به گزارش سایت رجا نیوز مرد جوانی در مقابل ساختمان ریاست جمهوری خود را به آتش کشید. این مرد که از زلزله زد گان بم بود در اعتراض به بی توجهی مسئولین نسبت به مشکلات زلزله زده گان بم روز سه شنبه با ریختن مواد آتش زا خود را آتش زد و در حالی که در شعله های آتش می سوخت فریاد می زد بگذارید من بمیرم. به نوشته سایت روز خبر خوسوزی این مرد از سوی مقامات دولتی و رسانه های نزدیک به آنها سانسور شد. اما کارگران شرکت صنایع فلزی که همان روز مقابل ریاست جمهوری در خیابان پاستور تجمع کرده بودند این خبر را در اختیار رسانه ها قرار دادند. کارگران که مرد آتش گرفته را با پلاکاردهایی که به همراه آورده بودند خاموش کردند تا گوشت و پوست مرد بمی با صدای اعتراض کارگران در هم بیامیزد.
بدون شک خبر خودسوزی این مرد یک خبر ساده نیست. هیچ خودسوزی خبری ساده نیست. چرا که با خودش پیام فریاد و درد و استیصال به همراه دارد. فردی که سخت ترین دردها را به جان می خرد می خواهد با مرگش به مردم و به اطرافیانش پیام دهد، پیامی که قبل از آن کسی به آن گوش نمی داد و از کنار آن بسادگی می گذشت. بخصوص اگر که این هیمه مقابل دفتر جناب احمدی نژاد مهر ورز شعله ور شود. مردی که مدعی است هاله نورانی سبز رنگ دور صورت خود دارد و ادعا می کند که می خواهد بداد مستضعفین برسد. ولیکن از دولتش صادق محصولی سر در می آورد.
بدون شک انسانی که خودش را آتش می زند می خواهد از درد وسوزشی که اورا هرروز ده ها بار می کشد وزنده می کند رهایی یابد. آنهم اگر بارها به دفتر مراجعات مردمی جناب احمدی نژاد مراجعه کرده، دست خالی برگشته باشد. و از شدت فشارهای مادی و معنوی امیدی به فردا نیز نداشته باشد. این مرد که آتش را بجان خرید فریاد دیگر هم شهریانش در بم بود. البته من نمی دانم جناب احمدی نژاد بعد از شنیدن این خبر چه عکس العملی داشتند ؟ خمی بر ابرو آوردند یا خیر ؟ خبردارشدند یا دوستان ایشان خیال ملوکانه رئیس جمهور را با این قبیل خبرها مکدر نمی کنند. حتی نمی دانم احساس اطرافیان ایشان نسبت به این موضوع چیست؟ شاید به هم می گفتند: ”بیچاره مردک! حتما روانی بود!” اما هرگز از خود نپرسیده اند به مشکلات روانی مردمی که در یک شب همه زندگی وآرزوهای خود را ازدست دادند چه کسی باید رسیدگی کند؟ آلام مردمی که اعضاء خانواده خود را با دست خودشان از میان خاکها در آوردند و به خاک سپردند چه کسی باید درمان کند؟
مسئولیت روانی دولت در برابر سلامت روانی شهروندان اعم از زلزله زده یا هر مصیبت دیگری چیست؟ واصولا مدیریت سوانح کشور چه برنامه ای برای مشکلات روانی آسیب دیدگان دارد؟ مسئولیت دولت دربرابر یک جامعه ناامید که شادی و نشاط خود را ازدست داده چیست؟
ما داستان زن یهودی و خلخال و حضرت علی (ع) را بارها شنیده ایم. حاکمان به ما گفته اند تا بدانیم چه مسئولیتی در برابر ظلم حتی در حد در آوردن یک خلخال از پای یک زنی که مسلمان هم نیست داریم. اما هرگز نیدیدم که حاکمان مدعیان اسلام و شیعه که به نام آنها حکومت می کنند رفتارشان ربطی به ائمه معصومین داشته باشد. به هر حال این مرد بمی اولین فردی نبود که خودرا مقابل دفتر ریاست جمهوری به آتش کشید و نه آخرین خواهد بود.
اما سوال این جاست چه کسی در جمهوری اسلامی ایران این انسانهای مستاصل را درخواهد یافت؟ هزاران زن وکودک تحت خشونت را؟ صدها و صدها زن سرپرست خانوار؟
هزاران مردی که زیر فشار اقتصادی کمر خم کرده اند؟ یا مردانی که هنوز از جراحت جنگ رنج می برند. انسانهایی که از حقوق اولیه خود بی بهره اند. چرا که آقایان تازه مسلمان حقوق بشر را در کوزه گذاشته و آبش را سر کشیده اند.