نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

آتیلا پسیانی اکنون 50 ساله است. فرزند جمیله شیخی و همسر فاطمه نقوی که یکی از بزرگان تئاتر و سینما و دیگری ‏از بازیگران خوب هر دو عرصه است. آتیلا از بازیگرانی است که کار خود را با آموختن آکادمیک نمایش آغاز و سپس ‏در نمایش ها، فیلم ها و سریال های متعددی بازی کرده است. اما همیشه تئاتر را خانه اول خود دانسته و ارادت خود را ‏به صحنه نمایش با تاسیس گروه بازی و کار روی نمایش های متعدد به همراه اعضای خانواده اش ثابت کرده است. ‏نگاهی داریم به آخرین نمایش این نمایشگر پر کار به نام یک سمفونی ناکوک، که هم اکنون در حال اجراست….‏

atila1.jpg

‎ ‎یک سمفونی ناکوک‏‎ ‎

کارگردان، طراح صحنه و لباس: آتیلا پسیانی. نویسنده: آتیلا پسیانی و پوریا آذربایجانی. بازیگران: مهشاد مخبری، ناز ‏شادمان، پگاه طبسی نژاد، خسرو محمودی.‏

کارگردانی قصد دارد نمایش خود را در جشنواره تئاتر فجر شرکت دهد، اما موفق به این کار نمی شود. او که نا امید ‏است از دوستش کمک می خواهد. دوستش نیز می گوید می تواند به کمک گربه هایی که در اختیار دارد این کار را ‏انجام دهد.‏

‎ ‎آوانگارد یا تمسخر تمسخر‏‎ ‎

آتیلا پسیانی جزو کارگردان هایی است که همواره مشغول به کار است. برایش فرقی ندارد که در تئاتر شهر نمایش خود ‏را اجرا کند یا د تئاتر مولوی. برای او تنها نمایشی که روی صحنه می برد، مهم است. خود او در جلسه پایانی اولین ‏روز نمایش اش هم گفت که کارگردان ارزانی است و چندان به دستمزد و این حرف ها نمی اندیشد. با مسئولین هم ‏مشکلی ندارد چون تقریباً در هر زمانی نمایش خود را اجرا کرده است. او خود را پدر تئاتر آوانگارد نوین امروز ایران ‏می داند و می گوید چندان برایش مهم نیست که مخاطب کار او را متوجه شود یا نه. مهم برای او طنازی است که روی ‏صحنه انجام می دهد. ‏

نمایش یک سمفونی نا کوک در میان کارهای پسیانی جایگاهی ویژه دارد، چون بعد از مدت ها کار فرم به نمایشی روی ‏آورده که داستانی سر راست را روایت می کند. کار به نظر می آید در نقد مرکز هنرهای نمایشی و سیاست های تئاتری ‏است. اما با شناختی که همه از سیاست های ارشاد جدید دارند بعید به نظر می رسد اجازه چنین انتقادی به کسی داده ‏شود. بنابراین یک بار دیگر که در نمایش دقیق می شویم در می یابیم که نه تنها کار در نقد سیاست های دولتی نیست ‏بلکه کاملا هسو با اهداف و سیاست های فرهنگی دولت در استهزاء خبرنگاران مطبوعات است.افرادی که به زعم ‏پسیانی حدود 9 سالی است با آنها رابطه ای ندارد و آنان را اصولاً آدم هایی بی سواد می داند که با زندگی انگلی از قبال ‏هنرمندان تغذیه می کنند. دیگر افرادی که مورد تمسخر آقای کارگردان قرار می گیرند کارگردان های شهرستانی هستند ‏که نمی توانند با بودجه دولتی که جناب پسیانی دریافت می دارند به سفرهای خارجی بروند. از نظر پسیانی هر که به ‏فرنگ نرفته نمی تواند درمورد نمایش اظهار نظر کند و اصولا از تئاتر چیزی نمی داند. یک وجه دیگر پیکان پسیانی ‏نیز متوجه کارگردان های قدیمی است که آنها را در نمایش در سطح کارگردان های مجموعه های تلویزیونی پایین می ‏آورد.‏

atila2.jpg

بله همه چیز جور است. چه چیزی برای مسئولین تئاتری که قصد دارند ریشه هر آنچه پسیانی در نمایشش آنها را به ‏سخره می گیرد بخشکانند بهتر از اجرای این نمایش. هنرمندی که به اصطلاح از دل همین جماعت است بدون اینکه ‏دست مسئولین آلوده به هر تهمتی شود به نقد که نه تمسخر قشر متعهد به فرهنگ در این جامعه می نشیند. خبرنگارانی ‏که در این نمایش تصویر شده اند همه آدم هایی گوش به فرمان هستند که با ولیمه ای دست ازانتقاد می شویند. در این ‏میان حتی استثنایی هم وجود ندارد که به مدد آن کمی در فرضیه بالا شک کنیم. مسئولین تازه هنرهای نمایشی، نمایش ‏در شهرستان ها را تعطیل کرده اند. آنها هم معترض هستند و در این نمایش ریشخند می شوند. کارگردان های قدیمی هم ‏که به حاشیه رانده شده اند. پس حل معادله مضمونی نمایش آتیلا پسیانی سخت نیست. امسال بسیاری از اهالی مطرح ‏نمایش در اعتراض به سیاست های ارشاد از حضور در جشنواره انصراف داده اند. محمد رحمانیان اعلام کرده نمایش ‏مانیفست چو را با سرمایه خصوصی همزمان با جشنواره و بیرون از تعریف جشنواره به اجرا می گذارد تا اعتراض ‏خود را علنی کند. بسیاری دیگر هم هستند. در چنین شرایطی پسیانی از پشت و در این زمان نمایش خود را به اجرا می ‏گذارد تا خنجری به تمام دوستان بزند.‏

شاید پسیانی با خواندن این مطلب صاحب قلم را متهم کند که به نمایش نپرداخته و درباره حواشی سخن گفته. اما مگرنه ‏اینکه مضمون نمایش همان بود که آمد. پس همیشه نمی توان پشت حرف های بزرگ پنهان شد و مضمون را ندید. اما ‏درباب اجرای نمایش:‏

نمایش آوانگارد در بی زمانی و بی مکانی تعریف می شود. نمایشی که زمان و مکان داشته باشد به قانون وحدت زمان و ‏مکان گرفتار می آید و نمی توان از قاعده و ساختار نمایش ارسطویی درباره آن خارج شد. پس اصولا نمایش یک ‏سمفونی ناکوک خود در زمره همان نمایش هایی قرار می گرد که کارگردان آنها را به سخره گرفته است. زبان و لحن ‏نمایش نیز در این کار به طور دائم تغییر می کند و کارگردان چون دربند مضمون بوده نمی تواند وحدت مناسبی را میان ‏آن پدید آورد.‏

پسیانی بازیگر و کارگردان با استعدادی است. کارهای خوبی را به یاد داریم، اما سئوال اساسی صاحب این قلم است که ‏به چه قیمتی حاضر شده تا در این شرایط کور فرهنگی همه چیز را زیر پا بگذارد!؟