آقای خامنهأی، ولی مطلقه فقیه ـ که لباس رهبری فقط زیبنده قامت ایشان است ـ روز سهشنبه در یک مراسم نظامی سخنانی ایراد کرد که به دیکته ای مانند بود با 20 غلط. نمی دانم نمره ولی فقیه چطور حساب می شود، اماما آدم های معمولی به دیکته بی غلط بیست می دهیم؛ در غیر این صورت، بابت هر غلط، یک نمره کم می کنیم. به همین سادگی. وقتی هم کسی 20 غلط داشته باشد، نمره اش می شود صفر. و کسی که در همه دروس صفر بگیرد، در آخر سال کارنامه ای دستش می دهند که درآن نوشته شده: مردود؛رفوزه.
آقای خامنه ای در این سخنرانی می گوید: “زورگویان جهانی در اجرای «پروژه ایران هراسی» ناکام خواهند ماند.”
این اولین غلط. آنچه در جهان در جریان است ـ جهانی که ایرانی نیز بخشی از آن به شمار می رود ـ “ ایران هراسی” نیست، “حکومت مطلقه اسلامی هراسی” است. حکومتی که جوانان سرزمین خود را به جرم آنکه گفته اند “رای من کو” به خاک و خون کشیده، بدانان تجاوز کرده، آنان را کشته و حتی از جنازه بی جان شان نیز نگذشته [چند مورد مثال بیاوریم از کسانی که تن پاک فرزندشان را مثله شده تحویل گرفتند تا اثر جرم آقایان مشهود نباشد؟]با دیگران چه خواهد کرد؟
آقای خامنه ای در ادامه سخنانش می گوید: “نیروهای مسلح خط مقدم و نشانه آشکار اقتدار ملت ایرانند.”
این غلط دوم. اگر این نیروها نشانه اقتدار ملت اند، امثال سردار نقدی و سردار احمدی مقدم از چه رو، به شیشه کردن خون همین ملت برآمده اند؟ این آقایان چه نشانه هایی هستند که پرونده یکایک شان، این چنین مایه شرم است؟ مطلب همکار ما مازیار رادمنش با عنوان آن روی سگ نظام را بخوانیم تا بیشتر دریابیم که این غلط تا چه اندازه فاحش است. فرماندهانی که هراز گاه داستان فسادشان چنان بالا می گیرد که نظام قضایی جمهوری اسلامی ـ که در اختیار اصولگرایان است ـ آنان را دستگیر می کند و بعد به همت کارگزاران دفتر مقام رهبری، آزادشان می سازند، نشانه کدام اقتدارند؟ارتباط شان با ملت چیست؟آن هم ملتی که باندهای وابسته به همین سرداران و حامیان شان، مردانش را زجر کش می کنند تا به زنانش دست یابند. کجای کارید آقا؟!
آقای خامنهای سپس از “ناکارآمدی اقتدار متکی بر سلاح و زور و پول” می گوید و اینکه: “سقوط، سرنوشت اجتناب ناپذیر زورگویانی است که خواستههای خود را بر ملتها تحمیل میکنند.”
این یکی به تنهایی چند غلط !آقا! اقتدار شما بر سلاح و پول متکی نیست؟حکومت مطلقه فقیه خواست هایش را، نه فقط بر ملت که بر کارگزاران خودش نیز تحمیل نمی کند؟ از این تحمیل ها که می توان سیاهه ای بس طولانی داد؛غیر از این است؟
رهبر جمهوری اسلامی در همین سخنرانی پر غلط ”پیشرفتهای دفاعی ایران را غیرقابل مقایسه با 30 سال پیش خواندند و خطاب به افسران جوان نیروهای مسلح گفتند: عزیزان من! قله پرافتخاری که امروز شما در آن قرار دارید، سی سال پیش، حتی در خوشبینانهترین نگرشها، قابل پیشبینی نبود.”
اینکه دیگر یک غلط تاریخی ست. یکی از مهم ترین انتقاداتی که به آخرین شاه پهلوی می شد این نبود که چرا سرمایه مملکت را صرف خرید تسلیحات رنگارنگ می کند؟ اگر او می ماند، باز هم سلاح را از دلال های رنگ و وارنگ و به قیمت های دوبل و سوبل می خریدیم؟ از این گذشته، حکومتی که آمده بود تا نان و ایمان را تقسیم کند، چگونه شد که کارش به تقسیم گلوله رسید و تا دندان مسلح شد که هم مردمانش را سرکوب کند، هم باعث هراس جهان شود؟ این “ایران هراسی”ست یا “حکومت مطلقه اسلامی هراسی” که همسایگان را چنان از ایران دور کرده که برای خرید متحد باید رفت تا شاخ آفریقا؟ چگونه می توان داعیه دار جهانی “عاری از تجاوز و تعدی” بود که در آن از “مسابقه تسلیحاتی یا مسابقه وحشت خبری نخواهد بود” اما مادر جوان بیست و چند ساله ای را چنان ترساند که به تکذیب مرگ فرزند برآید؟
این جمله غلط نیست که “سپاه و بسیج فرزندان خانواده بزرگ ملت ایران” اند؟ فرزند که قلب ندا و سهرابش رانشانه نمی رود؟ فرزند که…. چه بگویم؟چه می توان گفت؟
چه حرفی می ماند جز اینکه نویسنده این دیکته پر غلط، رفوزه شده؛ کارش از تک ماده گذشته و بهتر آن است که جایش به شاگرد دیگردهد؛شاگردی که نوشتن بداند؛ خواندن بتواند؛ و پیش و بیش از همه شنیدن را آموخته باشد؟ وقت آن نیست؟