بنجامین گنوچیو
سمیرا عباسی، هنرمندی است که شانس زیادی برای شناختن ایران نداشته است. او در سال 1965 در ایران به دنیا آمد و در حالیکه تنها 2 سال داشت به لندن مهاجرت کرده است.
“دامن آتش” نام اثری است از او در سال 2006 که در نمایشگاه نقاشی هایش در گالری آنتونی جیوردانو در کالج دولینگ اوکلند به نمایش گذاشته شد.
عجیب نیست خالق این رویداد هنری در گالری آنتونیو جیوردانو، کارش را حول و حوش ابهاماتی درباره هویت متمرکز کرده باشد. نمایشگاه “همگرایی فرهنگی سمیرا عباسی” بیش از دو جین از آثار نقاشی او را در بر می گیرد که خلق آنها اغلب همین چند سال پیش تمام شده است.
خانم سمیرا عباسی به عنوان یک زن خاورمیانه ای که ابتدا در بریتانیا و سپس در ایالات متحده زندگی کرده است (او در سال 1998 به نیویورک رفت)، اغلب حالاتی از تنهایی، انزوا و رانده شدگی را در آثار خود به توصیف می کشد. اینها، چیزهای اندکی است که او از کشور مادری اش به خاطر می آورد. در نقاشی های او تلاش برای نزدیک کردن این دسته بندی ها و به تصویر کشیدن این فضای خیالی به عنوان محلی پربار به چشم می خورد که او از آن برای کشف ایده هایی از هویت و نیز رابطه مبهم با فرهنگ ایرانی اش به زبان اصلی فارسی، استفاده می کند.
هرچند این نمایشگاه شامل آثار سیاه و سفیدی است که اغلب دربرگیرنده نوشتارهای فارسی است، بیشتر اینها شامل خود- تصویرگری هایی است که با رنگ و کولاژ ساخته شده اند. هنرمند دراغلب آثارش که تصاویری سمبولیک است، یک روح پرهیزگار و یا نوعی اشکال نیمه انسانی- نیمه حیوانی را به تصویر کشیده است. یکی از این آثار خاص شامل پرنده ای با سر یک زن است.
خانم عباسی در اظهاراتی گفته است که از “خود- تصویری” به عنوان “راهی برای تعریف خود در زمینه ای از تغییرات مداوم فرهنگی” استفاده می کند. بنابراین شاید این تصاویر بهترین نحوه تجسم فیزیک و حالات روحانی و عاطفی باشد. آنها تجربیاتی سخت از تلاش برای تشکیل هویتی بر پایه مجموعه رویدادها و عوامل موجود در زندگی را نشان می دهد.
به نظر می رسد خانم عباسی گاهی در آثارش تفریح می کند. اثر او به نام “ماده شیرهای چند سر” موجوداتی را به نمایش می کشد که نیمی از آنها اسب، نیمی انسان و دارای چند سر می باشند. هر کدام از سرها فردی خاص با شخصیت متفاوتی را به تصویر می کشد و این نشانگر وجود پیچیدگی در افکار و تمایلاتی است که یک فرد را تعریف می کند. هنرمند خود نه یکی از این شخصیت ها بلکه آمیخته ای از آن هاست.
موضوع بعضی از آثار شامل گردن زدن و نیز بدن های بی سر، خشن و ترسناک است. از آنجا که انگیزه خلق آنها نامعلوم است، ما را به فکر فرو می برد که شایدارتباطی میان آنها با خشونت ها در خاورمیانه وجود داشته باشد. حتی یکی از نقاشی ها به نام “دامن آتشی” تصویر یک بمب گذار انتحاری را به ذهن می آورد.
هرچند بعضی از نقاشی ها ظاهری عجیب و خالی از هنر دارند، برخی دیگر خیلی دوست داشتنی هستند. خصوصا” بعضی از کارهای رنگ و روغن های با سایز کوچک این هنرمند مانند “باغ تبعیدی”، “چیزی که روح من ده هزار بار آنرا می خواهد” (هر دو محصول 2005) و نیز “ماده شیرهای چند سر” (2007) از آن دسته اند. اینها مینیاتورهای خارق العاده ایرانی با مخلوقات فانتزی و رنگ آمیزی های پیچیده ای هستند که در زمینه ای تک رنگ قرار گرفته اند.
اغلب شمایل کشی ها از مینیاتورهای ایرانی و عربی، دست نوشته ها و تذهیب ها به عاریه گرفته شده است. ضمنا” من فکر کردم می توانم اینجا اشتیاق به کار سایر هنرمندان، خصوصا” آنها که خودشان را بر روی افسانها، خود-تصویرگری و پیکر نگاری متمرکز کرده اند را پیدا کنم. فریدا کایلو، نقاش مکزیکی، و نیز فرانسسکو کلمنته، نقاش سیار ایتالیایی، را در ذهن داشتم.
خانم عباسی از هرجایی هم که الهام گرفته باشد، با فیلتر احساس خودش دست به خلق نقاشی های بدیع زده که از همان نگاه اول جذاب و اثرگذارند. این آثار، واقعا خاص هستند.
منبع: نیویورک تایمز- 7 اکتبر