همسر علی حسن پور در مصاحبه با “روز” اعلام کرد پس از سه سال پی گیری در نهایت به او گفته اند که برای گرفتن دیه اقدام کند و پرونده مختومه خواهد شد.
لادن مصطفایی می گوید: 8 نفر را از پایگاه بسیج مقداد احضار کردند، اظهاراتشان را گرفتند و در نهایت گفتند قاتل شناسایی نشد.
علی حسن پور، روز 25 خرداد 88 در خیابان آزادی بر اثر اصابت گلوله به سرش کشته شد؛ خانواده اش 104 روز بعد از این واقعه، پیکر او را تحویل گرفتند و به خاک سپردند. تصویر پیکر خونین و سر گلوله خورده علی حسن پور از اولین تصاویری بود که منتشر و به یکی از نمادهای اعتراض مردمی تبدیل شد.
لادن مصطفایی، همسر علی حسن پور که با طرح شکایت، خواستار معرفی و محاکمه آمران و عاملان قتل همسرش شده دیروز نامه دادسرای نظامی را دریافت کرده که در آن از او خواسته شده برای گرفتن دیه اقدام کند.
خانم مصطفایی به روز میگوید: از همان ابتدا گفته بودم دیه نمیخواهم قاتل همسرم را معرفی کنید اکنون نزدیک سالگرد است و بعد از سه سال پی گیری و برو و بیا در نهایت چنین نامه ای به من داده اند. اما به خودشان هم گفته ام این پرونده را چه مختومه بکنید چه نکنید این اتفاق افتاده همسر من شهید شده و خود شما بهتر از هر کسی این مساله را میدانید.
او با اشاره به پی گیری هایش در این سه سال می افزاید: تنها اتفاقی که در این مدت افتاد این بود که 8 نفر از آن پایگاه بسیج را احضار کردند، قاضی اظهاراتشان را گرفت و در نهایت گفتند قاتل شناسایی نشده. دیه بگیرید. به قاضی گفتم روز اول در دادسرای جنایی به من گفته بودند دیه بگیر و این چیز جدیدی نیست. تازه بعد از سه سال دوندگی شما همان حرفی را می زنید که در دادسرای جنایی و در روز اول به من زده بودند.
به همسر آقای حسن پور میگویم یعنی بدون تشکیل دادگاه، حکم بر پرداخت دیه داده اند؟ می گوید: پرونده ما از دادسرای جنایی به دادسرای نظامی رفته بود و من همچنان پی گیر بودم آن 8 نفر را احضار کردند و دادگاهی تشکیل ندادند فقط گفتند اظهارات آنها پیش قاضی ثبت شده. آنها گفته اند که به پایگاه حمله شده بود و در جریان این حمله، عده ای شلیک کردند و عده ای کشته شدند آقای حسن پور هم بی گناه کشته شد. الان هم به من می گویند اگر بنویسی که دیه میخواهی دادگاهی تشکیل می شود در غیر این صورت پرونده مختومه می شود.
می پرسم این دیه را می خواهند از بیت المال به شما پرداخت کنند؟ پاسخ میدهد: سپاه باید این دیه را پرداخت کند و نمیدانم به چه شکلی خواهد بود اما من از ابتدا گفته ام دیه نمیخواهم. من خواستار یک دادگاه عادلانه بودم و هستم که من و اولیای دم علی باشند و اعضا و مسولان آن پایگاه هم بیایند و از خود دفاع کنند اما چنین دادگاهی تشکیل نمیدهند.
او می افزاید: من از روز اول یقین داشتم که جوابی نمیدهند قاتل را معرفی نمیکنند خیلی ها میگفتند شما به چه کسی میخواهید شکایت کنید و… اما من تلاش خودم را کردم و تا همین حد هم به مذاق عده ای خوش نیامده که چرا این اسرار فاش شده و چرا گفته اید و… من بیش از صد بار به دادسرا رفتم؛ نه باور کنید بیش از 200 بار رفتم دویدم و سئوال کردم پشیمان هم نیستم و مطمئن ام خون علی و دیگر بچه ها پایمال نخواهد شد.
خانم مصطفایی سپس می گوید که بسته شدن پرونده، او را ساکت نخواهد کرد: در هر صورت خیلی ناامید نیستم و باز هم پی گیر خواهم بود. باز هم حرف خواهم زد و ساکت نخواهم بود.همیشه پی گیری خواهم کرد، سئوال خواهم کرد اما متاسفانه پرونده را دیگر می بندند. هرچند بسته شدن پرونده هم مرا ساکت نخواهد کرد و حرف خواهم زد. دیروز پیش وکیلم بودم و نامه دادسرای نظامی را دیدم که نوشته تا ده روز فرصت دارید بیایید دادسرا و درخواست دیه بکنید. ده روز همان دیروز تمام شد.
همسر آقای حسن پور می افزاید: در تمام این سه سال حتی لحظه ای این فکر از من دور نشده که چطور می شود یک انسان دست به اسلحه ببرد، ماشه را بکشد و یک انسان را بکشد. آیا وقتی ماشه را می کشیده لحظه ای فکر کرده دارد به یک انسان شلیک میکند؟ این مدت چطور سر بر بالین می گذارد؟ علی دو بچه دارد و بچه ها به پدرشان نیاز دارند، یک لحظه به اینها فکر کرده؟ منی که آتش خشم همیشه در وجودم هست باز هم فکرمیکنم اگر با این فرد که قاتل همسرم است روبرو شوم هیچ موقع نخواهم توانست او را قصاص کنم او چگونه توانسته زندگی یک انسان را نابود کند؟ برای اینکه آن انسان معترض بوده؟
همسر آقای حسن پور به بیگناهی همسرش اشاره می کند و میگوید: 5 قاضی امضا کرده اند که علی بی گناه بوده بعد از سه سال این جواب ماست. علی بی گناه بوده، قاتل شناسایی نشد، درخواست دیه کنید، پرونده مختومه می شود. همین. من که میدانم علی سعادتمند است که برای هدفش کشته شد همه ما قرار است بمیریم کسی قرار نیست زنده بماند اما آن کسی که ماشه را کشیده واقف بوده که دارد می کشد؟
او می افزاید: آخرین حرفی که به قاضی پرونده زدم این بود که من هیچ موقع برای کسی آرزوی بد نمیکنم. امیدوارم هیچ کسی در جایگاه من قرار نگیرد حتی دشمن من هم در جایگاه من قرار نگیرد، هیچ کسی….
پیش از این شاهدان عینی جان باختن علی حسن پور در پاسخ به استمداد همسر آقای حسن پور و در مصاحبه با روز در خصوص نحوه کشته شدن او توضیحاتی داده بودند.
همسر آقای حسن پور نیز در مصاحبه با روز از 105 روز سرگردانی برای یافتن خبری از همسرش سخن گفته بود.
خانم مصطفایی گفته بود: همسرم جزو 3 - 4 میلیون نفری بود که روز 25 خرداد، برای اعتراض و پس گرفتن رای خود رفته بود. او در همین روز و در آزادی از ناحیه سر گلوله خورد و ما هنوز نمی دانیم در همان روز به شهادت رسیده یا اینکه چند روزی زنده بوده است. گلوله به سر ایشان اصابت کرده بود. یعنی زیر چشم راست، یعنی استخوان گونه ورودی تیر و بالای گوش سمت چپ، خروجی تیر بود.
همسر آقای حسن پور همچنین به روز گفته بود که :او هر سال برای کمک به هموطنانش بارها خون میداد؛ حالا تمام خونش را تقدیم ایران کرد. تقدیم به مردمش و کشورش.
لادن مصطفایی در مصاحبه دیگری با روز گفته بود که سپاه در نامه ای به دادسرای نظامی قتل علی حسن پور و سایر کشته شدگان 25 خرداد 88 را مشروع دانسته.