پایان یک اسطوره

مژگان مدرس علوم
مژگان مدرس علوم

در خلال بیست روزمانده تا انتخابات 22 خرداد، جامعه ایرانی شاهد شکل گیری رقابت های پر شور انتخاباتی برای تصدی ریاست جمهوری ایران در چهار سال آینده بود.

در ان روزها و شب ها خیابانهای تهران و شهرستانها به نمایشگاهی از تبلیغات نامزد ها بدل شدند و هنگامی که فیلم های تبلیغاتی نامزدها و به خصوص مناظره های آنها از سیما جمهوری اسلامی پخش شد به یکباره دمای فعالیتها ی انتخاباتی در همه جا به شدت بالا رفت و توجه جدی تقریبا همه مردم به مسئله انتخابات ریاست جمهوری جلب شد. نتیجه این شور و هیجان برگزاری انتخابات 22 خرداد بود. با مشارکتی بی سابقه هم با معیارهای محلی و هم با معیارهای جهانی.میزان حضور مردم در شعبه های اخذ رای به اتفاق همه ناظران و تحلیل گران یک پدیده شگفت انگیز تلقی شد.

 این حضور بی سابقه برای جمهوری اسلامی که میزان مشارکت مردم را در هر انتخابات  صرف نظر از نتیجه آن یک همه پرسی تایید کننده برای نظام تلقی میکند  فرصتی طلایی و استثنایی بود تا پشتوانه مشروعیت  مردمی خود را به رخ همه دولتها در نظام بین الملل بکشد و ثبات و پایداری خود را تا سالهاتضمین کند. این رویا اما چند ساعت بیشتر به درازا نکشید زیرا اعلام نتایج اولیه شمارش آرا، لایه های مختلف جامعه را یکی پس از دیگری در بهت زدگی ناشی از تفاوت نتیجه انتخابات با پیش بینی ها فرو برد. از فردای روز انتخابات اعتراضات خیابانی به نتایج اعلام شده در تهران و شهر های بزرگ اغاز شد و از انجا که جمهوری اسلامی هیچ گاه ظرفیت تحمل اعتراضات گسترده را از خود بروز نداده, کشور بیکباره از یکشنبه شب در شرایط بحرانی قرار گرفت. در گیریهای خشن پراکنده در میدان و خیابانهای مختلف تهران تا پاسی از شب ادامه یافت و در روز یکشنبه با گستر دگی و شدت بیشتری از سر گرفته شد. تعداد زخمیان و کشته شدگان در این در گیریها نشان از سختی برخوردها دارد و تصاویر در یافتی نیز گویایی تلخی ماجرا است.

تا این جای ماجرا می توانست برای رژیمی که دستگاههای امنیتی، انتظامی و نظامی گسترده و قدرتمند دارد بحرانی قابل کنترل باشد.جمهوری اسلامی بویژه با تکیه بر ایدئو ژ لوی مشروعیت بخش مبتنی بر قداست و محوریت  ولایت فقیه توانسته است بر بحرانهایی از این دست هر چند با تلخی و دشواری چیره شود به ویزه با استفاده از نیروهای لباس شخصی که با سازماندهی پنهان و در هیئت نیرو های خود جوش مردمی نقش سر کوب هر تحرکی را طی سه دهه حیات جمهوری اسلامی بر عهده داشته اند.

اما راهپیمایی میلیونی دوشنبه عصر صورت مسئله را کاملا تغییر داده است. راهپیمایی مردم معترض به تضییع ارا خود انقدر گسترده و آرام بود که مقامات جمهوری اسلامی نه میتوانند آنرا نادیده بیانگارند و نه می توانند به بهانه اغتشاش و اشوب انرا سر کوب کنند. شاید به همین دلیل باشد که با تاریک شدن هوا در غروب دوشنبه حمله به جمعیت باقی مانده از راهپیمایی آغاز شد تا چهره خشنی از این جنبش مدنی نشان داده شود و همزمان عده ای نیز به اتش زدن وسایل نقلیه  و حتی بانکها مبادرت کردند تا سیمای جمهوری اسلامی نیز تصویری برای مستند سازی دروغگو پر دازیهای خود داشته باشد.

در هر صورت جمهوری اسلامی با توجه به امکانات گسترده ای که دارد شاید بتواند این بحران را در بعد فیزیکی ان مهار کند و قدرت خود را دوباره در سطح تهران و همه  شهرهای کشورتحکیم نماید اما قطعا نمی تواند اسیب جدی را که در مشروعیت مردمی آن وارد شده است را جبران نماید. برای رژیمی که صف های طویل رای دهندگان در شعبه های اخذ رای نشانه ثبات و پایداری و اعتماد به نظام سیاسی است صف طویل راهپیمایی میلیونی از میدان انقلاب تا میدان ازادی در اعتراض به دروغهای بزرگ در اعلام نتایج انتخابات چه معنایی می تواند داشته باشد؟

این پرسشی است که دست کم تا مدتها ذهن رهبران جمهوری اسلامی را با نگرانی به خود مشغول خواهد کرد و زبان انها را به لکنت خواهد انداخت.وقتی که تلویزیون رسمی جمهوری اسلامی ایران به کشته شدن هفت نفر در درگیریهای دوشنبه شب در پایان یک راهپیمایی میلیونی اعتراف کند می توان گفت اسطوره مشروعیت مردمی این نظام شکسته شده است.