سال بد

نویسنده

مهرداد شیبانی

“روز” تمام روز در تمام سال که “سال بد” بود، سرنوشت میهن را نظاره می کرد که “سال رونق قفس”، “سال اشگ مادران پیر” بود. “سال بادهای مسموم که بر ایران وزیدند. “سال دروغ” که فریب مردمان را “حق مسلم” جلوه می داد. “سال خشکسالی” که سفره ها خالی تر و زندان ها پرتر شد. “سال جنگ” که سراسر میهن کهن سال را در محاصره مخوف ترین جنگ افزار ها و بی رحم ترین جنگ خواهان تاریخ درآورد.

سال 1385 بد بود در سیاست خارجی که شوم ترین جنگ تاریخ را تا مرزهای ایران آورد. همه رویدادها نشان داد که “انرژی هسته ای” و رسیدن به “بمب اتمی” آن سیاست محوری است که تندروهای مذهبی حاکم بر ایران برای اجرای آن، محمود احمدی نژاد را برکشیده و نیروهای نظامی ـ امنیتی را بر سرنوشت ایران مسلط کرده اند. تندروها که سیاست هسته ای محمد خاتمی رامعاوضه “در با آب نبات” می خواندند در سال 1385 که خود زمام امور را کاملا به دست گرفتند، جهان را چنان علیه ایران بسیج کردند که دو قطعنامه علیه ایران از تصویب شورای امنیت گذشت.و آخری در همین روزها که سال نو می رسد.

سال 1385 روشنتر شد که “طالبان ساکن ایران” برآنند تا “خاورمیانه اسلامی”را به رهبری خود در برابر “خاورمیانه بزرگ” که آمریکا می طلبد، به مرکز تحولات جهان آینده تبدیل کنند؛ هدفی که در معادلات سیاسی جهان معنایی جز”جنگ” ندارد؛ جنگی خانمانسوز که کشتار و ویرانی و تجزیه ایران را در پی خواهد داشت.

در تمام طول سال ایرانیان در سراسر جهان هشدار دادند، نوشتند و گفتند. “گوش شنوایی” نیافتند.

در روزهای آخر سال “تندروهای ایرانی” که می گویند از جانب امام زمان آمده اند، در برابر تندروهای آمریکایی که مدعی اند فرمان از خدا دارند، سیاست صلح مسلحی را دنبال کردند که کمترین جرقه ای می تواند به جنگی خوفناکش تبدیل کند.

سال 1385 بد بود که آزادی نبود و آنچه هم بود با سرکوب و خشونت و با مشت آهنین روبه رو شد.سراسر سال، زنجیر سانسور بیشتر بر گردن مطبوعات پیچید. اینترنت و امواج صوتی وتصویری که از بیرون ایران می آمد با هزینه های کلان و با استفاده از آخرین ابزار ها تا حد توان دولت محدود شد.جنبش زنان، دانشجویان، حقوقدانان، مهر “جاسوسی” و “خیانت” خورد.

سال 1385 بد بود که فقر شدت گرفت. معلمان گرسنه را به زندان بردند، کارگران را که نان نداشتند در بندهای مخوف اوین انداختند، گرانی وحشتناک را تکذیب کردند؛ پول نفت که قرار بودسر سفره ها بیاید، به جیب روس ها رفت و یا هدیه کارمندان لبنان شد. خط فقر گسترش یافت.

سال 1385 بد بود که”هنر خوار شد، جادویی ارجمند”، کتاب ها از انتشار ماند. برنامه نابودی نمایشگاه کتاب به اجرا درآمد. سانسور چیان بر شعرها مهر باطل زدند، بر داستان ها خط بطلان کشیدند. فیلم ها پاره پاره شد و آوازها نیمه کاره ماند.

سال 1385 بد بود، می توان با آن سال قیاسش کرد که احمد شاملو چنین سرودش:

سال بد

سال باد

سال اشگ

سال شک

سال بد بود و پشت سرماند؛ اما سرزمین دیرسالی که شاه شاهانش هزاران سال پیش لوح حقوق بشر هدیه مغلوبان می کردند، در جهان به جنگ طلبی شهره شد. جنگی که در آستانه سال نو در را می کوبد. جنگی که گربه خفته در قلب آسیا را که بازمانده آن امپراطوری بزرگ است که ربع جهان مسکون به نامش سکه می زدند، به کشتار و ویرانی و تجزیه میهمان خواهد کرد.

“روز” در روز نو که می آید، همراه با همه عاشقان ایران، سرنوشتی بهاری و پر شکوفه را برای ایران آرزو دارد و دعای زیبای برگرفته از سرمقاله روزنامه اعتماد ملی را با چشمانی گریان و قلبی نگران تکرار می کند: “امسال شاید بیش از هر زمان دیگری محتاج این دعای جاویدان کورش کبیر هستیم که گفته بود: خداوندا ایران را از دروغ، خشکسالی و جنگ حفظ فرما.”