مایکل برنر
دولت اوباما موضع خود را در مورد مفاد توافق هستهای پیشرو با ایران سختتر کرده است. در حالیکه مذاکرات هستهای با ایران وارد مرحله حساسی شده که میتواند موجب موفقیت یا شکست توافق شود، واشنگتن خواستههای خود را افزایش داده و در برابر دادن امتیازات بیشتر مقاومت از خود نشان میدهد.
گزارشها حاکی از آن است که تفکر غالب در کاخ سفید میگوید آمریکا باید بر هرگونه موادی که بتواند در حال حاضر یا در آینده قابل پیشبینی، نقشی در برنامه سلاح هستهای بازی کند کنترل داشته باشد. این شامل تمام سیستمهایی میشود که قادر هستند سلاح هستهای را حمل کنند؛ حتی اگر برای حمل مواد منفجره عرفی طراحی شده باشند. اوباما با این سختگیریها میتواند ناقوس مرگ مذاکرات را به صدا دربیاورد.
خواست های آمریکا شامل کنترل شدید بینالمللی بر برنامه موشکی ایران، کاهش شدید تمام فعالیتها در نیروگاههای هستهای ایران، افزایش نظارت بر فعالیتهای هستهای، جریمههای خودکار – از جمله اقدام نظامی – در صورت تخطی از مفاد توافق است. چنین تخطیهایی در یک مرحله به تایید شورای امنیت و در مرحله دیگر به تصویب دولت آمریکا خواهد رسید. همچنین فشار زیادی لازم است تا دولت ایران آشکارا به تلاشهای گذشته برای ساخت سلاح هستهای اعتراف کند؛ ایران همواره این موضوع را انکار کرده و هیچ گواه محکمی هم برای آن وجود ندارد.
صادقانه باید گفت ایرانیها هیچ توافقی را که شامل این شرایط باشد امضاء نخواهند کرد. تمام ایرانیان، از جمله رهبر این کشور، قبول چنین توافقی را تحقیر ملی قلمداد خواهند کرد که شوکت و تمامیت کشور را زیر سئوال خواهد برد. چنین امتیازهایی را هیچ کشوری جز در شرایط شکست کامل در جنگ نپذیرفته است.
این شرایط هیچ ربطی به تاکتیکهای چانهزنی و روش های توافق ندارد. باید دید که آیا آمریکا و متحدانش میخواهند به توافق دست یابند یا خیر. باید اعتراف کرد که در سیاست داخلی آمریکا مسائلی وجود دارد که بر مذاکرات اثر می گذارد. یکی از این عوامل کنگره است که سعی دارد با ایجاد شرایط متعدد برای دولت، مذاکرات را برهم زند. همچنین لابیهای دولت اسرائیل است که حامیانشان را در آمریکا هدایت میکند و همچنین شامل بخش بزرگی از رسانههای آمریکاست.
برخی از افراد در دولت آمریکا و همچنین در خارج از آن با علاقه اوباما برای پیشبرد مذاکرات همگام نیستند. آنها خواستار مقابله هستند، مگر اینکه تهران کاملا تسلیم شود. این شرایط ترجیحی دولت اسرائیل، بسیاری از نمایندگان کنگره و بخش اعظمی از جامعه است که بر سیاست خارجی مستقر در واشنگتن/نیویورک اثر می گذارد. آنها به وضوح میدانند که روحانی و آیتالله خامنهای هم مسائل داخلی خود را دارند. با سخت شدن درخواستهای آمریکا، همتایان ایرانی نیز سعی میکنند مانع امضای توافق شوند.
به همین خاطر لازم است اوباما تمام امور را شخصا کنترل کند. باید در مقابل فشارها مقاومت کند و استدلال کند که توافق به نفع تمام آمریکاییها و همچنین ایرانیهاست و این موضوع میتواند به ثبات در خاورمیانه بحرانی کمک کند.
روشن است که اوباما دل جنگ ندارد اما اگر مسیر دیپلماتیک را مسدود کند چارهای نخواهد داشت، چون حالا میدانیم تحریمهای اقتصادی تاثیری نخواهد داشت. از آنجا که بسیاری از کشورها خواستار تجارت انرژی با ایران هستند بازگشت به وضعیت تحریمها غیرممکن است.
در آخر حمایت پیشین روسیه و احتمالا چین هم وجود نخواهد داشت. قراردادهای بین تهران و مسکو نشان از تحول در روابط این دو کشور دارد. در ماجرای اوکراین، ولادیمیر پوتین نشان داد که اوباما در سیاست جدی جهانی تازهکار است. حالا او دست بالا را دارد و بصورت غریزی میداند چطور از آن استفاده کند. وی مسلما نخواهد گذاشت پیشنهادهای آمریکا در مورد ایران این فرصتها را از بین ببرد.
آمریکا نمیتواند با دستور و فرمان آمرانه بر دنیا حکومت کند. موفقیت، مخلوق اراده آمریکا به تنهایی نیست. در فیلم سیاره میمونها نقطه عطف زمانی رخ داد که میمون ها به اربابان انسان خود “نه” گفتند. حالا حتی اگر پوتین را کنار بگذاریم، حامد کرزی، پاکستانیها، المالکی، السیسی، پیش از آن مرسی، آل سعود، طیب اردوغان، دیلما روسف و حتی محمود عباس “نه” را گفتهاند.
منبع: هافینگتونپست، 7 آوریل