غرب مردم را برای فروپاشی نرم آماده می کند

نویسنده

hasanabbasi477.jpg

مهدی محمدی

“دکترین‌ آنفلوانزای‌ نیویورکی‌” عنوان سخنرانی حسن‌ عباسی، از نظریه پردازان جناح راست افراطی بود که در دانشگاه گیلان عرضه شد. عباسی در این سخنرانی تاکید کرد ایران و آمریکا مانند دو ماشین با سرعت تمام به سمت هم حرکت می کنند”تا بالاخره یکی کم بیاورد.

عباسی، از چهره های سپاهی جمهوری اسلامی که اخیرا شایعه دستگیری او در اربیل پخش شده بود، در آغاز سخنان خود گفت: “استراتژی‌ جدید ایران‌ و آمریکا چیکن‌ استراتژی‌ است. شبیه‌ بازیهای‌ چیکن‌ جوانان‌ آمریکایی‌ که‌ دو ماشین‌ با سرعت‌ تمام‌ به‌ سوی‌ هم‌ درحرکتند تا بالاخره‌ یکی‌ کم‌ بیاورد و پس‌ بکشد. این‌ استراتژی‌ شاخ‌ به‌ شاخ‌ شدن‌ دو سیستم‌ هیچگاه‌ بیش‌ از چند ماه‌ طول‌ نکشیده‌ است‌ اما از شهریورماه‌ سال‌ 84 تا ابتدای‌ خردادماه‌ طولانی‌ترین‌ زمانی‌ است‌ که‌ دو سیستم‌ در مقابل‌ هم‌ قرار گرفته‌اند. یعنی‌ یک‌ دوره‌ 15-16 ماهه‌ التهاب. مثل‌ همان‌ بازی‌ چیکن‌ که‌ جوانان‌ آمریکایی‌ در نصف‌ شب‌ انجام‌ می‌دهند و با زدن‌ عینک‌ آفتابی‌ حریف‌ را متوجه‌ می‌کنند که‌ من‌ جایی‌ را نمی‌بینم‌ و تو فکری‌ به‌ حال‌ خودت‌ بکن. حتی‌ بطری‌ ویسکی‌ را هم‌ نشان‌ حریف‌ می‌دهند تا حریف‌ از مست‌ و لایعقل‌ بودن‌ طرف‌ مقابل‌ بترسد و کنار بکشد و یا سومین‌ تعریفی‌ که‌ می‌کنند، حتی‌ فرمان‌ ماشین‌ را از جا کنده‌ و دور می‌اندازند تا حریف‌ را تحت‌ تاثیر قرار دهند تا بترسد. در حال‌ حاضر هم‌ آقای‌ جرج‌ دبلیو بوش‌ پشت‌ فرمان‌ ماشین‌ نشسته‌ و خانم‌ کاندولیزا رایس‌ هم‌ به‌ وی‌ می‌گوید که‌ برو جلو ژیانی‌ که‌ آقای‌ احمدی‌ نژاد در آن‌ نشسته‌ را له‌ کن، اما جرج‌ بوش‌ می‌گوید اگر زدیم‌ و در ژیان‌ پر از بمب‌ بود آن‌ وقت‌ چه‌ کنیم. لذا این‌ دو ماشین‌ به‌ سرعت‌ به‌ سمت‌ یکدیگر در حرکتند و در طول‌ این‌ مدت‌ ایران‌ هر بار هم‌ طی‌ سه‌ ماه‌ یک‌ کار کرد؛ یعنی‌ اول‌UCF اصفهان‌ را فعال‌ کرد، بعد مرکز نطنز و آب‌ سنگین‌ اراک‌ را فعال‌ کرد و ما از دوره‌ هسته‌ای‌ شدن‌ عبور کرده‌ایم”.

وی‌ در تحلیل نقش آمریکا در منطقه افزود: “امروز دولت‌ بوش‌ ضعیف‌ترین‌ موقعیت‌ را برای‌ حمله‌ به‌ ایران‌ دارد و اصلا احتمال‌ حمله‌ به‌ ایران‌ به‌ طرز چشمگیری‌ کاهش‌ یافته‌ و این‌ چیزی‌ نیست‌ جز بحث‌ عدم‌ استراتژی. یعنی‌ به‌ نحوی‌ سیاست‌ خارجی‌ اعمال‌ کنیم‌ که‌ منافع‌ ملی‌ در نظر گرفته‌ و عمل‌ شود. البته‌ اینها یک‌ بازیهای‌ فرعی‌ را هم‌ شروع‌ کرده‌اند. مثل‌ طرح‌ هولوکاست‌ که‌ یکهو فضا را به‌ جایی‌ بردند و بقیه‌ کاملا سر کار ماندند. درگیر هولوکاست‌ شدند و ایران‌ را از جهت‌ دیگر سیبل‌ کردند، تا تمام‌ فشارها به‌ آن‌ سمت‌ برود و فضا برای‌ ایران‌ باز شود. حالا یک‌ زمانی‌ مساله‌ای‌ به‌ نام‌ گفت‌ و گوی‌ تمدنها می‌شود مسایل‌ جنبی‌ و یک‌ بار هم‌ هولوکاست”.

آنفلوانزای اعتقادی

حسن‌ عباسی‌ در بخش‌ دیگری‌ از سخنان‌ خود گفت: “استراتژی‌ اصلی‌ آمریکا برای‌ براندازی‌ ایران، حوزه‌ تهدید نرم‌ است. آنها می‌گویند هدف‌ ما سرزمین‌ ایران‌ نیست، بلکه‌ شهروند ایرانی‌ است. تهدید سخت‌ حوزه‌اش‌ سرزمین‌ است. تهدید نرم‌ هم‌ حوزه‌اش‌ قلبها و مغزها است‌ و این‌ حوزه‌ بخشهای‌ مختلفی‌ دارد که‌ شامل‌ نفرت‌ از اسلام، نفرت‌ از ایرانیت، شماتت‌ مسوولان‌ و نظام‌ جمهوری‌ اسلامی، نفرت‌ از مسوولان‌ و رهبران‌ اسلام‌ می شود و نفرت‌ از یکدیگر آخرین‌ بخش‌ استراتژی‌ آنهاست. مثل‌ آنفلوانزا سیستم‌ را ضعیف‌ می‌کند و شهروند ایرانی‌ را از اعتقاد و نظام‌ و ایرانیت‌ و خانواده‌اش‌ متنفر می‌کند و چنین‌ کسی‌ برای‌ فروپاشی‌ آماده‌ است”.

وی‌ افزود: “شبهه‌ علیه‌ اسلام‌ و ایرانیت‌ و نظام‌ و مسوولان‌ و قومیتهای‌ ایرانی‌ در حوزه‌ی تخصص سربازانی‌ است‌ که‌ یا روشنفکرند یا روزنامه‌نگارند یا دانشمند و دانشگاهی‌اند و… حوزه‌ دوم‌ هم‌ سربازانش‌ هنرمندان‌ و ورزشکاران‌ هستند. کسی‌ که‌ با آماج‌ قلب‌ کار می‌کند عشق‌ یا نفرت‌ ایجاد می‌کند. اینکه‌ قلب‌ مملو بشود از عشق‌ یا نفرت‌ مربوط‌ به‌ حوزه‌ تهدید نرم‌ است”.

وی‌ به‌ فیلم‌ 300 و اسکندر اشاره‌ کرد و گفت: “در این فیلم‌ برای‌ نقش‌ اصلی‌ کسی‌ را انتخاب‌ کردند که‌ میمیک‌ صورتش‌ شبیه‌ جرج‌ بوش‌ باشد تا او هم‌ مثل‌ اسکندر که‌ حکومت‌ بابل‌ را گرفت‌ و وارد ایران‌ شد، آقای‌ جرج‌ دبلیو بوش‌ هم‌ اسکندری‌ باشد که‌ عراق‌ را بگیرد و وارد ایران‌ شود، تمام‌ اینها جهت‌ گیریهایی‌ است‌ که‌ می‌توانیم‌ در این‌ فیلم‌ ببینیم. شش‌ ماه‌ قبل‌ از فیلم‌ 300 هم‌ فیلم‌ یک‌ شب‌ با شاه‌ در سینمای‌ هالیوود ساخته‌ شد که‌ در آن‌ داستان‌ استر همسر یهودی‌ خشایارشا را به‌ تصویر کشیدند. یهودیان‌ بانوی‌ مقدسی‌ به‌ نام‌ استر دارند و این‌ در کتب‌ عهد عتیق‌شان‌ آمده‌ است. زمانی‌ که‌ یونان‌ دولت‌ شهر داشت، ایران‌ از دوران‌ تمدن‌ سازی‌ گذشته‌ بود و به‌ امپراطوری‌ رسیده‌ بود. لذا این‌ شبهه‌ که‌ می‌گویند یونان‌ مهد دموکراسی‌ بوده‌ به‌ خاطر آن‌ است‌ که‌ آمریکایی‌ها از 300 تا 400 سال‌ قبل‌ عقده‌ تاریخی‌ دارند و بنابراین‌ به‌ یک‌ انباری‌ نیاز دارند که‌ این‌ انباری‌ یونان‌ است‌ و هر وقت‌ کم‌ می‌آورند می‌روند از این‌ انباری‌ چیزی‌ را علم‌ می‌کنند که‌ بقیه‌ فراموششان‌ شود اینها تاریخ‌ ندارند. المپیک‌ را هم‌ از یونان‌ گرفتند. عمده‌ شهرهای‌ آمریکا هم‌ عنوان‌ یونانی‌ دارد”.

وی‌ در ادامه‌ سخنان‌ خود با بیان‌ اینکه‌ انگلستانی‌ که‌ یک‌ ششم‌ خاک‌ ایران‌ را دارد، الان‌ جمعیتش‌ 64 میلیون‌ نفر است، گفت: “جمعیت‌ انگلیس‌ در 1804، 40 میلیون‌ نفر بود، الان‌ در 2007 دو برابر نشده‌ است. یعنی‌ در بیش‌ از 110 سال‌ جمعیت‌ انگلستان‌ دو برابر نشده‌ است. این‌ نکته‌ خیلی‌ مهم‌ است‌ که‌ بیش‌ از 300 میلیون‌ آنگلو ساکسون‌ که‌ بیرون‌ خاک‌ انگلیس‌ زندگی‌ می‌کنند، کجا هستند؟ در جایی‌ به‌ نام‌ نیوزلند، استرالیا، کانادا، آمریکا و آفریقای‌ جنوبی. یعنی‌ سر ریز جمعیت‌شان‌ را در 200-300 سال‌ در کشورهای‌ دیگر ریختند و قاره‌های‌ جدید آمریکا و استرالیا و… را به‌ وجود آوردند”.

دکتر ارنست و مهاجران

رییس‌ مرکز دکترینال امنیت‌ بدون‌ مرز به‌ کارتون‌های‌ سالهای‌ قبل‌ هم‌ اشاره‌ای‌ کرد و گفت: “در دوره‌ کودکی‌ و نوجوانی‌تان‌ وقتی‌ کارتون‌ دکتر ارنست‌ و مهاجران‌ را می‌دیدید، این‌ کارتون‌ غارتگران‌ و اشغالگران‌ بود. همانطور که‌ الان‌ عراق‌ را اشغال‌ می‌کنند، قبلا هم‌ استرالیا را اشغال‌ می‌کردند. این‌ چیزی‌ است‌ که‌ در دانشگاههای‌ ما به‌ جوانان‌ ما درس‌ داده‌ نمی‌شود و آنان‌ فکر می‌کنند استرالیایی، آمریکایی، کانادایی‌ چون‌ دین‌ را کنار گذاشت‌ به‌ اینجا رسید. آنهایی‌ که‌ از دموکراسی‌ یاد می‌کنند فکر می‌کنند با واژه‌هایی‌ مانند جامعه‌ مدنی‌ و حقوق‌ بشر و… به‌ اینجا رسیده‌اند. نمی‌دانند که‌ انسان‌ آمریکایی‌ امروز در 112 کشور نیروی‌ نظامی‌ دارد. یعنی‌ اول‌ ستون‌ نظامی‌ برای‌ خودش‌ درست‌ کرده‌ است. شما در کارتون‌ دکتر ارنست‌ کودک‌ سیاه‌ پوستی‌ را مشاهده‌ می‌کردید که‌ کودک‌ تاسمانی‌ بود. امروز جزیره‌ کوچکی‌ در استرالیا مشاهده‌ می‌شود به‌ نام‌ تاسمانی‌ که‌ هنوز هم‌ مردم‌اش‌ بدوی‌ و وحشی‌ هستند. پس‌ کشورهایی‌ مثل‌ ایران‌ و هند و آفریقایی‌ها را به‌ همین‌ نسبت‌ استعمار کردند. بریتانیای‌ کبیر این‌ همه‌ غارت‌ کرد اما هنوز هم‌ تعداد کارتن‌ خوابهایش‌ از جامعه‌ ما بیشتر است”.

مسیح روح حماسی نمی دهد

حسن‌ عباسی‌ در ادامه‌ صحبتهای‌ خود تصریح‌ کرد: “آمریکائی ها خواستند بفهمند رمز و راز این‌ پیروزی‌ جوانان‌ شیعه‌ چه‌ بوده‌ که‌ متوجه‌ شدند آنها عاشورا و امام‌ حسین‌ دارند. همیشه‌ می‌گفتند پیغمبر ما مظلوم‌ بوده‌ و موهای‌ بلوند و چشمهای‌ آبی‌ و بره‌ به‌ بغل‌ داشته‌ و گفته‌ اگر یک‌ طرف‌ صورتتان‌ را سیلی‌ زدند، بگذارید طرف‌ دیگر را هم‌ بزنند، این‌ ایجاد روح‌ حماسی‌ نمی‌کند. اما مسلمانها یک‌ بعد حماسی‌ دارند و آن‌ امام‌ حسین‌ است. گفتند چه‌ کار کنیم‌ ما که‌ با سیلوستر استالونه‌ و آرنولد نتوانستیم‌ روحیه‌ حماسی‌ بدهیم. ما آمده‌ایم‌ در لیبرالیسم‌ گفته‌ایم‌ تسامح‌ و تساهل، این‌ مخالف‌ و مغایر روحیه‌ سلحشوری‌ است. بنابراین‌ گفتند ما نیاز به‌ عاشورا و کربلا و بعد حماسی‌ داریم‌ لذا بدو بدو رفتند سراغ‌ انبار یونان‌ و دیدند در جایی‌ 300 فرمانده‌ بودند که‌ جلوی‌ خشایارشا ایستادند. این‌ کارها در نتیجه‌ باعث‌ شد تمام‌ جوانان‌ و فیلمسازان‌ ما دنبال‌ این‌ کار بروند و عقبه‌ تاریخی‌ ما شفاف‌ شود. جوانان‌ می‌گویند راجع‌ به‌ این‌ هشت‌ سال‌ جنگی‌ که‌ پدران‌ ما جلوی‌ شما دفاع‌ کردند چه‌ می‌گویید. پس‌ این‌ چیزهایی‌ که‌ در فیلم‌هایتان‌ نشان‌ می‌دهید کو؟ شما با این‌ کارها جوان‌ ما را به‌ سمت‌ دین‌ هل‌ می‌دهید. اما یک‌ مصرف‌ داخلی‌ برای‌ شما داشته‌ و آن‌ اینکه‌ شما نیاز به‌ یک‌ کربلا و عاشورا داشتید که‌ این‌ انجام‌ شد. در صحنه‌ آخری‌ که‌ لئونیداس‌ (در فیلم‌ 300) و یارانش‌ کشته‌ می‌شوند صحنه‌ را طوری‌ درست‌ کرده‌اند عین‌ همین‌ تعزیه‌خوانی‌ها و یا فیلم‌ روز واقعه‌ که‌ اینجا ساخته‌ شده‌ است‌. حالا ببینید اگر تا چند سال‌ دیگر از این‌ منطقه‌ ترموپیل‌ یک‌ کربلا درست‌ نکردندو زیارتگاهی‌ آنجا نساختند. چون‌ غربی‌ها استاد موزه‌ ساختن‌ هستند. تازه‌ فهمیده‌اند با پیامبری‌ که‌ چشم‌هایش‌ آبی‌ و موهایش‌ بلوند و بره‌ بغل‌ باشد نمی‌شود و باید در عقبه‌ تاریخی‌شان‌ بگردند که‌ ریشه‌ اعتقادی‌ داشته‌ باشند. لذا فیلم‌ 300 به‌ خاطر نیازی‌ که‌ به‌ حماسه‌ داشتند ساخته‌ شده‌ است”.

واکسیناسیون ایرانی

عباسی افزود: “بنابراین‌ باید جای‌ این‌ نفرت‌ از اسلام‌ راعشق‌ به‌ اسلام‌ بگیرد به‌ یک‌ شرط‌ که‌ اسلام‌ به‌ نیازهای‌ روز پاسخ‌ روز بدهد. نباید برای‌ مشکلات‌ و سئوالات‌ امروز، جوابهای‌ 300 سال‌ پیش‌ را بدهیم. دوم‌ باید نفرت‌ از ایرانیت‌ تبدیل‌ به‌ عشق‌ به‌ ایرانیت‌ شود. در حوزه‌ نظام، نفرت‌ از آن‌ باید به‌ عشق‌ به‌ نظام‌ تبدیل‌ شود به‌ شرط‌ آنکه‌ نظام‌ اصلاح‌ خود را شروع‌ کند و مسوولان‌ هم‌ نباید با بی‌عرضگی‌ به‌ مردم‌ پاسخ‌ دهند و مقام‌ مسوول‌ خودش‌ باید خود را اصلاح‌ کند. ضمن‌ اینکه‌ نفرت‌ از یکدیگر چرا؟ نگاهها باید محبت‌ آمیز باشد. شهروند ایرانی‌ باید واکسیناسیون‌ بشود جلوی‌ آنفلوانزای‌ نیویورکی‌ و راهش‌ این‌ است‌ که‌ شهروند ایرانی‌ نسبت‌ به‌ مدرنیته‌ نفرت‌ پیدا کند. همچنین‌ نفرت‌ به‌ مسیحیت‌ افراطی، یهودیت‌ افراطی. نفرت‌ از نظام‌ هم‌ باید با این‌ مسایل‌ حل‌ شود. مثلا معلمان‌ یا کارگران‌ در جایی‌ برای‌ احقاق‌ حقوق‌ خود تجمع‌ و اعتراض‌ کنند، فورا می‌گویند اینها می‌خواهند براندازی‌ کنند. در حالی‌ که‌ ما می‌خواهیم‌ از درون‌ اصلاح‌ کنیم. اما به‌ خاطر انتخابات‌ ریاست‌ جمهوری‌ در فرانسه‌ ده‌ هزار ماشین‌ را نابود کردند که‌ این‌ بی‌سابقه‌ترین‌ اعتراض‌ خیابانی‌ است‌ اما استاد دانشگاه‌ ما می‌گوید این‌ نماد دموکراسی‌ است‌ ولی‌ اگر چنین‌ اتفاقی‌ در کشور ما بیفتد ما می‌خواهیم‌ براندازی‌ کنیم. پس‌ اگر اینجوری‌ باشد همه‌ مسایل‌ امنیتی‌ می‌شود اما در فرانسه‌ نمی‌گویند مساله‌ امنیتی‌ است”.

انتقاد به همایش دولت مدرن

وی‌ در بخش دیگری از سخنان خود بار دیگر سیاست های ایالات متحده آمریکا را مورد انتقاد قرار داد و افزود: “آمریکا با چند واژه‌ کلیدی می‌خواست‌ بر جهان‌ حکومت‌ کند اما آنها را به‌ گند کشید. از جمله‌ آزادیخواهی، لیبرالیسم‌ به‌ معنی‌ آزادیخواهی‌ نابود شده‌ و امروز کسی‌ نمی‌خواهد لیبرال‌ باشد و از چشم‌ همه‌ افتاد. دوم‌ دموکراسی‌ را با موشک‌ کروز نمی‌شود صادر کرد. سوم‌ حقوق‌ بشر که‌ کلمه‌ زیبای‌ قرآنی‌ حقوق‌ را جلوی‌ کلمه‌ (Human rights) گذاشته‌ است‌ و معادل‌ حق‌ و حقیقت‌ در زبان‌ انگلیسی‌ نداریم. مثل‌ شهادت‌ طلبی‌ که‌ غرب‌ معادل‌ آن‌ کلمه‌ ندارد. اصلا مفهوم‌ حقوق‌ بشر در غرب‌ وجود ندارد. «هیومن‌ رایتس» در گوانتانامو صورت‌ گرفته، اما 70 درصد دانشجویان‌ ما دختران هستند. آن‌ وقت‌ می‌گویند حقوق‌ زنان‌ در ایران‌ نقض‌ می‌شود. اما پادشاه‌ عربستان‌ که‌ 37 زن‌ دارد مشکل‌ ندارد ودیکتاتور نیست‌ یا دموکراسی‌ در مصر کاربرد ندارد. بله‌ در ایران‌ دموکراسی‌ و حقوق‌ بشر مشکلاتی‌ دارد، ما پایش‌ ایستاده‌ایم‌ و برای‌ اصلاحش‌ هم‌ مصریم. چهارمین‌ مساله‌ هم‌ جامعه‌ مدنی‌ بود. اما الان‌ مثلا می‌بینیم‌ تنها چیزی‌ که‌ در عراق‌ نیست‌ جامعه‌ مدنی‌ است. پس‌ اگر آمریکا به‌ عراق‌ حمله‌ نکرده‌ بود معانی‌ این‌ کلمات‌ رااز دست‌ نمی داد. کاری‌ کردند که‌ الان‌ روشنفکر مدنی‌ نمی‌تواند سرش‌ را بالا بگیرد آن‌ وقت‌ بعضی‌ها آمدند در دانشگاه‌ تهران‌ و صحبت‌ از دولت‌ مدرن‌ می‌کنند. دولت‌ مدرن‌ که‌ جواب‌ نمی‌دهد و یعنی‌ اینکه‌ یک‌ دست‌ نشانده‌ را بنشنانند و به‌ او بگویند نفت‌ و گازمان‌ را مجانی‌ بدهید. “