سالگرد شاعر هم ممنوع!

نویسنده
پرستو سپهری

پرده گیان باغ

از پس معجر

عابر خسته را

به آستین سبز

بوسه ای می فرستد…

گرماگرم تابستان تهران، دوم مرداد ماه، سالمرگ بامداد شاعر است. ده سال از سکوت او گذشته است. از مردمی که راهی آرامگاه اویند  پیداست که این ده سال،  شاعر را  ازمردم و جوانان،  دور نکرده است. کانون  نویسندگان ایران، به رسم هر سال طی بیانیه ای برگزاری مراسمی به مناسبت سالگرد فوت احمد شاملو  را اعلام کرد. دوستداران او و بسیاری از چهره های فرهنگی و هنری به آرامگاه او رفتند تا یادش را گرامی بدارند. مراسم آنطور که باید برگزار نشد، حضور نیروهای امنیتی بر مزار شاعر، آرامش را از مراسم یاد بود او ربود. همسرش، آیدا، آنجا را ترک کرد و  با آنکه دوستداران او گروه گروه می آمدند و هر لحظه کسی بر مزارش حاضر بود اما تهدید و خشونت ماموران مانع از برگزاری مراسم شد. مامورانی که گل هایی را که دوستداران شاعر آورده بودند، با قهر و خشونتی غریب از آرامگاهش می پراکندند.

اما این برخورد حاکمیت با برگزاری مراسم فرهنگی یادبود شاعری که ده سال از مرگش می گذرد نشانه های بسیار دارد. اتفاق تلخ شنبه دوم مرداد از سویی حاکی از آستانه تحمل بسیار پایین اقتدار گرایان  برای هر نوع حرکت مردمی  است و از سوی دیگر نشان از ضعف غیر قابل انکار آنان دارد. این نظام  از مراسم یادبودی در آرامگاهی دور از تهران، این چنین هراس دارد  و می داند هر جا  به هر بهانه ای چند ایرانی گرد هم آیند، محملی برای نقد دولت و حکومت خواهد بود. جنبش سبز در یکسال گذشته چنان قدرت مردم  و همصدایی و یکپارچگی شان را به حاکمان  نشان داده که دیگر حتی مراسم سالگرد شاعری تحمل نمی شود.

حضور نیروهای امنیتی بر مزار احمد شاملو در سالگرد های پیشین هم سابقه داشته اما این بار رفتار  و برخورد  آنان، شکل دیگری داشت. از همان روزهای اول پس از انتخابات سال گذشته،  بامداد ِ شاعر،  گرچه خود حضور نداشت اما با شعرهایش همراه جنبش سبز ایران شد. مردم  از شعرهای احمد شاملو، در تظاهرات ها و کلیپ ها و نوشته ها استفاده کردند و شعرهای او با جنبش سبز عجین شد. در راهپیمایی بزرگ 25 خرداد  جوانان پلاکاردهایی همراه داشتند که این قطعه از شعر بامداد بر آن نوشته شده بود:

  ابلها مردا

 عدوی تو نیستم من

 انکار تو ام

 و پس از حمله به کوی دانشگاه و همچنین کشته شدن چندین نفر از معترضان در  تظاهرات ها، شعر شاملو بر پلاکاردها نقش بست که :

 باش تا نفرین دوزخ از تو چه سازد

 که مادران سیاه پوش

 داغدار زیباترین فرزندان آفتاب

 هنوز از سجاده ها سر بر نگرفته اند

مواقع بسیار دیگری هم شعر شاملو گویا ترین زبان حال مردم ایران در سال گذشته بود. واز شهیدان جنبش سبز همواره با نیم نگاهی به شعر شاملو یاد شد، چرا که:

 مردگان آن سال

 عاشق ترین زندگان بودند

احمد شاملو شاعری بود که با مردم زیست و درد مردم را سرود. از کنار اتفاقات جامعه بی تفاوت نگذشت، و با زبانی صریح، سعی در عریانی حقیقت کرد. “مرگ نازلی” را سرود و برای آواز آزادی آه کشید و نواله ناگزیر را گردن کج نکرد. ده سال ازدرگذشت بامداد شعر ایران گذشت، شاعری که مردم او را بزرگ می دانند و جریان اقتدارگرای حاکم از او، از آرامگاهش حتی می ترسد.