده ماه از تشکیل شورای مرکزی جدید می گذرد. واقعیت این است که دوسه سال گذشته سالهای بسیار سختی برای ‏سازمان ما بود، هجمه به دفتر سازمان و پلمپ آن، بازداشت دبیرکل، بازداشت سخنگوی سازمان و تعدادی از ‏اعضای شورای مرکزی و سایر اعضا، سازمان را با شرایط سخت و دشواری در روند فعالیتهایش مواجه ساخت. ‏

‏ حال این را در کنار مشکلات ساختاری و زمینه ای بگذارید که هر حزب سیاسی برای فعالیت در جامعه امروز ‏ایران با مختصات خاص خودش با آن روبروست؛ مشکلاتی که البته برای احزاب و گروه های منتقد و تحول خواه ‏صدچندان است، آنچه مسلم است اینکه فعالیت حزبی در ایران با موانعی جدی روبروست، با این وجود در روند ‏فعالیت های حزبی با نگرش انتقادی تر و مشی اپوزیسیونی مشکل، مضاعف است.به هر حال ما در شورای ‏مرکزی دوره گذشته سازمان با مشکلات این چنینی روبرو بودیم، و دروضعیت جدید، سازمان میراث دار ‏مشکلات وموانع متعدد پیش روی فعالیت اش شد. در کنارمشکلات امنیتی و قضایی متعددی که برای مجموعه ‏ایجاد شده بود، پلمپ دفتر سازمان عمده ترین مسئله پیش روی فعالیت اعضای بود، در عین حال که انسجام ‏سازمانی ونظم تشکیلاتی مان را آسیب پذیر و روند فعالیت های عادی مجموعه را با چالش مواجه نمود اما ‏خوشبختانه در دوره جدید برغم نوپا بودن سازمان اما به کمک تجربه تشکیلاتی انباشته شده اعضاء مجموعه، ‏بخصوص در فضای پرهزینه دانشجویی موجب شد تا نظم تشکیلاتی و بازسازی ارکان سازمان به همراه اهتمام ‏به امر آموزش و تخصص گرایی به اولویت عملی برنامه های ما تبدیل شود. بر همین اساس در ارائه برنامه های ‏کمیته سیاسی به شورای مرکزی سازمان، تمام تلاش را معطوف به بازسازی کمیته و جذب نیروهای جدید کردیم. ‏

‏ در واقع سازمان ما بر فعالان دانشجویی فارغ التحصیل تکیه دارد و حقیقت این است که در جذب نیروهای دانش ‏آموخته و کارکرده به لحاظ تشکیلاتی دستمان باز است و این ارتباطات از زمان فعالیتهای دانشجویی وجود داشته ‏است. به هر حال خوشبختانه کمیته سیاسی سازمان اکنون به لحاظ تشکیلاتی در وضعیت خوبی است و برنامه های ‏مصوب ما در حال پیگیری و انجام است. یکی از عمده ترین برنامه های کمیته و متناسب با فضای سیاسی کشور ‏در شرایط فعلی نیز مساله انتخابات است. اما در مورد بخش دوم سوال شما پیرامون تغییر دررویه می توان گفت ‏اگرچه تمرکز سازمان واهمیت دادن به مسایل سیاسی در دوره جدید در کنار فعالیت تشکیلاتی پر رنگ تر ‏ازگذشته است اما آنچه که در این خصوص واجد اهمیت است به تمایزوتغییر فاز شکلی فعالیت مربوط می شود، ‏بدین مفهوم که مباحث سیاسی بطور کلی در چارچوب کمیته سیاسی سازمان در حال تعقیب است و از همه ‏مهمتردر اختیار داشتن فرصت لازم برای تحلیل، گفتگو و مباحثه جدی در درون کمیته از نقاط مثبت دوره جدید ‏کمیته سیاسی است که در نتیجه “حاکمیت فضای گفتگویی” جمع بندیها و ارزیابی ها از منطق قوی وپشتوانه ‏عقلانی برخوردار است. به عبارت دیگر می خواهم بگویم گرچه ما در کلیت سازمان تلاش بیشتر در مورد ‏توسعه تشکیلاتی را رویه جدید خود قرار داده ایم اما نقش کمیته سیاسی در دوره جدید سازمان مانند هر حزب ‏سیاسی دیگر و تاثیرگذاری اش بر روند تصمیم گیریهای سیاسی کاملا ملموس است، البته فضای سیاسی جامعه ‏ممکن است در توجه بیشتر سازمان به کمیته سیاسی موثر بوده باشد. اگرچه در دوره پیشین اعتراضات حقوق ‏بشری وجه بارزتری در سازمان داشت و در شرایط تضییع و نقض گسترده و سیستماتیک حقوق بشر مجموعه ‏تابلویی تمام عیار در دفاع از حقوق بشر بود، اما در حال حاضرطرح مسائل سیاسی روز و از قضا حضور ‏نیروهایی با بنیه تئوریک مناسب و داشتن رویکرد آکادمیک در تحلیل مسائل وفعالیت ها و پروژه های سیاسی که ‏سازمان تعریف کرده، نیز مورد توجه کمیته سیاسی قرار گرفته است، گرچه فعالیت های حقوق بشری هم همچنان ‏پی گیری می شود. البته جایگاه کمیته سیاسی در ساختار تشکیلاتی سازمان نسبت به سایر احزاب کمی متفاوت ‏است، یعنی کمیته سیاسی ما زیر مجموعه شورای مرکزی است و در عرض کمیته هایی مثل حقوق بشر و آموزش ‏و…، یعنی لزوما چهره های برجسته در کمیته سیاسی حضور ندارند، بلکه این کمیته بیشتر نقش تصمیم سازی و ‏تحلیل را بر عهده دارد ودرتصمیم گیری های کلان سیاسی اگرچه نقش موثری دارد اما هرگونه تصمیم نهایی در ‏خصوص مواضع کلان سیاسی نظیر انتخابات در حیطه عملکرد شورای سیاستگزاری سازمان است.‏


‎ ‎ادوار تحکیم پیش از این به عنوان گروهی که همواره انتخابات را تحریم می کرد شناخته می شد.امروز ‏رویکرد کلی ادوارتحکیم به انتخابات در ایران چگونه است؟‎ ‎

در پاسخ به سوال شما ابتدا ضروری می دانم که تفاوت بین کنش تحریم انتخابات و عدم شرکت را از همدیگر ‏تفکیک کنیم.اتخاذ هر کنشی نیازمند تناسب لوازم عملی آن با ایده طرح شده است، بدین مفهوم که اگر یک سازمان ‏یا گروه سیاسی موضوع تحریم انتخابات را طرح می کند بایستی از امکانات و ابزارهایی برای طرح و تبلیغ ایده ‏خود و تشویق شهروندان به امتناع از رای دادن برخوردار باشد، با این وجود بدلیل محدودیت های حکومتی و ‏ضعف سازمان و تشکیلات در بین مخالفان حکومت تحریم انتخابات عملا در ایران معنادارنبوده و در حساس ‏ترین شرایط در ارزیابی کلی رفتار کسانی که در انتخابات شرکت نمی کرده اند ممانعت از رای نوعی اعتراض ‏کلی تلقی می شده است. اما عدم شرکت در انتخابات به نبود شرایط وامکانات رقابتی برای شهروندان بخصوص ‏در روند برگزاری انتخابات و بررسی صلاحیت ها و بی تاثیری رای مردم در تصمیم گیریهای کلان حکومتی ‏بوده است.به همین دلیل حتی در شرایطی که برای شهروندان و گروههای سیاسی امکان و حق “انتخاب” به ‏رسمیت شناخته نشود به دلیل ضعف جامعه مدنی و حساسیت بالای حکومت به رفتارهای تشکل یافته و معنی دار ‏مخالفین، امکان پیگیری واعمال معنی دارتحریم برای مخالفین فارغ از محتوا و یا درستی یا نادرستی کنش ‏تحریم، وجود ندارد.در چنین شرایطی است که گروههای سیاسی منتقد در صورت فراهم نبودن شرایط تاثیر ‏گذاری از یک سو و شهروندان در صورت نارضایتی از وضع پیش آمده از سوی دیگر از شرکت در انتخابات ‏امتناع می ورزند، سازمان دانش آموختگان نیز مانند دیگر نیروهای دموکراسی خواه در انتخابات فاقد معیارهای ‏متعارف که هیچ کمکی به تقویت بنیان های دموکراتیک در جامعه نکند مشارکت نداشته ولی در نقطه مقابل این ‏وضعیت اگر شرایطی برای بسط سازوکارهای دموکراتیک بوجود آید امتناع از رای نداشته است.‏

با این وجود ما به تحریم انتخابات به شکل یک “سنت سیاسی” یا ایدئولوژی نگاه نمی کنیم.بر این مبنا معتقدیم که ‏یک سازمان سیاسی نباید به تحریم انتخابات و یا شرکت همیشگی در انتخابات به عنوان یک سنت سیاسی نگاه ‏کند.با نگاهی به روند برگزاری چند انتخابات گذشته و بخصوص انتخابات مجلس هشتم موضع گیری نهایی ‏سازمان را می توان در همین راستا ارزیابی نمود. اهمیت و تاثیر سیاسی انتخابات از پیش طراحی شده با ‏محدودیت های اعمال شده در روند حق انتخاب اصولا جایی برای اعتنا و توجه یک گروه سیاسی مدافع ‏دموکراسی باقی نمی گذارد، یا در انتخابات دوره پیش شوراهای شهر و مجلس خبرگان موضع سازمان این بود که ‏ضمن انتقاد به ساختار و شیوه ها موجود رویکرد سلبی را در انتخابات، در راستای مخالفت با حزب پادگانی و ‏جریان بنیادگرا اعلام کردیم. آنچه برای ما اهمیت زیادی دارد این است که امکان انتخاب برای شهروندان به ‏رسمیت شناخته شود، سلامت انتخابات تضمین گردد و ضرورت رعایت سازو کارهای دموکراتیک در انتخابات ‏مورد توجه قرار گیرد. در واقع اگر خلاصه بخواهم بگویم ما در مجموعه سازمان می کوشیم در مورد هر نوع ‏تصمیم گیری در مواجه با مسایل سیاسی از جمله انتخابات با عطف به نقش و جایگاه خودمان به شکل واقع بینانه ‏توجه داشته باشیم. یعنی هم حدود توانایی خود را ارزیابی کنیم و بر اساس آن تصمیم گیری کنیم و هم بررسی کنیم ‏و ببینیم که کدام تصمیم می تواند اثرگذاری ما را به بالاترین حد برساند. این نکته ای است که در مورد فعالیتهای ‏سازمان پیرامون مسایل انتخاباتی جاری نیز مورد توجه ما بوده است. بنابراین در انتخابات آتی نیز اگر سازو ‏کارهای انتخاباتی به نحوی باشد که در واقع انتخابات از معنا واقعی تهی شده باشد، قطعا سازمان دانش آموختگان ‏ضرورتی به شرکت در این انتخابات نخواهد داشت و اعلام عدم شرکت در انتخاباتی با نتیجه از پیش تعیین شده، ‏غیررقابتی و مغایر با استانداردهای دموکراتیک را حق طبیعی مجموعه و ناسازگار با اصولی که در چند سال ‏گذشته حاکم بوده می دانیم.‏

‏ ‏

‎ ‎چه شد که در این انتخابات ادوار تحکیم موضع شرکت فعالانه تر را اتخاذ کرده است؟ چه تغییری را ‏در فضا مشاهده کرده اید؟‎ ‎

برای اتخاذ کنش فعالانه سازمان دلایل متعددی وجود دارد.مهمتر از همه وضعیت حساس کشور وقرار گرفتن ‏حکومت در وضعیت بحران وناکارآمدی و قرار داشتن جامعه در آستانه فروپاشی است که حتی در بین محافظه ‏کاران نیز نگرانی هایی از استمرار وضعیت نامطلوب موجود به وجود آورده. در کنار اوضاع نامساعد حاکم، ‏اجماع غالب گروهها ی سیاسی معتقد به رفتارهای عقلانی در نحوه اداره کشوربرسرتغییر وضعیت موجود ‏نشانگر وجود ناکارآمدی جدی در نحوه اداره کشور وناتوانی در حل مشکلات پیش و پا افتاده مردم است؛ با چنین ‏وضعیتی طبیعی ست که گروهها و جریانات مختلف نسبت به حاکمیت چنین اوضاعی بی تفاوت نباشند.در کنار ‏این مسائل آنچه که کاملا روشن است این است که فضای پیشاانتخاباتی در واقع یک موقعیت زمانی نسبتا ‏مساعدی را برای سیاست ورزی در ساختار کنونی به وجود می آورد. به هر حال وقتی به موانع و محدودیت هایی ‏که سد راه فعالان سیاسی و احزاب و تشکل های سیاسی است ـ که به ویژه برای منتقدان مضاعف است ـ می نگریم ‏با این واقعیت مواجه می شویم که شما به عنوان یک عنصر سیاسی، اعم از فرد یا تشکل، امکانهای بسیار ‏محدودی را برای طرح نقطه نظرات و دیدگاه های خود در زمینه های مختلف در سطح جامعه در اختیار دارید. ‏یکی ازعمده ترین این امکانات نیزدر فصل انتخابات است و به نظر می آید یکی ازعواملی که موجب شده جریان ‏های سیاسی مختلف خیلی زود به سراغ بحث های انتخاباتی بروند می تواند استفاده از فضای انتخاباتی وتلاش ‏گروهها برای انسجام و طرح دیدگاههایی باشد که در شرایط غیر انتخاباتی پر هزینه تر است. استفاده از فضای ‏قبل از انتخابات می تواند منجر به تزریق نشاط سیاسی و احساس موثر بودن به مجموعه های سیاسی گردد. ‏همانطور که می بینید حاکمیت از طرح زود هنگام بحث های انتخاباتی خشنود نیست و تصور می کند که طرح ‏زودهنگام مسایل انتخاباتی ممکن است باعث انسجام گروه های مختلف شده و نهایتا مهندسی مورد نظر را بر هم ‏زند. بنابراین بر خلاف دوره های قبلی که نشاط سیاسی شعار خود حاکمیت بوده در این دوره حاکمیت بر عدم ‏طرح زودهنگام مسایل انتخاباتی تاکید دارد. در واقع درنظام هایی مانند نظام ما انتخابات می تواند یک فرصت ‏طلایی برای تعمیق دموکراسی و وادارسازی حاکمان به پذیرش حقوق ملت باشد، چنانکه در دوم خرداد 76 این ‏اتفاق رخ داد اگرچه این حرکت نتوانست خواستها و مطالبات مردمی را به لایه های ساختاری حکومت بکشاند ‏وعقیم ماند.البته این همه ماجرا نیست، همانطور که گفتم دلایل بسیار متعدد و بنیادی تری هم لااقل برای ما وجود ‏دارد. یکی از این دلایل احساس نگرانی عمیقی است که ما نسبت به آینده کشور و منافع ملی ساکنان آن یعنی ملت ‏ایران داریم. شرایطی که جامعه امروز ما دارد و ناکارآمدی که در حال حاضر با آن مواجه هستیم، واقعا تکان ‏دهنده و بی سابقه است، یعنی لااقل در این سی ساله بعد از انقلاب که نگاه کنیم هیچ زمانی حتی در حین جنگ نیز ‏مردم نسبت به آینده خود این مقدار بیمناک نبوده اند. این را شما به وضوح در میان توده های مردم می بینید، ‏شرایط دشوار اقتصادی و معیشتی، انسداد سیاسی و سلب بسیاری از آزادی های فردی و گروهی و در یک کلام ‏بی اعتنایی به منافع ملی واقعا نگران کننده است و به هر حال این زنگ خطر در گوش ما نیز صدا می کند. ‏مشکلاتی که به اعتقاد ما تصمیم گیریهای حاکم برعملکرد دولت نهم و رییس دولت در تشدیدآن نقش اساسی داشته ‏است.اما صورت مسئله فقط این نیست که حالا بگوییم شعار ما نجات ایران از طریق تعویض رییس جمهور است، ‏نه! به اعتقاد ما کشور با بحران های اساسی مواجه است که بدون پرداختن به آنها و اصلاح سیاستهای کلان و ‏تغییر شیوه و مشی در عالیترین سطوح تصمیم گیری مملکتی نمی توان کاری از پیش برد. یعنی نمی توان به مردم ‏گفت توجه داشته باشید که رییس جمهور هیچ کاره است و حداکثر بیست درصد قدرت دارد و قرار نیست در همین ‏میزان هم وارد چالش شود، ولی می خواهیم کشور را نجات دهیم، صدر و ذیل این تئوری با هم جور در نمی آید. ‏ما فکر می کنیم که با تحمیل برخی مطالبات به ساخت سیاسی موجود از طریق ایجاد انگیزه در جامعه وبه میدان ‏آوردن مردم و نه فقط مطالبه رای از آنها باید نهایتا به سراغ گشودن گره های اصلی رفت. در همین ارتباط شاید ‏نقدی که به ایده حامیان کاندیداتوری آقای خاتمی، آن هم بدون خط قرمز و با مشی سال 84 می توان وارد کرد نیز ‏از همین منظر است. یعنی به اعتقاد ما دلیلی ندارد که آقای خاتمی که به هر حال یک سرمایه اجتماعی و شخصیت ‏با آبرویی در جامعه هستند (چیزی که این روزها کمیاب شده است) با حضور خود و رای بالایی که به قول ‏دوستان به دست خواهند آورد این معضلات و بحران هایی راکه ناشی از عملکرد غلط اقتدارگرایان در تمام ‏سطوح از جمله مجلس و دولت بوده است، در ازای آبرو و اعتبار خود بخرند و آنگاه قدرت تصمیم گیری در ‏مهمترین امور از جمله پرونده هسته ای و سیاست خارجی را هم نداشته باشند. مسایلی که دشواری های اقتصادی ‏امروز هم تا حد زیادی به حل آنها وابسته است. بعلاوه باید توجه داشت که سیاه نمایی ها، سنگ اندازی ها ‏وکارشکنی ها و فریاد وااسلاما و… هم بلافاصله پس از روی کار آمدن ایشان آغاز می شود و آن وقت آقای ‏خاتمی هم که اهل چالش و ایستادگی نیستند، صراحت کافی و لازم را هم در زمینه سخن گفتن با مردم و مقام ‏بالادستی خود ندارند، در این شرایط من فکر می کنم سرنوشت سیاسی آقای خاتمی و دوستان ایشان خیلی دشوار ‏خواهد شد و این به اعتقاد ما یک ضربه اساسی به روند دموکراسی در ایران وارد می شود؛ چون این گروهها ‏واقعا به دموکراسی اعتقاد دارند. به دیگر سخن حرف ما این است که اگر آقای خاتمی را صرفا برای این می ‏خواهیم که وضعیت “کمی” بهترشود بی آنکه برنامه ای ویا راهکار عملی برای چگونگی پیشبرد برنامه و یا رفع ‏موانع ارائه دهیم، این آرزو به واقعیت بدل نخواهد شد، به نظر می رسد بهبود وضعیت دشوار سیاسی - اقتصادی ‏ایران تنها از طریق گشودن گره های کور اصلی و تصمیمات سرنوشت ساز آن هم با تکیه بر رای و قدرت مردم ‏میسر خواهد بود. بر همین اساس موضوع کاندیداتوری آقای عبدالله نوری ازسوی سازمان ادوار تحکیم مطرح شده ‏است. یعنی تصور ما این است که با اجماع همه نیروهای منتقد و البته معتقد به دموکراسی و حقوق بشر روی ‏کاندیداتوری آقای نوری یک تلاش سیاسی جمعی شکل خواهد گرفت تا مطالبات اساسی مردم مطرح شده و با ‏جلب نظر آنها اولا امکان حضور ایشان در رقابت های انتخاباتی به حاکمیت تحمیل شود و ثانیا از هرگونه تقلب ‏نیز پیشگیری شود. همین نکته نیز یکی از مزایای طرح کاندیداتوری آقای نوری است، در شرایطی که حتی آقای ‏حسن روحانی نیز دغدغه سلامت انتخابات را دارد شما نمی توانید به این مساله کم توجهی کنید، این مهمترین نکته ‏است، مزیت کاندیداتوری آقای نوری این است که در صورت شکل گیری اجماعی متشکل از نیروهای هوادار ‏دموکراسی در ایران، امکان تحمیل ایشان به ساختار وتایید صلاحیتشان وجود دارد و در صورت ایجاد چنین ‏شرایطی موانعی جدی دیگری که سد راه دیگر اصلاح طلبان است برای ایشان وجود ندارد، دلیل آن شکل گیری ‏نیروی اجتماعی قدرتمندی است که توانسته حق انتخاب شدن را که حقی قانونی برای آقای نوری است به حاکمیت ‏تحمیل کند که بدلیل پذیرش ملزومات حضور فردی با پیشینه روشن در دفاع از حقوق ملت مسئله سلامت انتخابات ‏واستمرار اصلاح طلبی در قدرت نیز پذیرفته شده است.اما اگر ائتلاف و اجماع شکل گرفته حول آقای نوری ‏نتواند کاندیداتوری ایشان را تحمیل کند و نظام سرسختی نشان دهد، در واقع یک پیام روشن به حاکمیت ارسال می ‏شود که پس خودتان بمانید و مشکلات و بحرانهایتان و دیگر دلیلی ندارد ما هیزم تنورانتخابات مهندسی شده شما ‏شویم ضمن آنکه ما شاهد شکل گیری یک جریان قوی سیاسی ـ اجتماعی در جامعه با محوریت مشخص و ‏مطالبات روشن هستیم و این امکان برای مخالفان ومنتقدان حکومتی بسیار ضروری و پر اهمیت است که چنین ‏موقعیت متشکل و مشخص وقدرتمندی را داشته باشند.به باورمن ارزشمندی چنین سامان یافتگی دست کم از ‏حضور یک اصلاح طلب در جایگاه ریاست جمهوری نیست که بی پشتوانه باشد. این نکته خیلی کلیدی است، ‏متاسفانه شما همین الان می بینید که کار شورای نگهبان را برخی دوستان اصلاح طلب ما انجام می دهند، از همان ‏ابتدای طرح آقای نوری دایما در رسانه ها موضوع قطعی بودن ردصلاحیت ایشان را مطرح کردند. من واقعا ‏انگیزه اصلی را متوجه نمی شوم، اما فکر می کنم که طرح این مساله به جز تایید ضمنی رفتار غیرقانونی شورای ‏نگهبان و کاهش هزینه چنین رفتارهایی چیز دیگری نمی تواند به همراه داشته باشد. به هر حال این مساله مایه ‏تاسف است که یکی از عوامل مورد توجه هواداران آقای خاتمی امکان تایید صلاحیت ایشان توسط شورای نگهبان ‏است، یعنی از همین ابتدای کار بنای عقب نشینی و عدم ایستادگی دارند، مساله ای که نتیجه آن را به وضوح در ‏پایان هشت سال اصلاحات دیدیم. ‏


‎ ‎شما موضع گیری تند بعضی اصلاح طلبان در مورد دعوت ادوارتحکیم از آقای نوری را ناشی از چه ‏می دانید؟‎ ‎

البته اینگونه که شما از تعبیر موضع گیری تند استفاده می کنید من به جز یکی دو مورد مصداق قابل توجِــهی ‏ندیده ام، اما متاسفانه اکنون اختلافات در میان اصلاح طلبان امری غیرقابل انکاراست؛ اختلافی که شاید بیشتر از ‏آنچه در مورد ادوار تحکیم مطرح می شود در حوزه روابط سایر احزاب اصلاح طلب می توان مشاهده کرد. اما ‏در مورد انتقاداتی که به دیدگاه انتخاباتی ادوار تحکیم وارد شده است، باید بگویم من اینگونه انتقادات و حتی گاه ‏پرخاشگری ها را طبیعی می دانم. به هر حال سازمان دانش آموختگان یک مجموعه سیاسی در فضای کنونی است ‏که با ایده و پروژه یی ایجابی در جهت تقویت روند دموکراسی در ایران وارد انتخابات شده که دغدغه صرف ‏برای ورود به قدرت و یا جابجایی وتغییرافراد نمی تواند دغدغه ما باشد. کنشی که در نتیجه آن فایده یی نصیب ‏نیروهای جامعه مدنی و یا شهروندان نگردد نسبتی با دغدغه های دموکراسی خواهانه ندارد و با برنامه و ایده ی ‏سازمان در مورد انتخابات ناهمخوان است. ایده¬ی انتخاباتی سازمان ممکن است از سوی برخی نادرست تلقی ‏شود و بر اساس پیش فرضهای آنها تحلیل های دیگری صادق باشد، خب طبیعی است که نقد صورت می گیرد و ‏فکر می کنم که ما کاملا آماده شنیدن این نقدها بوده ایم. به طوری که کمیته سیاسی سازمان دانش آموختگان ایران ‏طی چند ماه گذشته تقریبا هر هفته پذیرای یکی از چهره های سیاسی منفرد یا حزبی بوده است که شاید به جرات ‏بتوان گفت بخش عمده ای از مدعوین که نظرات خود را از تریبون سازمان مطرح کرده اند منتقدان بوده اند، اما ‏به نظر می رسد برخی از انتقادها که گاه توام با پرخاشگری و توهین است ممکن است ناشی از یک نوع تضاد ‏منافع باشد، یعنی فردی باشد که احساس کند طرح فلان ایده سیاسی موجب کم رونقی برنامه سیاسی من می شود و ‏یا پرسش های بی پاسخی را در برابر حرکت مطلوب من قرار می دهد که در این مورد باید گفت این مساله هم از ‏اقتضائات کار جدی سیاسی است و ما باید روغن آن را به تن خودمان بمالیم، اما حقیقت این است که این دسته ‏منتقدان بهتر است به جای پرخاشگری از این فرصت استفاده کنند و به رفع نقاط ضعفی که احیانا در پروژه های ‏سیاسی شان وجود دارد بپردازند. نکته دیگری که می خواهم اشاره کنم این است که کسانی که طرح آقای نوری را ‏زیر سوال می برند در واقع هیچ حمله ای به خود آقای‎ ‎نوری نمی کنند مواضع و نوع کنش سیاسی آقای نوری در ‏دوران اصلاحات ایشان را به وزنه ای تبدیل کرده است که نمی شود به سادگی توانایی ها و نظرات ایشان را به ‏چالش کشید. بنابراین برخی از دوستان اصلاح طلب نمی توانند حقارت خود را پنهان کنند وتمام استدلا ل ها ‏وژست های آکادمیسین بودن خودشان را به خاطر تعجیل در ورود به قدرت به کنار می نهند و به بهانه های ‏مختلف حامیان اقای نوری را مورد حمله قرار دهند. شما به این نکته دقت کنید که ما اگرانتقادی به نحوه عملکرد ‏اقای خاتمی در 8 سال اصلاحات داریم صادقانه مطرح می کنیم و تقصیرها را به شکل کامل به گردن حامیان ‏ایشان نمی اندازیم.اما دوستان اصلاح طلب با وجودی که قطعا با نوع نگاه اقای نوری به صحنه انتخابات و ‏وضعیت کشورزاویه دارند، اما ازطرح این موضوع پرهیزمی کنند. از این لحاظ انچه برای ما در طرح اقای ‏نوری مهم است نه تقابل با سایر گروه های اصلاح طلب بلکه تلاش مشترک برای ایجاد تغییر در مدیریت سیاسی ‏کشور است. در مجموع اعتقاد دارم که مخالفان جریان اصلاحات و دموکراسی خواه سرمایه گذاری فراوانی بر ‏بزرگ نمایی اختلافات میان گروه های تحول خواه از طریق ایجاد دوگانه کروبی-خاتمی و یا نوری -خاتمی را ‏دارند و امیدواریم که با نگاه درست مجموعه نیروهای اصلاح طلب چنین تلاش هایی ناکام بماند.‏