یک خسرو و سه علی

نویسنده
مهرداد شیبانی

مهرداد شیبانی

‏ ماه اول تابستان رسید. فرش ایرانی که آقای سعید جلیلی اول هفته ساخته بود، هنوز هفته به سر نشده بوریای پاره پاره ‏ای از کار درآمد که از پس رشته های آن جنگ و فقر سربرکشید و البته چهره خندان نیکلاس برنز آمریکائی. براین ‏بوریا سه “علی” بیشتر چهره نمودند ومردم یک خسرو را بر فرشی بردند که از نگاه و لبخند بافته شده بود.‏

خسرو شکیبائی که نامش ایرانی، تبارش ایرانی و هنرش ایرانی بود، چون ازجهان خاکی درگذشت؛ بر شانه های مردم ‏به راههای افلاکی رفت. پیش از او محمد علی فردین چنین رخت سفر از میهن خود بربسته بود. اکنون نوبت خسرو ‏بود. او در روزهای درگذشت احمد شاملو رفت که شعرش را خوانده بود وتصویر هامونی خود را بعنوان روشنفکر ‏دوران انقلاب اسلامی کامل کرده بود.‏

در همان حال که شهر می خروشید و نام خسرو حرف اول عشق وهنر بود، در گوشه ای دیگر از ایران مراسم سالگرد ‏دولتی یک “علی” دیگر بر پا بود. اگر جراید دولتی نمی نوشتند کسی خبر دار نمی شد حتی که “علی مشکینی” نامی هم ‏بوده است که هزار و یک جور ریاست داشته و سی سال به تعبیر جلال ال احمد در نقش “عمله ظلمه” ظاهر شده است.‏

و درهمین هنگام “علی” دیگری چون یهودی سرگردان در جهان می گشت و به التماس وپول حریفی را می جست که در ‏بازی تدارکاتی با تیمش بازی کند. او که می توانست”دائی” مردم باشد، برای خوشامد ارباب جهل جامه سیاه کرد ‏وپیروزی تیم ملی را به دعای کمیل و کسانی نسبت داد که حتی در خاک ایران دفن نیستند. بیهوده نبود که رئیس تربیت ‏مدنی هم المپیک را امام زمانی کردو وعده داد که تصادف برگزاری مسابقات با نیمه شعبان برای ورزشکاران ایران ‏مدال طلا بیاورد.‏

و”علی” سوم که زمام امور را به تمامی در دست دارد، هفته را به نام محمود احمدی نژاد سکه زد و او را مسئول و ‏سخنگوی پرونده هسته ای دانست. سخنی که سیاست یارغارش علی اکبر خان ولایتی راکامل کرد. در سال آخر دولت ‏رئیس جمهور مقدس می توان شکست را به نام او رقم زد. شاید هم کاسه زهر را بدستش داد. آخر همین هفته بود که ‏هاشمی رفسنجانی گفت: “قطعنامه 598 از ناحیه حاکمیت پذیرفته” شده و او خود داوطلب خوردن زهر و اعلام شکست ‏بوده است. اما آن” ولی فقیه” را سیاستی دیگر بود و این یکی را برنامه ای متفاوت. ‏

در آغاز هفته در حالیکه “رهبر معظم انقلاب به جنگ طلبان در آمریکا و اسرائیل” خطاب می کرد “حماقت کنید، پاسخ ‏ما دندان شکن خواهد بود”و وزیر دفاعش تاکید می کرد “پاسخ ایران به متجاوزان متناسب با تهدیدات و شرایط روز ‏خواهد بود” مقدمات برای مذاکرات با اجلاس 1+5 فراهم می شد که میهمان عزیزی هم داشت: نماینده آمریکا. و به این ‏ترتیب و در عمل قدم دیگری در برداشتن قبح مذاکره باآمریکا که میراث آیت اله خمینی است، برداشته شد. ظاهرا ‏نیکلاس برنز که قرار بود فقط ناظر باشد، حرف هائی زد که آب از دهان محمود خان رئیس جمهور راه افتاد تا بگوید: ‏‏”دولت آمریکا اعلام کرد قصد دارد در مذاکرات شرکت کند و ما نیز استقبال کردیم و گفتیم شما نیز بیایید شرکت کنید، ‏نماینده آن کشور نیز در آن جلسه شرکت کرد و مودبانه و متین صحبت کرد و احترام ملت ایران را نگه داشت و ما این ‏را گام مثبتی می‌دانیم. آمریکا در این ارتباط قدم مثبتی برداشت و در واقع قدم مثبتی را در راه شناخت حق ملت ایران، ‏عدالت و اصلاح وجهه خود در عرصه جهانی و جلب توجه ملت ایران و پاک کردن سابقه جنایت‌های 50 ساله خود علیه ‏ایران برداشت که گام مثبتی بود، من نیز می‌خواهم به آنها نصیحت کنم که با حرف‌های بی ربط و با استفاده از ادبیات ‏استعماری و حنجره‌درانی و قلدری این گام مثبت خود را خراب نکنند.“‏

و باین ترتیب انگلستان جانشین آمریکا شد تا تنها پیشنهاد روشن جمهوری اسلامی یعنی تشکیل گروه 1+7 و حضور ‏آمریکا دراجلاس اتمی عملی گردد.‏

‏ مقامات جمهوری اسلامی بی آنکه مردم و یاحتی مجلس را در جریان کمترین اخبار این اجلاس بگذارند، طبق معمول ‏سنواتی پیروزی دیگری را در بوق کردند. اما جهان که سیستم گردش آزادش تحت فرمان و هدایت شده نیست، خیلی ‏زودماجرا راروکرد.‏

ابتداروزنامه نیویورک تایمز نسخه ای از بسته پیشنهادی ایران را بدست آورد و منتشر کرد. این سند غیر رسمی دارای ‏غلط املائی که برای نجات جهان نوشته شده است به نوشته نیویورک تایمز برای کشورهای ۱+۵ همانقدر ناامید کننده ‏بود که سبک نگارش آن. کشور های ۱+۵ انتظار داشتند که ایران با انتخاب راه بینابین به نوعی مصالحه تن دهد و راه ‏را برای گفت وگوهای رسمی هموار کند. بدین معنی که ایران برای مدت شش هفته فعالیت های هسته ای خود را افزایش ‏ندهد و از سانتریفیوژ های بیشتر استفاده نکند و در مقابل کشور های ۱+۵ نیز از اعمال تحریم های بیشتر خود داری ‏کنند. به عبارت دیگر “توقف در برابر توقف”. اما ایران در سند غیر رسمی اش نه از فرمول “توقف در برابر توقف” ‏سخنی به میان آورده نه در “جریان گفت وگوها در ژنو.“‏

و جهان بلافاصله در برابر” تدوام وقت کشی مقامات تهران” عکس العمل نشان داد. خاویر سولانا، نخست وزیران ‏آلمان، انگلستان، آمریکا وایتالیا با لحن ها و زبان های مختلف یک موضوع واحد را اعلام کردند که دکتر هرمیداس ‏باوند آنها را در این سطور جمع بندی کرد: “اگر ایران تصور کند استمرار استراتژی تهاجمی به دستاوردها وفرآیندهای ‏بهتری درآینده منتهی خواهد شد، ‏من فکرمی کنم این تصور غلطی است. به عبارت دیگر اگر دولت ایران دراین دوهفته ‏پاسخ مثبت ندهد، ‏مشروعیتی به نفع آمریکا و دیگران به وجود خواهد آورد و آنان به این موضوع استناد خواهند کرد که ‏راه ‏های مسالمت آمیز را طی کرده اند، تعدیل هایی را هم درموج اول خود انجام داده اند ولی راه به جایی نبرده ‏اند. بنا ‏براین زمینه بسیار مساعدی برای قطعنامه چهارم شورای امنیت و همچنین تحریم های یکجانبه نه تنها ‏آمریکا بلکه اتحادیه ‏اروپا ـ فراتر از آنچه راجع به بانک ملی انجام دادند ـ به وجود خواهد آمد. به عبارت دیگر ‏در این موضوع اجماع جهانی ‏علیه ایران به طورکامل شکل خواهد گرفت.“‏

در این فضا بود که لحن آشتی جویانه آمریکا تغییر کرد و کوندلیزا رایس عملا ایران را به رویاروئی خواند: “ایران ‏نمایندگان آمریکا و پنج کشور دیگر را فریب داده است. ما در انتظار شنیدن پاسخ روشن از سوی ایران در ژنو بودیم ‏اما مانند موارد گذشته آنچه گذشت جدی نبود. اکنون تمام شش کشور (آمریکا، انگلیس، فرانسه، روسیه، چین و آلمان) ‏درباره مهلت دوهفته‌یی برای پاسخگویی صریح و روشن ایران (اعلام توقف غنی سازی) جدی هستند. ایران اکنون یا ‏باید باید با توقف فعالیت‌های مشکوک و آغاز مذاکرات موافقت کند و یا اینکه آماده مجازات‌های جدید شود. در صورتی ‏که ایران پس از مهلت دو هفته‌ای پاسخ‌های مثبتی ندهد باید منتظر اعمال تحریم‌های بیشتر از سوی آمریکا و متحدان ‏اروپایی تا پایان اوت یا سپتامبر باشد و حتی خود را آماده چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل کند. در ‏صورتیکه آنها تصمیم به تعلیق نگیرند آنگاه ما در موقعیتی خواهیم بود که باید به شورای امنیت بازگردیم.“‏

فیشر یوشکا فیشر، وزیر خارجه سابق آلمان هم که اوضاع ایران را از نزدیک دنیال می کند، نوشت: “البته اگر ایران ‏بخواهد وقت بخرد و با طرف‌های مذاکره بازی کند، یک برخورد نظامی قطعی به نظر می‌رسد و اگر مذاکرات به نتیجه ‏نرسد هم این رویارویی قطعی خواهد بود. نه «باراک اوباما» و نه «جان مک کین»، هیچ کدام نمی‌توانند نسبت به ‏هژمونی که ایران در منطقه ایجاد کرده و برنامه هسته‌ای این کشور، مواضع نرمتری از دولت کنونی آمریکا در پیش ‏گیرند و بنابراین، قطعا اگر مذاکرات دیپلماسی به نتیجه نرسد، آنها مواضع تندی را به نمایش خواهند گذاشت.“‏

رهبران منطقه هم که در پاریس دست در دست هم گذاشته بودند، روند آشتی را دنبال کردند. ولید معلم، وزیر امور ‏خارجه سوریه، یک هفته پس از موافقت این کشور برای برقراری روابط دیپلماتیک با لبنان به بیروت سفر کرد. در ‏عراق یک گروه سنی مهم به پارلمان بازگشت.‏

اما در عوض پخش فیلمی به نام “فرعون” از تلویزیون رابطه ایران و مصر را که اندکی بهبود یافته بود، به نقطه صفر ‏برگرداند. این هفته اعلام شد مصر با ساختن فیلم “امام خون” به فیلم “اعدام فرعون” پاسخ می‌دهد. در فیلم امام‎ ‎خون، ‏مصری‌ها می‌خواهند نشان دهند که روح‌الله خمینی “امام عقیده اسلامی - که عقیده‎ ‎صلح است و نه عقیده ترور- نیست، ‏بلکه امام خون بوده است‎.“‎

و باز برطبل جنگ کوبیده شد. فرمانده جدید نیروی زمینی سپاه گفت: “با جدی ترین تهدید، طی

‏30 سال گذشته روبرو هستیم.“‏

و نشریه آلمانی دی ولت نوشت: “بر اساس تازه‌ترین گزارش‌ها گفته می‌شود به دلایلی احتمالا بین ۵ نوامبر ۲۰۰۸ تا ‏‏۱1ژانویه ۲۰۰۹ یک حمله نظامی صورت خواهد گرفت. اگر اسراییل این اقدام پیش گیرانه را‎ ‎انجام ندهد، آن گاه باید ‏منتظر باشد که حمله اتمی ایران به اسراییل، چه به دلایل‎ ‎ایدئولوژیک و چه از ترس حمله احتمالی اسراییل، جامه عمل ‏بپوشد. به این ترتیب چه این‏‎ ‎باشد و چه آن، خاورمیانه با تهدید یک هولوکاست هسته‌ای روبروست.“‏

اول هفته جمهوری اسلامی خواست جهان را نجات دهد و آخر هفته به یاد اقتصاد کشور افتاد. بازهم مهندس احمدی نژاد ‏گفت: “به سرعت اقتصاد اول جهان می شویم.“‏

و ارقام وآمار هم در تائید او به اطلاع جهانیان رسید.‏

رئیس شرکت عظیم انرژی توتال فرانسه به فایننشال تایمز گفت: “از آنجا که سرمایه گذاری در ایران با خطرات سیاسی ‏همراه است از این کار صرفنظر خواهد کرد.“‏

شرکت توتال قرار بود سرمایه گذاری قابل توجهی در توسعه میدان گاز پارس جنوبی انجام دهد اما به نوشته فایننشال ‏تایمز اظهارات کریستف دی مارژوری نشان می دهد که این معامله انجام نخواهد شد.‏

تحلیلگران می گویند که تصمیم توتال ضربه ای بزرگ به صنعت نفت و گاز ایران خواهد بود. و حوزه گاز و نفت ‏درست همانجائی است که قطعنامه چهارم شورای امنیت آن را نشانه گرفته است.‏

خبر رسید 5 میلیون تن گندم خارجی با پول نفت وارد می شود. خاموشی ها تاهشت ساعت در روز افزایش می یابد. ‏کارگران گرسنه کارخانه لاستیک البرز برای سومین بار اعتصاب کرده اند. و اوضاع اقتصادی مردم چنان براه است ‏که کروبی با زهم باشعار 50 هزار تومان برای هر نفر وارد مبارزه انتخاباتی خواهد شد.‏

‏3 آفتابه دزد “صفرعلی” 35 ساله، “علی” مشهور به “فانی” 39 ساله و “رحمت‌الله” 40 ساله که همگی در “نظام ‏مقدس چمهوری اسلامی” بزرگ شده اند و تربیت شده فرهنگ آنند به قطع چهار انگشت دست راست، سه سال حبس و ‏‏74 ضربه شلاق محکوم شده اند.‏

و حتما برای حل این معضل است که بودجه پایگاه های بسیج برای “مقابله باتهدیدات فرهنگی” 200 درصد افزایش ‏یافته است.‏

گرما در ایران بیداد می کند. رودها و دریاچه ها می خشکند. جهان متحد شده است. برق نیست. معلمی انتظار اعدام را ‏می کشد. هشت زن ومرد در نوبت سنگسارند. خالکوبی و مصاحبه ورزشکاران ممنوع می شود. کانون نویسندگان که ‏اجازه تشکیل جلسه ندارد به شیوه پستی رای گیری می کند. اوباش به مراسم بزرگداشت شاملو حمله می برند. او راهم ‏چون خسرو بر شانه بردند.‏

روزگار غریبی است نازنین. خسروان را بر شانه می برند و به منظره نگاه کن: ‏

‏- علی مانده و حوضش.‏