مژده مژده، به همه دوستداران علی لاریجانی که نگران حال او بودند و فکر می کردند مشارالیه در یک جنگل دورافتاده گم شده یا خدای ناکرده در اثر برخورد شئی سخت به سرش دچار آلزایمر شده و احتمالا دیگر نمی داند که علی لاریجانی است و در یک شهرستان دورافتاده شاگرد مغازه شده است، مژده می دهیم که شخص مذکور سالم و سرحال پیدا شد. علی لاریجانی در ملاقات با خبرنگارانی که مدتی طولانی بود وی را ندیده بودند، گفت: «ایران به همه سووالات آژانس پاسخ می دهد.» با گفتن این جمله آگاهان احتمال دادند که در مدتی که شخص مذکور مفقودالاثر شده بود، مشغول حفظ کردن سووالاتی بود که احتمالا آژانس ممکن است از ایران بکند. علی لاریجانی که مدتها از دوروبر میز مذاکره رد نشده است، گفت: «چرا از میز مذاکره فرار می کنید؟» وی که قبلا گفته بود تحریم ها هیچ اثری بر ملت ایران ندارد، گفت: « تشدید احتمالی تحریم ها دشمنی را زیاد می کند.» وی توضیح نداد که زیادتر از این مقدار دشمنی چه خواهد شد. معاون وزارت خزانه داری آمریکا گفت: « تحریم مالی علیه ایران موثر بوده است.»
عربستان مشکوک می زند
به نظرم عربستان مشکوک می زند، شدید! بعد از اینکه بعضی از مفتی های عربستان اعلام کردند که باید حرم حضرت علی و حضرت زینب و حضرت ابوالفضل در عراق و سوریه تخریب شود و در ایران هم مطابق معمول گروهی مقابل سفارت عربستان سعودی اجتماع کردند و اتفاق خاصی طبیعتا نیفتاد، آمریکا ضمن اینکه از رفتار عربستان در قبال عراق انتقاد کرد، برای اینکه نشان دهد این انتقادات چقدر جدی است، بلافاصله 20 میلیارد دلار اسلحه به این کشور فروخت. من که فکر نمی کنم عربستان بخواهد از این اسلحه ها در مقابل اردن یا مصر یا انگلیس استفاده کند، فقط مانده است که جنگ ایران با عربستان اتفاق بیفتد، دعوای شیعه و سنی که داریم، دعوای فارس و عرب هم به آن اضافه می شود، می ماند یک خرج فولمینات جیوه با دو تا بسته خرج سی 4 که منطقه را به ارتفاع دو کیلومتر به آسمان ببرد. از طرفی گفته شد که مقامات عربستان سعودی با اسرائیلی ها هم دیدار کردند و رئیس جمهور پاکستان هم به عربستان رفت. این خبرهای احمقانه ای را که گفتم ناشنیده بگیرید و فقط به این خبر دقت کنید که آقای محمد رضا شیبانی، سفیر ایران در لبنان اعلام کرد برای میانجیگری میان دمشق و ریاض تلاش می کند. آگاهان توضیح دادند که یک کسی باید اختلاف تهران را با ریاض حل کند. یک گروه دیگر از آگاهان توضیح دادند که اصولا ریاض با دمشق مشکل دارد، چون دمشق دوست صمیمی تهران است و دمشق هم با ریاض مشکل دارد، چون ریاض با ایران رابطه بدی دارد، به نظر می رسد که اگر ایران تلاش کند، موفق می شود که رابطه ریاض را با عربستان خوب کند، بعد دوتایی بیفتند به جان ایران.
صفار! برو از همه دور شو!
گاهی اوقات آدم فکر می کند کسی که مثلا سی سال است کار فرهنگی کرده است، حتی فرض کنید که آبدارچی روزنامه بوده، حتما باید یک اطلاعات اولیه ای از روزنامه نگاری و رسانه و فرهنگ و این جور چیزها داشته باشد، معلوم نیست در تمام این سالهایی که صفار هرندی به نوعی با کاغذ و قلم سروکار داشته است، چکار می کرده؟ صفار هرندی، که ضمنا وزیر ارشاد و مسوول کلی و اصلی فرهنگ ایران زمین است، گفت: « دنیای غرب تحلیل های خود را به نام خبر به ما تحویل می دهد.» آگاهان مواردی از این فاجعه خونبار را مورد اشاره قرار دادند و گفتند: مثلا زمانی که رسانه های غربی( که همه شان یکی هستند و اسم شان هم غرب است) خبر دادند که « صدام اعدام شد.» در حقیقت داشتند تحلیلی ارائه می دادند که براساس این تحلیل معلوم می شد که آمریکا قصد دارد سالها در عراق بماند و از آن طریق با اسلام گرایی در اروپا مبارزه کند. یا مثلا وقتی غرب خبر داد که «پاپ درگذشت» در حقیقت تحلیلش این بود که اسلام گرایی در غرب در حال توسعه است. آگاهان نظرات صفار هرندی را یک نقطه عطف بزرگ در تاریخ رسانه دانسته و از شدت هیجان مردند. صفار هرندی همچنین اعلام کرد: «ما در توقیف هم میهن و ایلنا دخالت نداشتیم.» یکی از خبرنگاران پرسید: منظورتان این است که شما با توقیف هم میهن و ایلنا مخالف بودید؟ صفار هرندی پاسخ داد: «نه، اصلا، فقط من دیر سرکار رفتم، قبل از اینکه من بتوانم دستور توقیف آنها را بدهم، قوه قضائیه این کار را کرد، حیف شد، از دست مان رفت. صفار هرندی همچنین در سفر اصفهان خود، گفت: « کسی جلوی فعالیت رسانه ها را نگرفته است.» یکی از خبرنگاران گفت: آیا این موضوع شامل قوه قضائیه هم می شود؟ صفار هرندی گفت: نه، ولی قوه قضائیه که کسی نیست، آنها از خودمان هستند، غریبه نیستند. وزیر ارشاد همچنین به اردبیل سفر کرد و ضمن بازدید از جاده اردبیل آستارا، افتتاح اولین سد آبی خاکی هوایی نمین، دیدار از تولیدکنندگان اولین سیم ظرفشویی کامپیوتری اسلامی و افتتاح بزرگترین مینی بوسی که از اتوبوس کوچکتر است توسط یک نابغه اردبیلی از دیدار با خبرنگاران اردبیل خودداری کرد. وی گفت: به من ربطی ندارد، انشاء الله وزیر راه با خبرنگاران اردبیلی ملاقات می کند. صفار هرندی همچنین با بیان یک جمله کوتاه فلسفه وجودی احزاب را در جهان توصیف کرد و گفت: « در غرب بعد از آنکه پای مردم از کلیسا بریده شد، به دنبال نهادهایی رفتند و کلوپها و احزاب ایجاد شد.»
آگاهان موارد زیر را توضیح دادند:
اول: کشورهایی مثل فرانسه، آلمان، بلژیک، سوئیس، اتریش، آمریکا، انگلیس و اصولا اروپا و آمریکا و استرالیا که هنوز کلیساهای شان پر رفت و آمد هستند و در همه زندگی مردم نفوذ دارند، جزو غرب محسوب نمی شوند و اگر هم محسوب شوند، در هیچ کدام از این کشورها حزب وجود ندارد.
دوم: در کشورهایی مثل شوروی سابق و تمام اروپای شرقی، لیبی، سوریه، عراق، یمن، ترکیه، افغانستان، پاکستان، هند و غیره که احزاب و یا حزب اصلی همه قدرت را در دست دارد، همه جزو غرب محسوب می شوند، اگرچه ظاهرا در شرق هستند، ضمنا در این کشورها کلیسا هم وجود ندارد.
سوم: اصولا برای اینکه آدم درباره غرب نظر بدهد، هیچ لزومی ندارد که حتی یک بار هم غرب را دیده باشد، همین که چیزی درباره غرب نخوانده باشد، کافی است.
جنتی جنتی تو لایق بهشتی!
روز جمعه هفته گذشته آیت الله جنتی معروف به استاد جیغ نماز جمعه خواند و برای اینکه رسالت خود را در فراری دادن مردم از شیعه و حضرت علی( ع) کامل کند، ضمن تقدیر از اعدام 16 نفر از اراذل و اوباش اعلام کرد که « اگر حضرت علی بود، بیش از این ها اعدام می کرد.» وی پرده از حقیقت مهمی جر داد و در حالی که پرده مذکور را با دندان و قیچی تکه تکه می کرد، گفت: « در انتخابات ترکیه حقیقتی آشکار شد که مردم مسلمان در همه جای دنیا اگر آزاد باشند و بتوانند نظر خود را بگویند اسلام را به هر دین دیگری ترجیح می دهند.» آگاهان از این اظهارات چنین نتیجه گرفتند:
اول: انتخابات در حکومت لائیک ترکیه آزاد است و در این حکومت لائیک مردم می توانند به اسلام گرایان رای بدهند.
دوم: علت این که انتخابات در ایران آزاد نیست، این است که چون حکومت لائیک نیست، اگر انتخابات آزاد باشد، ممکن است مردم به یک رئیس جمهور لائیک رای بدهند.
سوم: اصولا اگر در سوئد و دانمارک و فرانسه و انگلیس و سوئیس و آلمان و اسرائیل هم که تعداد مسلمانان کمتر از 10 درصد کل جمعیت است، اگر انتخابات آزاد بشود، مسیحیان و یهودیان حتما اسلام را به همه ادیان دیگر ترجیح می دهند.
چهارم: در کشورهایی مثل عربستان و و مصر و افغانستان و پاکستان و امارات و کویت و غیره که مردم اسلام را به هر دین دیگری ترجیح داده اند، علت اصلی برگزاری انتخابات آزاد است.
پنجم: آدم هر چیزی دهنش آمد می تواند بگوید، لزومی ندارد منطقی هم باشد.
ای عدالت! ای برابری! ای مساوات!
این دکتر داوودی معاون اول رئیس جمهور هم موجود جالبی است، تا وقتی دهانش را باز نکرده به نظر می رسد آدم معقولی است و احتمال دارد حرف های درستی بزند. وی در حالی که دولت دهها شبکه تلویزیونی مفت و مجانی در اختیار دارد که هر روز در حال تکریم و توصیف و توجیه و چیزهای دیگر او هستند، گفت: « عزتی که در این دولت وجود دارد، در هیچ یک از دولت های قبلی نبوده است…» به نظر شما دولتی که عزت دارد یعنی چی؟ داوودی گفت: « منتقدان ما را به عدالت متهم می کنند.» وی می خواست بازهم از خودش تعریف کند که وقت تمام شد و اتوبوس رفت.
خاتمی! پیش از آن که در اشک غرقه شوم چیزی نگو!
خاتمی خیلی چیزهای مهم می گوید که گاهی اوقات کسی دقیقا متوجه آن نمی شود. مثلا همین نکته که خیلی مهم است. خاتمی گفت: « نظام جمهوری اسلامی متعلق به همه است.» یکی از حاضرین پرسید مثلا متعلق به کیست؟ خاتمی گفت: همه، همه مردم. همان حاضرین پرسید: خب، مثلا کی؟ می شه اسم؟ خاتمی گفت: مثلا متعلق است به همه زنان، همه معلمان، همه دانشجویان، همه کارگران…. خاتمی در همین حال دیگر بقیه جمله را فراموش کرد بگوید. از جمعیت پرسید: دیگه کی رو گرفتن؟
حروم خوری خوشمزه اس
بانک طلا هم به عنوان یکی دیگر از معجزات دولت احمدی نژاد تشکیل شد و وی با گذاشتن یک سکه بهار آزادی در این بانک اولین حساب بانک طلا را برای خودش افتتاح کرد و برای هشدار به همه کسانی که پول در بانک دارند و احتمال دارد که از همین امشب همه بانک ها منفجر شود و پول مردم به باد برود، گفت: « من در پی اصلاح نظام بانکی هستم.» به دنبال این هشدار آژیر خطر کلیه بانک ها به صدا درآمد. همچنین یکی از کارشناسان بانک طلا علت تشکیل این بانک را توضیح داد و گفت: چون نگه داشتن طلا حرام است و نباید مسلمان طلا نگه دارد، ما برای اینکه فعل حرام صورت نگیرد، طلای مردم را در بانک نگه می داریم، منتهی برای اینکه حرام دیگری صورت بگیرد، به آنها بهره می دهیم که خداوند به عنوان رباکار آنها را مجازات کند، نه به عنوان کسی که کنز می کند.
شرمنده، ببخشید، غلط کردم
در طول یک هفته که من در یکی از نوشته هایم یک جمله از فرزاد حسنی تعریف کرده بودم و گفته بودم که من نمی شناسمش، ولی کارش خوب است، دهها ای میل دریافت کردم که برای من نوشته بودند تو وقتی نمی شناسی چرا نظر می دهی؟ و کلی اظهار نظر کرده بودند که چه و چه و چه. با شرمندگی و ضمن اعلام برائت و غلط کردم و ببخشید، واقعا عذر می خواهم، آدم که مجبور نیست در مورد چیزی که نمی داند نظر بدهد.