تقی رحمانی برای همهی آنها که دستی در سیاست دارند نامی آشناست، آنها که رحمانی را از نزدیک میشناسند همه به شرافت و نجابتش شهادت میدهند. او مردی رنجدیده و سختی کشیده و البته مقاوم است که دغدغهای جز توسعه و سربلندی ایران و همزیستی دموکراتیک ایرانیان ندارد. او اما سالهای زیادی را در زندان بوده؛ هم در سال های دشوار دههی ۶۰، هم در عصر سازندگی، هم در دورهی اصلاحات و هم در اوج جنبش سبز.
تقی رحمانی اما به رغم همهی این رنجها در مشی سیاسی فردی معتدل و واقع بین است، او حتی در نقد حاکمیتی که اینقدر ظلم در حق او روا داشته پا را از محدودهی اخلاق و انصاف بیرون نمیگذارد. اما آیا وقت آن نرسیده که حاکمیت نیز حداقلی از اخلاق و انصاف را در قبال تقی رحمانی و همفکران او رعایت کند؟
تقی رحمانی سالها و به رغم همهی ناملایمات در ایران ماند، او کوشید در چارچوب قانون به فعالیت سیاسی بپردازد اما نهادهای امنیتی هرگز نسبت به فعالیتهای قانونی او روی خوش نشان ندادند و سرانجام عرصه چنان بر او تنگ شد که نه به خاطر گریز از زندان، که طی این سالها عملا خانهی دوم او بوده است، بلکه برای کمک به ادامهی راهی که به آن اعتقاد دارد مهاجرت را برگزید. آنها که آقا تقی را میشناسند میدانند که اتخاذ چنین تصمیمی برای او چقدر دشوار بوده است. رحمانی اما بعد از خروج از کشور هم دست از مواضع معقول خود نکشید و اسیر جو رادیکال اپوزیسیون نشد. با این حال گویا نهادهای تصمیمگیر حتی از فاصلهی چند هزار کیلومتری هم نمیتوانند مواضع معقول رحمانی را تحمل کنند. البته مشخص نیست اجرای حکم زندان نرگس محمدی چه اندازه به مواضع و فعالیتهای اخیر تقی رحمانی در خارج از کشور مربوط است چرا که نرگس محمدی خود یکی از سرشناس ترین فعالین حقوق بشر در ایران است که پیش از این و به تاوان فعالیتهایش در قالب کانون مدافعان حقوق بشر بارها مورد تهدید و آزار قرار گرفته بود.
با این حال اکنون جای این پرسش وجود دارد که در شرایط فعلی و با توجه به بیماری نرگس و تنهایی دو فرزندش و در حالیکه نرگس به هر دلیل حاضر به خروج از ایران نشده بود و درضمن خارج ازپایتخت تحت نظارت دائمی ماموران امنیتی بود اجرای حکم زندان او چه ضرورتی داشته و دارد؟
چطور آنها که با شنیدن مصائب دو طفلان مسلم اشک بر چشم میآورند راضی میشوند به اینکه علی و کیانا بعد از این همه مدت در به دری و مهاجرت پدر، حالا حتی سایهی مادر را بر سر نداشته باشند؟
البته بعید است دل سنگ تصمیم گیران پروندهی تقی و نرگس با این حرفها نرم شود، ولی من همیشه و همواره به خُردک شرر شفقت و انصافی که حتی در تو در توی وجود سنگدلترین انسانها فروزان است امیدوارم.
ای کاش جمهوری اسلامی قدر منتقدین میهن دوست، عاقل و نجیبی مانند آقا تقی و نرگس خانم را میدانست متاسفانه اما نهادهای امنیتی با تاراندن و زندانی کردن آنها تنها زمینه را برای تقویت گفتارها و کردارهای افراطی فراهم میکنند. کسی چه میداند شاید اصلا این نوع برخورد با امثال تقی رحمانی و نرگس محمدی به منظور خاموش کردن صداهای عقلانیت و اعتدال در اپوزیسیون ایرانی باشد. آیا پیام این برخوردها این است که یا از ایران بروید یا به زندان میروید؟
آستانهی تحمل حاکمیت طی دو-سه سال گذشته به کمترین میزان خود طی یک دههی اخیر رسیده است، هر نوع فعالیت مدنی و سیاست ورزی قانونی تهدیدی امنیتی تلقی میشود، ازقضا اما این شیوهی مواجهه با مشارکت جویی قانونی و مسالمت آمیز نیروها در روندهای سیاسی نه تنها ایران را به سوی سرنوشتی نامعلوم و نگران کننده پیش میراند بلکه آسیب پذیری حاکمیت را نیز در درازمدت افزایش میدهد.
البته بعید است که این حرفها فعلا گوش شنوایی بیابد اما تقاضای تنها “اندکی انصاف” درحق مخالفین چیزی است که حتی بدون بازکردن فضای فعالیت سیاسی هم میتواند برآورده شود. پس اگر امثال تقی رحمانی را وادار به مهاجرت و نرگس محمدی را خانه نشین میکنید دست کم سایهی مادر را از علی و کیانا دریغ نکنید.